گروه دانشگاههای کشور "خبرگزاری دانشجو"-علی صالحی؛ دوباره چشم که بر هم زدیم از نیمههای شعبان و شهر رمضان عبور کردیم و رسیدیم به موعد حج... حجی که گره خورده با اتفاقهای مهم دوران بشریت، از حجه الوداعی که به غدیر ختم شد تا حج نیمه تمامی که مولایمان رها کرد تا به قربانگاه برود و حاجی دلهایی بشود که تا قرنها به یادش و برای راهش دلدادگی کنند.
مولايم...حسين (ع) جان !
چگونه است كه بعد از 1400 سال هنوز صداي هل من ناصر ينصرني ات را پاسخي هست. هنوز صداي لبيك يارانت رعشه ايست بر تن دشمنانت. هنوز خيل عاشقانت در جاي جاي اين كره خاكي حماسه عشق ميآفرينند.
مولايم...حسين (ع) جان !
هنوز اينجاييم... اينجاييم تا بگوييم آن نماز عشقتان كنار خيمهها هنوز حرمتيست والا كه حتي كس نتواند نگاهي ناروا به آن كند.
هنوز اينجاييم تا بگوييم روح علمدارت، حافظ خيمههايت هنوز زنده است، زنده است و پرچم ولايتت را با تمام وجود بالا نگه ميدارد.
گنه از جانب ما نيست اگر مجنونيم نرگس چشمان تو نگذاشت كه عاقل باشيم
آري مولاي خوبان، رهسپار سفر عشق در مُحرم شدهايم تا همنشينيها، سخنها، درد و دلها و دغدغههايمان را بگویيم رهسپاريم تا از خودمان و يارانمان بگویيم.
بگویيم چگونه ميخواهيم جرعهاي از اين زلال خلقت بنوشيم. بگویيم كه چگونه دستهامان در تب به آغوش كشيدن شهادت بيتاب ست. آمادهايم تا مَحرم اسرار شویم و صداي ساز شهادت را در ميان همين مردمان منتشر كنيم ... تا بگوييم هنوز هستيم ... هنوز ميبينيم ... هنوز حس ميكنيم و هنوز بصيرتمان به موزه نرفته است.
اما ... هنوز براي گذر از دنيا و رسيدن به پشت درهاي بهشت در بین الحرمین آماده نيستیم، هنوز نفس هايمان بوي ناخالصهاي دنيا و دلبستگيها را ميدهد ... باورمان اين است كه هنوز بايد در اين فاصله كوتاه تا پر كشيدن خس و خاشاك را از بالها باز كنیم ...
خدايا، با كوله باري از شرم ساري و گناه به در خانهات آمدهایم چون غير تو كسي را نداریم، چون جز تو پناهي نداریم.
خداوندا، از تو ميخواهیم، ببخشي مرا آن درجه عظماي بندگي و عاشقي را كه كمال الانقطاع اليك است. خدايا، غرقه درياي گناهیم و شيفته رحمت و مغرفت واسعهات. تا شايسته حضور در مُحرم مَحرَمت شویم ...
ديگر ناي نوشتن نيست، ديگر پاي نشستن نيست، ديگر صبر و قراري نيست. مارا به بهترين وجهي كه ميپسندي مورد رحمتت قرار ده كه همانا شهادت در راه خودت است.
خدايا محرم حسین (ع) پدر بندگی فرارسیده و کاروان منزل به منزل مسیر طی کرده تا به کرب و بلا رسیده است... روز واقعه نزديك است بايد ماندن را انتخاب کنیم تا با حسین (ع) بمانیم، حالا كه قرعه به نام مان زدهاي لياقت را هم ارزاني بده كه فرصت اندك است و غنيمت ... اي كه مرا خواندهاي ... راه نشانم بده ...!
و تو اي دوست كه به بلنداي رهايي دست يافتهاي ... روزها در گذر است و سفر نزديكتر از هميشه ... مبادا دل مشغوليهاي فراوان و تمام ناشدني؛ اما محقر تو را سرگرم کن و کوله بارت را از معرفت حسینی سرشار نکنی ... پس ... هركه دارد هوس كربُبلا بسم الله...