کد خبر:۳۶۱۳۲۲
از گوشه کنار نشریات دانشجویی/

از سلفی‌گری تا وهابیت و مکتب دیوبندیه و طالبان

امروزه جمعیت مسلمانان در جهان اسلام حدوداً یک میلیارد و پانصد میلیون نفر است،که از این یک میلیارد و پانصد میلیون،حدود یک میلیارد و صد میلیون نفر از برادران اهل سنت می‌باشد، برادران اهل سنت اگر چه از نظر فقهی در چهار مکتب و مذهب فقهی: حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی تقسیم بندی می‌شوند...

گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، به نقل از نشریات دانشجویی: امروزه جمعیت مسلمانان در جهان اسلام حدوداً یک میلیارد و پانصد میلیون نفر است، که از این یک میلیارد و پانصد میلیون، حدود یک میلیارد و صد میلیون نفر از برادران اهل سنت می‌باشد، برادران اهل سنت اگر چه از نظر فقهی در چهار مکتب و مذهب فقهی: حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی تقسیم بندی می‌شود (برادران اهل سنت در ایران دارای مکتب شافعی یا حنفی هستند) اما از نگاه اعتقادی به چهار مکتب اشاعره، ماتریدیه، اصحاب حدیث و سلفی‌گری تقسیم می‌گردند. گرایش سلفی‌گری حدوداً ۲۵۰میلیون نفر پیرو دارد. اختلافاتی که این مکاتب با هم دارند. برخی از این مباحث بر می‌گردد به مباحث معرفت‌شناسی و جایگاه عقل در مکتب اسلام. اگر بخواهیم تاریخ سلفی‌گری را تبیین کنیم باید مقداری به تاریخ تفکر اصحاب حدیث بپردازیم.

اصحاب حدیث از زمان احمدبن حنبل در قرن سوم تا عصر حاضر پیروان فراوانی داشته است و بزرگان زیادی در این مکتب قلم زده‌اند. اصحاب حدیث معتقدند که عقل در فهم دین جایگاهی ندارد. به ظواهر آیات و روایات استناد کرده وبه شدت از تأویل گریزان هستند، برخلاف مکتب اشاعره و ماتریدیه که تأویل را می‌پذیرند. در طول تاریخ اصحاب حدیث آثارفراوانی نوشته‌اند، تا اینکه در قرن هفتم وهشتم هجری قمری فردی درمیان اصحاب حدیث ظهور کرد که موجب تأسیس مکتب جدید میان سلفیه گردید و او کسی نبود جز ابن تیمیه. ابن تیمه از نظر فقهی در مکتب حنبلی و از نظر اعتقادی در مکتب اصحاب حدیث است یعنی شاید بیش از ۹۰ درصد افکار ابن تیمیه مشترک است با تفکرات اصحاب حدیث. اما ابن تیمیه اجتهادات جدیدی انجام داد که باعث گردید مکتب جدیدی به وجود بیاید به نام مکتب سلفیه.

سه کار عمده ابن تیمیه انجام داد: اول مفهوم سلف را از لغت به اصطلاح برد، یعنی گفت تاکنون معنای سلف به معنای گذشتگان بود، اما از امروز به بعد سلف منظور علمای مورد اعتماد اصحاب حدیث سه قرن اول هجری است. یعنی آن علما فهمشان بر‌تر ازخلفاست. منظور از خلف در دیدگاه ابن تیمیه، یعنی متکلمین، اعم از اشاعره، ماتریدیه، فلاسفه و عرفا، لذا از نگاه ابن تیمیه مکتب اشاعره مکتب خلفاست، لذا فهمشان فهم درستی نیست، مکتب ماتریدیه مکتب با فهم اشتباهی است، فلاسفه خوب اسلام را نفهمیده‌اند و عرفا هم خوب نفهمیده‌اند، بلکه تنها کسانی اسلام را خوب فهمیده‌اند که به ظاهر آیات و روایات استناد کرده و تاویل نکرده‌اند لذا مکتب سلفی در تقابل اشاعره وماتریدیه درست شد. از‌‌ همان زمان ماتریدیه و اشاعره به نقد ابن تیمیه پرداختند و آثار متعددی در نقد ابن تیمیه نوشتند.

دومین کاری که ابن تیمیه کرد توسعه‌ای بود که در مفهوم عبادت داد یعنی متاسفانه ابن تیمیه خلط کرد میان معنای اصطلاحی و معنای لغوی و این اشتباه بزرگش باعث شد احترام مسلمانان در طول تاریخ به قبور اولیاء الله را بگوید: چون شما احترام شدید به قبور اولیاء الله می‌کنید، عبادت آن قبور را کردید، شما مرده پرستید، شما قبر پرستید، شما مشرک هستید، در صورتی که در باب احترام به قبور اولیاء الله می‌بینیم هم در ادیان دیگر مطرح است، هم در قرآن در مواردی به آن اشاره شده است، هم پیامبر اسلام (ص) در موارد متعدد این را به مسلمان‌ها یاد داد. صحابه هم همین کار‌ها راکردند. بعدش آمد گفت: تمام احترام‌هایی که به قبور گذاشته می‌شود، همه‌ای این‌ها از مصادیق شرک است و بد‌تر از آن گفت: این‌ها از مصادیق شرک جلی است، اگر کسی بخواهد بگوید این مصادیق شرک جلی است، باید نص صریح در آیات قرآن و روایات داشته باشیم و در برخی از صحبت‌هایش گفت: اگر کسی این آدم‌ها را دید باید توبه بدهد، اگر توبه نکرد باید کشته بشود و جب توبته والا قتل.

سومین کاری که انجام داد: آمد اجتهاد را تفسیر جدید کرد. گفت: تقلید جایز نیست. حتی جالب است در جمله‌ای عجیب می‌گوید هر کس از مذاهب اربعه تقلید بکند، او کافر شده است، باید توبه‌اش بدهید والا کشته می‌شود. تفسیر اجتهادی ایشان شد بلای جهان اسلام که امروز می‌بینید جریان‌های تکفیری از دل تفکر سلفی گرایی ابن تیمیه بیرون آمده است بعد می‌بنید القاعده‌ای‌ها، که هیچ سواد آنچنانی ندارند، ا ما خودشان را مجتهد می‌دانند و فتوا می‌دهند به کشتن مسلمان‌ها و می‌گویند ما مجتهدیم. ابن تیمیه این حرف را زد اما اهل سنت حرف‌هایش را نپسندید، نپذیرفت، مخالفت‌های جدی صورت گرفت و تفکر ابن تیمیه به محاق رفت وبه تاریخ پیوست، چهار قرن خبری از آرا و افکار ابن تیمیه نبود، تا اینکه در قرن ۱۲ چندین استاد در مدینه به تبیین و تدریس افکار ابن تیمیه پرداختند. این اساتید شاگردانی پیدا کردند که یکی از این شاگردان، محمدبن عبدالوهاب است که آمد و دوباره افکار ابن تیمیه را احیاء کرد واینچنین جهان اسلام وارد فضایی شد، که امروز به عنوان تفکر سلفی‌گری آن را می‌شناسیم....

منبع: نشریه صبح قریب، دانشگاه اراک

شما می‌توانید جهت بازدید و دریافت نشریات دانشجویی به سایت پاتوق آزاداندیشی نشریات دانشجویی مراجعه کنید.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
یاسین
Iran (Islamic Republic of)
۱۷ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۰
مطلب خوبی بود
0
0
احسان
Iran (Islamic Republic of)
۱۷ مهر ۱۳۹۳ - ۲۱:۴۹
مطلب خوبی بود
0
0
پربازدیدترین آخرین اخبار