گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، به نقل از نشریه تحریر، دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید باهنر اصفهان: اصولا تاکنون چند بار به واژه فرهنگ دقت کردهاید؟
چند بار سعی داشته اید واژه هایی مثل تهاجم فرهنگی را درک کنید؟
خیلی از ما مطالب بسیاری در مورد فرهنگ و جامعه ی فرهنگی و فرهنگ بیگانه و...شنیده ایم. مقوله فرهنگ, مبحثی برای کل آحاد جامعه است. چه کوچک باشد و چه بزرگ, چه زن باشد و چه مرد. ولی در نگاهی متفاوت در اینجا فرهنگ برای کسانی که عنوان دانشجو را یدک میکشند مورد بحث است. فرهنگ یک دانشجو میبایست فرهنگی الگو برای سایر اقشار جامعه باشد و یک دانشجو باید خیلی بیشتر از سایر اقشار مقاوم در مقابل هجمه ی فرهنگی باشد، در حالی که امروزه دانشجویان ما بیشتر در معرض این هجوم قرار دارند. در مصاحبه ای که چند روز پیش از تلویزیون درباره ی طرز لباس پوشیدن دانشجویان مطرح میشد, اکثر دانشجویان یا بر این باور بودند که دانشجو هر طور میخواهد باید لباس بپوشد و یا بر این عقیده که همه باید یک نوع لباس خاص داشته باشند. یعنی دقیقا افراط و تفریط.
اجبار به یک نوع پوشش خاص یا آزاد گذاشتن برای هر نوع پوشش هر دو کاریست که در نظام آموزش و پرورش ما اعمال میشود. خب این دانش آموزان و دانشجویان آینده بعدا قادر به ترک عادت در جامعه ی دانشگاهی نخواهند بود. در این حالت دانشگاه های ما بالاخص دانشگاههای غیردولتی درگیر پوششی میشوند که خود قادر به کنترل آن نیستند. این یک نمونه از بی فرهنگی دانشجویی است.
بحث دیگر در این زمینه برخوردهای دانشجویان باهم است که باز هم تاثیر جامعه غربی در آن به خوبی قابل حس است. در آماری نسبی از اعتیاد جوانان, حدود68 درصد از اعتیادهای جوانان ما از طریق دوستان دانشگاهی است یا مواردی از قبیل پارتی های دانشجویی و مهمانی ها, به دلیل همین تکامل نیافتگی فرهنگ است. بیایید یک ریشه یابی ساده و قابل فهم از این قضیه داشته باشیم.
فرض کنید فردی میخواهد به زور وارد خانه ی شما شود، متقابلا شما مانع او میشوید. در حالتی دیگر ممکن است شخصی به عنوان دوست وارد خانه شما شود ولی متوجه میشوید که او دشمن شماست. باز هم مانع ماندن او در خانه ی خود میشوید. اگر چه او را برای مدتی در خانه تان نگهداری کرده اید. در حالت سوم شما فردی را با آغوش باز میپذیرید و به دلخواه خود به خانه دعوت میسازید. شما هرگز به این فکر نخواهید افتاد که او شاید دشمن شما باشد مگر این که از او آسیبی ببینید. هنگامی که ملتی بیگانه با لشکرکشی و اسلحه سعی در انتقال فرهنگ خود دارد هر چند پیروزی نظامی بدست آورد ولی هرگز فرهنگ طرف مقابل را نمیپذیرند.
مثال بارز آن حمله ی مغول به ایران است. گاهی از طریق دست نشاندههایی (مثل رضاخان), غرب در پی انتقال فرهنگ به جامعه ماست. وقتی غرب در این راه شکست میخورد، انصافا عملی هوشمندانه را برمیگزیند و آن کاری است که مردم, فرهنگ را با آغوش باز و دلخواه خود بپذیرند.
غرب این راه را برای عامه ی مردم برگزیده است. دانشجوی ما نباید در معرض این فریب هوشمندانه باشد و چه بد، اینکه فقط نکات منفی و منحرف فرهنگ غرب مورد تقلید ماست و کمتر به فکر افتادهایم از نظم و تلاش و پژوهش و گسترش دانش آنان چیزی بیاموزیم. یکی از متفکران بزرگ جهان اسلام میفرماید:
«ظرف فرهنگ یک جامعه از فرهنگ بیگانه پُر نمیشود, مگر اینکه این ظرف خالی از فرهنگ باشد. وظیفه مسئولان و برنامهریزان فرهنگی است که در این زمینه برای دانــشجویان سرزمین خویش فکری سازند تا ظرف دانشجوی پر افتخار ایرانی, غنی از فرهنگ خود این مرز و بوم شود.»