به گزارش خبرنگار "خبرگزاری دانشجو" از کرمان، شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه شهید باهنر کرمان با انتشار نامهای سرگشاده به مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمان خواستار دقت نظر بیشتر در برگزاری کنسرتهای پیاپی در استان کرمان شد.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
جناب آقای فلاح / مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان
با سلام و عرض خدا قوت
این روزها حال و هوای فرهنگی شهر کرمان، بزرگترین شهر استانی که تحت مدیریت فرهنگی شماست، به گونهای است که باید چند خطی به صورت جدی برایتان از گفتنیها نوشت.
بنرهای تبلیغاتی، بیلبوردها، تراکتها و پیامکهایی که این روزها به وفور دیده و خوانده میشود، خبر از پرکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی برای برگزاری کنسرتهای موسیقی می کند. کنسرتهایی که یکی پس از دیگری برای پر کردن گوش فلک از اداره تحت امر شما مجوز میگیرد که اتفاقا همین موضوع سرآغاز دردمندی و دغدغهمندیهایی میشود که برای شما بنویسیم.
بی شک موسیقی یکی از جلوههای هنری است که توانسته بستر مناسبی برای انتقال شور و شکوه آرمان جمهوری اسلامی ایران و بیان هنر متعهد و اصیل اسلامی و ایرانی باشد؛ اما در این میانه این هنر جلوههای متفاوت فراوانی از آن مشی و هدف به خود گرفته است که شناسایی اسباب آن در این مجال نمیگنجد. متاسفانه مصداقی از این جلوه های متفاوت به همت چند شیرینی فروشی متمول زیر گوش ما و شما با مجوزهای اداره کل ارشاد به راحتی رقم میخورد و بلیطهای درجه بندی شدهای برای حضور در سالنهای برگزاری آن میفروشند، سالنهایی که عدهای در بالای آن مینوازند و میخوانند و عدهای در پایین هیجان بیحد و حصر غرق هستند و تندی آن صداها را بیپاسخ نمیگذارند.
اما جناب آقای فلاح!
به راستی شما را چه میشود که چنان عمل کنید که فضای غالب شهر را موسیقی پر میکند. آن موسیقیهایی که جز هیجان خواهی و هیجان زدگی برای مردم این شهر به ارمغان نمیآورد. کنسرتهایی که صرفا کنسرت نیستند؛ بلکه نمایشگاهی از مد و لباسهایی برای توهین و دهن کجی به آرمانها و ارزشهای این سرزمین است، کنسرتهایی که در آن ساختارهای ارزشی سست میشود. کنسرتهایی که عدهای را به خیال خام عبور از حقیقت اهداف این نظام و انقلاب میاندازد؛ اما اینها هم جای خود ولی بدتر از همه میدانید چیست؟
بدتر از همه آن است که این همه را دستگاه دولتی تحت مدیریت حضرتعالی حمایت و فراهم میکند.
این کنسرتها وعدهگاهی برای نشر هیجانات مضر در جامعه شده است که خود میتواند عاملی برای بسیاری از آسیبهای اجتماعی در این بستر آشفته فرهنگی باشد. آسیبهایی از جنس ادامه هیجان خواهیها برای مصرف روزافزون مواد مخدر و صنعتی در میان جوانان و نوجوانان و ...
بر فرض که این کنسرتها مایه ایجاد نشاط در بخشی از افراد با سلیقهای خاص باشند؛ اما سوال اینجاست که آیا دیگر اقشار این شهر سهمی از فرهنگ ندارند؟
آیا نباید اداره فرهنگ و ارشاد برنامهای برای برگزاری جشنوارههای هنری و مذهبی، قرآنی و غیره داشته باشد؟
آیا این طور نیست که دارد سودمحوری (درآمد حاصل از برگزاری این گونه کنسرت ها)، جای ارزش محوری را در فضای فرهنگی این شهر میگیرد؟
به راستی امروز آنچه که از منظر یک شهروند کرمانی در حوزه فرهنگ عمومی و فعالیتهای اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی دیده میشود، چیست؟ آیا غیر از این است که جز همین کنسرتهای مضر چیزی دیده نمیشود و یا حداقل قالب فرهنگی به اندازه آن در اولویت برنامههای دستگاه فرهنگی دولت تدبیر و امید نیست؟
البته برگزاری چند کنسرت موسیقی سنتی نیز در این میانه دیده میشود؛ اما نکته در این است چیزی جز موسیقی در میان قالبهای هنری دیده نمیشود و جای هنرمندان متعهد جبهه انقلاب اسلامی بسیار خالی است.
جناب آقای مدیرکل، اگر قائل به نبود شادی در میان مردم کرمان هستید، مطمئن باشید با تخدیر موسیقی نمیتوان آن را حل کرد و ای بسا وضع را بدتر هم میکند. و بیشک این رویکرد فرهنگی هیچ نسبتی با تلاش برای نشر سبک زندگی مبتنی بر فرمایشات رهبر معظم انقلاب ندارد و تقریبا هیچ نشانهای در بستر فرهنگ عمومی برای پرداختن به این مقوله وجود ندارد؛ اما سربسته بنویسیم که گاهی خبرهایی هم از حوزههای مطبوعات و تئاتر شنیده میشود که نگرانیها را بیشتر و بیشتر میکند.
شاید این ها همه به حلقه مشاوران شما برمیگردد.
جناب آقای فلاح! مقوله ذائقهسازی فرهنگی به جای ذائقهگرایی فرهنگی چه مقدار در دستور کار شماست تا تلاش شود ضد ارزشها، ارزش دیده نشوند و درگیر عادی سازی آسیبهای فرهنگی نشویم و مظاهر مدرنیته و اندیشههای روشنفکری غیر دینی جایی برای عرضه نداشته باشند. حقیقت آن است که گفتنیها و نوشتنیها بسیار است؛ اما چه کنیم که مجال اندک است.
اما کلام آخر؛
اول آنکه محرم و عزای سیدالشهدا نزدیک است و باید کمکم بیرق عزای ارباب علم شود.
دوم اینکه اگر هنرمندان را دیدید از قول ما به آنها بگویید گاهی هم از آسمان احوالپرسی کنند؛ گوشهای نوشته است، بعد از شهدا چه کردیم؟