گروه دانشگاه های کشور «خبرگزاری دانشجو»؛ عده ای انگار ناف مبارکشان را با مخالفت بریده اند. در هر صورت امکان، مخالف وضع موجودند.( مخم و مخم و مخالفم). اگر روزی استقلال، عزت و شرف نداشتی یک جور مخالفند، اگر روزی این ها را داشتی جور دیگر. مثل اینکه مخالفت یک بخش از وجودشان شده و مریض می شوند اگر گلبول مخالفت خونشان کم شود.
عده ای دیگر در کشور، سیاست بازند و سیاست کار. حتماً عنایت دارید که آدم های سیاسی با آدم های سیاست بازِ سیاست کار، تفاوت شان از زمین است تا آسمان؛ که هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست ... .
آدم های سیاست بازِ سیاست کار، زلف حیاتشان به مخالفت با جریان رقیبشان بسته است و به زعم خودشان اگر مخالفت نکنند رسماً جان سیاسی شان را به جان آفرین سیاسی شان تسلیم می کنند. اندیشه و عمل جریان رقیب را با هزاران توجیه محیرالعقول و هزاران توجیه فراعلمی و فروعلمی به وسیله قاعده های مترقی مثل «دَر، باز است. باز، پرنده است؛ پس دَر، پرنده است» نقد علمی می کنند! و با چاشنی فحش های سیاسی نظیر «فلانی ها با ساده ترین قواعد ادبیات سیاسی نیز آشنا نیستند و بی سوادند و این بود راه امام؟» همراهش.
از دو گروه بالا که متأسفانه عمده ترین رسانه های پیرامونی ما (از اشخاص تا خبرگزاری ها و روزنامه ها و ...) هستند، نمی شود توقع داشت که راه را تبیین و ایضاً شیوه راه رویی را مشخص کنند. این رسانه ها آدم های خاص خودشان را کاریکاتوری تربیت می کنند که دست بالا بتوانند (مرگ بر و درود بر) سر دهند. شخصاً به این ها اعتماد ندارم؛ با آنکه در اضطرارٍ!! مجبور به رجوع به آن ها هستم.
اما معتقدم برای تبیین راه و شیوه راه رویی باید به کسی رجوع کرد که اطلاعاتش جامع و دقیق باشد، چه در حوزه داخلی و چه در حوزه خارجی. خوش فکر باشد. در تحلیل و تصمیمات، سابقه اش درخشان باشد. منفعت حزبی و شخصی هم نداشته باشد. من این ها را در رهبرم پیدا کرده ام و به ایشان معتمدم.
حتماً حکمت های بسیاری در نام گذاری سال «دولت و ملت؛ هم دلی و هم زبانی» نهفته است. شاید قدری تأمل روی این مسئله بتواند نکات مهمی را نتیجه دهد. سوال اساسی که پیش می آید این است که خلأ هم دلی و هم زبانی در گذشته چرا به وجود آمد و چرا آسیب زا است و امروز چه مختصاتی دارد که این مهم، مورد تأکید رهبری نظام قرار می گیرد؟!
فارغ از هرگونه جوابی که می توان به سوال های بالا داد، ذکر این نکته لازم است که پیشرفت و ترقی زمانی حاصل می شود که ادبیات مردم نسبت به حکومت، ادبیاتی مطالبه گرایانه و منتقدانه باشد و ادبیات حکومت نسبت به مردم نیز مشفقانه و خیرخواهانه. و ظرافت نام گذاری امسال به این است که این مطالبه گری منتقدانه و این خیرخواهی مشفقانه، باید با هم دلی و هم زبانی همراه شود. این سهل ممتنع شاید در نگاه اول، قدری متناقض نما جلوه دهد اما حقیقت نظام اسلامی که ارکانش برخاسته از چارچوب های دینی است، امکانی فراهم می کند که در آن نقدهای مغرضانه به نقدهای دلسوزانه مبدل می شود و نتیجه آن هم زبانی در بیان اصول و آرمان ها و هم دلی برای تحقق آن ها است. این گونه می توان توقع ایجاد وحدت عملی را داشت و الا وحدت جز لقلقه زبان نمی شود. می شود هم نقد کرد و هم، هم دل بود به عبارت دیگر: مخیم مخیم هم دلیم!!!
حواشی اطراف مذاکرات هسته ای، از موضع گیری ها و نقدها و تمجیدها، اولین مجال مناسب برای محک زدن التزام نظری و عملی جریانات مختلف سیاسی با شعار سال است.
دولت باید عهد هم دلی خودش را با مردم تماماً ادا کند و شفاف به همه ابهامات موجود، با ادبیاتی مشفقانه و به دور از هرگونه انگ و تحقیر، پاسخ دهد. در عین حال مردم نیز ضمن مطالبه گری به حق خود، با انصاف به قضاوت بپردازند.
اما همان طور که پیش بینی می شد بعضی از جریانات سیاسی، این مذاکرات و بیانیه منتهی آن را با توجه به میل و علاقه سیاسی و جریانی خود تفسیر و قضاوت می کنند؛ یکی سفید سفید و دیگری سیاه سیاه. و جالب آنکه آرای خود را نیز آرای همه مردم قلمداد می کنند!
باید بپذیریم که این دعواهای زرگری بر افکار عمومی مردم اثر محسوس چندانی نخواهد داشت؛ چرا که این مردم رسانه مورد اعتمادشان کس دیگری است ...
فرستنده: محمدطاهری
انتشار یادداشت دانشجویان به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط "خبرگزاری دانشجو" نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالان دانشجویی است.