سیطره «اطلاعات» و «اخبار» بر جامعه امروز و هویت یابی خاص جوامع معاصر و ساکنین «مطلعش» با این پدیده فراگیر، به بسط شرایطی ویژه با محوریت ...
گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ سیطره «اطلاعات» و «اخبار» بر جامعه امروز و هویت یابی خاص جوامع معاصر و ساکنین «مطلعش» با این پدیده فراگیر، به بسط شرایطی ویژه با محوریت «رسانه های مختلف»، «خبر»، «بنگاه های خبر پراکنی» و «خبرنگار» منجر شده است.
جایگاه محوری «خبر» در اصطلاحات فوق و نقش ویژه ای که در تعاملات جهان معاصر ایفا می کند موجبات افزایش ضریب نفوذ این کلیدواژه خاص در حیات جمعی را فراهم آورده است. «خبر به منزله گزارش یک رویداد نقش مهمی در دنیای کنونی دارد، دنیایی که در آن آگاهی اجتماعی از ضروریات حیات جمعی است و این مهم بدون خبر حاصل نمی شود.»1
به گفته کارشناسان «ماده اولیه ارتباطات اجتماعی را خبر تشکیل می دهد.»2 که با توجه به همین اهمیت، جایگاهی ویژه از علوم ارتباطات به تعریف این پدیده و بررسی ابعاد آن اختصاص یافته است. تعاریف مختلف ارائه شده در زمینه شناخت خبر همگی بر «اعلام و بیان وقایع و نقل افکار و اندیشه های دیگران» اتفاق نظر دارند و با برشمردن ویژگی هایی چون دربرگیری، شهرت، برخورد و اختلاف و درگیری، استثنا و شگفتی، فراوانی، مجاورت و تازگی رویداد، حیطه انتخاب حوادث رخ داده را در چهارچوب شروطی که «ارزشهای خبری» خوانده می شوند قرار می دهند. ضرورت نقش آفرینی بخشی از جامعه انسانی در حوزه انتقال اخبار و اطلاعات به عنوان «خبرنگار» نکته مهمی است که در کنار اهمیت نقش خبر در جوامع معاصر رخ می نماید.
اهمیت «جامعیت»، «روشنی» و «درستی» خبر، خبرنگار را در موقعیتی حساس و ویژه قرار داده و نقش وی را به عنوان یکی از مهمترین بازیگران عرصه ارتباطات اجتماعی زیر ذره بین افکار عمومی و وجدانیات جامعه قرار می دهد. افراد و ارگان های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و محیط های آکادمیک و علمی متفاوت در موقعیت های مختلف و از مناظر گونه گون همواره یادآور اهمیت جایگاه خبرنگار بوده و هستند، در این خصوص می توان به اعلامیه سال 1978 سازمان یونسکو در رابطه با نقش رسانه های جمعی در تقویت صلح جهانی و تفاهم بین المللی اشاره کرد که در آن لزوم تربیت اخلاقی و اجتماعی روزنامه نگاران مورد تاکید قرار گرفت. «در این اعلامیه تصریح شده است که خبرنگاران مطبوعات باید منتهای درجه کوشش کنند تا اخبار و اطلاعاتی که در اختیار عموم می گذراند صحیح، دقیق و معتبر باشد.»3
ارزش های مختلف خبری که خبرنگار با توجه به آنها به جستجو و کسب اخبار می پردازد، چه جایگاهی در زندگی «حقیقی» انسان دارند؟ به دیگر سخن خبری که مبتنی بر وقایع و حوادث روزمره است چه تاثیری در نیل انسان به حقیقت دارد؟
در جستجوی پاسخ این پرسش می توان راهیِ مسیر تعریف انسان و چهارچوب حیات و افقی که برای گذران روزهای زندگی برمی گزیند شد. در تعاریف معمول و جاری در جامعه که همان تعریف برجسته فلسفی است همواره انسان را «حیوان ناطق» گفته و وجود و توانایی های وی را در این تعریف گنجانده اند. در این تعریف انسان جانوری است که سخن می گوید و می اندیشد. اهمیت اندیشه و تفکر در این تعریف بدون در نظر گرفتن افق نهایی حیات انسان و ترسیم ابعادی که این ویژگی ها را تکمیل کرده و به کاربردی شدن آنها بینجامد، ناقص بودن این تعریف را رقم زده است.
خداوند سبحان در قرآن کریم همواره از انسان به عنوان موجودی صاحب کرامت و عزیز یاد کرده و انسانیت انسان را تنها محدود به تعاریف موجود و جنبه های مادی وی نمی داند. «در تعریف قرآن کریم غیر از حیات گیاهی و حیوانی و انسانی مصطلح که در تحدید انسان به حیوان ناطق آمده است، فصل الفصول دیگری هم لازم است، تا کسی در فرهنگ قرآن انسان به شمار آید و طبق قرآن حد نهایی انسان که داوری فصل اخیر اوست حی متاله است.» 4
حضرت آیت الله جوادی در تعریف تاله بر فطرت خداجوی بشر تاکید کرده و ذوب شدن در ذات اقدس الهی و حرکت در مسیر عبودیت را شرط اخذ این ویژگی از انسانیت می دانند. «تاله یعنی خداخواهی مسبوق به خداشناسی و ذوب شدن در الوهیت او، پس قران کریم نطق را فصل اخیر انسان نمی داند. نطق لازم است ولی کافی نیست چون اگر کسی اهل ابتکار و صنعت و سیاست باشد ولی همه اینها را در خدمت هوای نفس بگذارد از نظر قرآن انعام و بهیمه و شیطان است.»5
انسان در این منظر افقی فراتر از 70 سال زندگی مادی یافته و جهت حرکتش را در بستر «حیات الهی» به سمت حقیقت و رضوان الله مشخص کند. «از منظر شریف قرآن انسان حقیقی کسی است که در محدوده حیات حیوانی و طبیعی نایستد؛ حتی انسانیت خویش را تنها به نطق یا تفکر محدود نکند، بلکه باید حیات الهی و جاودانی و تاله و خداخواهی فطری خویش را به فعلیت برساند و همچنان در سیر بی انتهای تاله گام بردارد و مراحل تکامل انسان را تا مقام خلافت و مظهریت اسمای حسنای الهی و تخلق به اخلاق الله بپیماید.»6
در این راستا حیات حقیقی که مبین مهم تحرک انسان است تنها و تنها در گرو ایمان به الله، رسول، غیب و قیامت تعریف می شود و پس از آن از دل همین ایمان، شیوه ها و روش های حیات حقیقی استخراج می شود. «حیات معقول عبارت است از حیات آگاهانه ای که نیروها و فعالیت های جبری و شبه جبری زندگی طبیعی را با برخورداری از رشد آزادی در مسیر هدف های تکاملی عقلانی تنظیم نموده و شخصیت انسانی را که تدریجا در این مسیر ساخته می شود، وارد هدف اعلای زندگی می نماید. این هدف اعلا شرکت در آهنگ کلی هستی وابسته به کمال برین است. قوانین گوناگون درون ذاتی و برون ذاتی علوم بشری است که آن اهنگ را با گوش انسانی آشنا می سازد.»7
با مشخص شدن تعریف انسان و ابعاد حیات معقول به نسبت ارزش های خبری و انسان و حیات حقیقی باز می گردیم. اولین دقت ما را با برخی ابعاد ارزش های خبری که واجد ویژگی هایی مبتنی بر ارضای کنجکاوی مخاطب، وارد کردن هیجان و ایجاد شگفتی در او، تقویت علاقه و محبت وی به برخی مباحث، ایجاد فرصت اندیشه و تفکر و امکان نطق برای انسان است، مواجه می کند.
این ویژگی ها که با برنامه ریزی صحیح و به جا می توانند یاریگر خودشناسی انسان و توجه وی به اصول حقیقی زندگی باشند، در رقابت بی پایان بنگاه ها و مراکز خبری برای جذب مخاطب بیشتر با تکیه بر جنبه های مادی، به پررنگ تر شدن ضعف ها و امیال مادی انسان کمک می کنند.
سیطره ی بی چون و چرای اخبار و اطلاعات مادی بر اصول زندگی انسان و ایجاد چتر گفتمانی جهت هویت بخشی به حیات و حتی ممات او، بدون در نظر گرفتن ابعاد عقلانی و الهی انسان موجبات خودفراموشی مضاعف انسان را فراهم آورده است.
این روند با تهیه اخبار و مطالبی که از کمترین نفع حقیقی برای انسان بی بهره اند آغاز شده و تا لحاظ نکردن ابعاد انذار و تذکر در مطالبِ به مراتب سودمندتر ادامه می یابد. اتحاد این دو گونه برخورد با مخاطبی که عقلانیت مبتنی بر عبودیت جز لاینفک انسانیت اوست، راه تحرک فطری و عقلی او را سد کرده و در پیچشی آهسته و تدریجی مسیر حرکت وی را از حیات طیبه و معقول به سمت ممات مورد نظر قرآن هموار می کند.
3-خبر، خبرنگار و جامعه مخاطب چه نسبتی با حیات حقیقی و انسان حقیقی دارند؟ با ظهور انقلاب اسلامی و تاکید بر جایگاه فطری انسان و تلاش رهبران فکری این انقلاب برای احیای انسان حقیقی و شناساندن جنبه های حیات طیبه به افراد جامعه، لزوم دقت در ابعاد مختلف زندگی مادی انسان جهت بازاندیشی در این مبانی و تعمیق وجوه حیات معنوی رخ می نماید.
در همین بستر مفاهیم جاری در زندگی معاصر، برای به کارگیری در حیات معقول و طیبه یا از اساس نفی شده و یا با جرح و تعدیل قابل پذیرش اند. از همین روی در مواجهه با پدیده خبر و فردی به نام خبرنگار، وی در حوزه خبر نه تنها در مقابل جامعه مخاطب و پیشه خبرنگاری مسئول است بلکه مسئولیت و تکلیف در مقابل «خداوند» و «خود» او نیز به مسئولیت هایش اضافه می شود.
در حقیقت خبرنگار به عنوان یک انسان در پیشگاه سه کس مکلف می شود: 1- خداوند 2- خود انسانی اش 3- خلق الله یا جامعه.
از این منظر دیگر نمی توان با ایجاد رقابت های بی پایان برای کسب مادیات و پول، نقطه مرکزی جذب مخاطب را وجوه مادی انسان قرار داد تا این رقابت شهوت انگیز را عمیق تر از پیش ادامه داد. به دیگر سخن با تازه تر شدن اصل «تعهد»، انسان و خبرنگار طبق عهد ازلی الست نمی تواند موجبات غفلت خود و دیگران را فراهم آورد.
تنویر «اذهان» و «قلوب» مخاطبین با استفاده از شیوه های عقلانی مبتنی بر تعریف «العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان.»8 رسالت خبرنگاری است که تعهد را در ساحتی غیر از جهان معاصر تعریف کرده است.
در این ساحت آرمان گرایی، آزادی بیان، مصلحت اندیشی، انتقاد، بیان اختلافات فکری و سیاسی جامعه و دیگر مفاهیم کلیدی حوزه اندیشه و خبر دچار تغییر و تحول شده و خبرنگار فرد مکلفی است که نمی تواند از اصول الهی و عقود فطری خود و خلق دست کشیده و در جنجال آفرینی های بی پایان قلب الهی خود و مخاطب را دچار حقد، تیرگی و فشار کرده و از سوی دیگر با اطلاعات نابه جا و یا جابه جا بسته شدن فکر مخاطب را رقم بزند.
«آرمانگرائى بههیچوجه به معناى در همهى زمینهها پرخاشگرى کردن، برخى از واقعیاتلازم و مصلحتهاى لازم را ندیده گرفتن، نیست. مصلحت هم شده یک اسم منفور؛ آقامصلحتگرائى میکنند! خب، اصلاً باید ملاحظهى مصلحت بشود. هیچ وقت نباید گفت که آقاحقیقت با مصلحت همیشه منافات دارد؛ نه، خود حقیقت یکى از مصلحتهاست، خود مصلحت همیکى از حقایق است. اگر مصلحتاندیشىِ درست باشد، باید رعایت مصلحت را کرد؛ چرانباید رعایت مصلحت را کرد؟ باید مصالح را دید.»9
با این اصل دیگر نمی توان قلم خود را در زمینه جنجال و پرخاش به کار گرفت و ذهن و روح مخاطب را در بحران های ساختگی ژورنالیستی اسیر کرده و او را به موضع گیری های شتاب زده وادار کرد.
«از اختلافات باید توبه و استغفار کنیم. اختلاف به ما ضربه مىزند. اختلاف گاهى بابرانگیختن احساسات قومى و مذهبى و محلى و سیاسى است؛ گاهى با به کشمکش رساندناختلافات فکرى است. اختلاف فکرى ممکن است وجود داشته باشد، ایرادى هم ندارد؛ امانباید به کشمکش برسد. اینکه ما به بعضى از کسانى که بر ضد اعتقادات مردم، بر ضدحقایق موجود جامعه و بر ضد تاریخ صحیح قلمفرسایىهاى اغواگر مىکنند، اعتراضمىکنیم، به خاطر همین است؛ و الا ما با بیان آزاد، مسأله و مشکلى نداریم. بنده بهمعناى حقیقى و وسیع کلمه معتقد به آزادى بیانم؛ منتها برخى از حرفها جایش درمنبرهاى عمومى نیست؛ جایش در مباحث تخصصى است.»10
پررنگ کردن برخی موارد موجود جهت اختلاف افکنی میان جامعه و مقابله مردم با یکدیگر از مواردی است که علاج خود را در تهذیب نفس خبرنگاران و اندیشمندان جستجو می کند. این عهد ازلی انسان و بنده است که او را به ایجاد فضای سالم در جامعه رهنمون می شود.
«واقعاانسانها باید بتوانند در یک فضاى آزاد فکر کنند. آزادى بیان تابعى از آزادى فکراست. وقتى آزادى فکر بود، بهطور طبیعى آزادى بیان هم هست. عمده، آزادى فکر است کهانسانها بتوانند آزاد بیندیشند. در غیر فضاى آزاد فکرى، امکان رشد وجود ندارد. براىفکر، براى علم، براى میدانهاى عظیم پیشرفت بشرى اصلا جایى وجود نخواهد داشت. اشکالى که ما همواره به بخشهاى فرهنگى داشتهایم، این بوده کهبه نقش خودشان به عنوان یک دولت اسلامى در صحنهى کارزار فکرى درست عمل نمىکنند. کارزار فکرى باید باشد؛ منتها کارزار فکرى عملا به این شکل درنیاید که ما به قولسعدى، سگ را بگشاییم و سنگ را ببندیم؛ حربه را از دست اهل حق و اهل آن فکرى که حقمىدانیم، بگیریم؛ اما دست اهل باطل را باز بگذاریم که هر بلایى مىخواهند، سرجوانهاى ما بیاورند؛ نه، او حرف بزند، شما هم حرف بزنید و در جامعه فکر تزریق کنید.ما به تجربه دریافتهایم که آنجایىکه سخن حق با منطق و آرایش لازم خودش به میدانمىآید، هیچ سخنى در مقابل آن تاب پهلو زدن و مقاومت کردن نخواهد داشت.»11
مطبوعات و رسانه ها با محوریت خبرنگاران و اصحاب رسانه به عنوان یکی از بازوهای فکری جامعه موظف به ارائه افکار مختلف بدون تنش و درگیری و ضمن حفظ اصولِ مورد احترام جامعه اند. در حقیقت ایجاد فضای گفتگوی مبتنی بر احترام میان اندیشه ها و گرایش های مختلف سیاسی می تواند به رشد فکری جامعه و حرکت در مسیر انسانیت کمک کند.
در این فضا است که انسان ها می توانند به درک عملیاتی «کرامت انسانی» نائل شده و بیاموزند چگونه می توان به کسی که دیگرگونه می اندیشد احترام گذاشت و به تحرک فکری او جهت نیل به حقایق کمک کرد. به دیگر سخن در فضاهای آرام و به دور از تنش است که می توان با ارائه افکار مختلف به بیداری قلوب و اذهان کمک کرد، چه اینکه در تنش ها تنها راهِ حقد و کینه باز می شود و نه مسیر اندیشه ورزی و تعقل به دور از پیش فرض های ذهنی.
خبرنگار متعهد در بستر انقلاب اسلامی با مشخص کردن اصول حرکت فکری خود در مسیر حیات معقول و طیبه، منذری است که طبق اصول الهی قدم برمی دارد و رسالت خود را تحرک فطری و فکری مخاطبین می داند، نه ایجاد فضایی که به شائبه ها و اختلافات دامن زده تا از این قِبَل نانی نصیب رسانه و محل کارش شود.
ابتنای کار خبری بر وجوه مادی وجود انسان همچون هیجانات کاذب، شگفتی های بی پایان و اختلافات و درگیری های رنگ رنگ موجبات ضعف جامعه دینی و اخلاقی را فراهم آورده و به زیر پار فتن حقوق مختلف الهی و انسانی را هر لحظه دامن می زند.
پی نوشت:
1-خبرنویسی مدرن؛ علی حمیدی؛ کتاب ماه کلیات(اطلاعات ارتباطات و دانش شناسی)؛ شماره 138؛ ص 42
2-روزنامه نگاری؛ کاظم معتمدنژاد؛ ص 16
3-روزنامه نگاری نوین؛ نعیم بدیعی و حسین قندی؛ ص 15
4-تفسیر انسان به انسان؛ حضرت آیت الله جوادی آملی؛ ص 150
5-همان ص 150
6-همان ص 151
7-علم و دین در حیات معقول؛ علامه جعفری؛ ص 38
8-اصول کافی؛ ج 1؛ ص11(عقل چیزی است که به وسیله آن خدا پرستش می شود و بهشت با آن به دست می آید.)
9-بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار دانشجویان 16/5/1391
10-بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار کارگزاران نظام، 8/8/1384
11-بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیات دولت 8/6/1384
انتشار این یادداشت از سوی «خبرگزاری دانشجو» به منزله تایید محتوای آن نمیباشد و آماده انعکاس تمامی نظرات هستیم.