به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از شیراز، یک جوان لرستانی در نامه ای سرگشاده به رئیس جمهوری اسلامی ایران گفت: رئیس جمهور عزیزم، همگان می دانند به خاطر منسب هایی که داشتید هرگز رنجی که عوام چشیده اند متحمل نشده اید، شاید رنج فقر و نداری را نچشیده اید، شاید تا کنون خبر گرانی آزارتان نداده است.
متن این نامه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
برادر ارجمند جناب آقای دکتر حسن روحانی
رئیس جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم
احتراماً، بگذارید بی مقدمه و بدون تعارف شروع کنم؛ چرا که نه شما را به القاب و پسوند و پیشوند نیاز میبینم و نه آزادگی «لر بودنم» این اجازه را به من میدهد که تملق گوی کسی باشم، ایرانیم؛ فرزند زاگرس؛ شهری به نام نورآبادممسنی و جزو استان فارس.
استانی که به تمدن و علم و ادب مشهور است و مردمش بخصوص در شهرهای تابعه حماسه سازانی هستند بی ادعا. از بدو مدرسه رفتن در جایگاه خودم و از دیدگاه یک شهروند به مسئولین کشور یک یا چند نامه داشته ام و از این جایگاه اجتماعی آنچه را میدیدم بیان نموده و هر چه نیز بنظرم درمان بود ذکر نمودم ، بعضی در جراید چاپ شد و بعضی به دفترشان ارسال شد.
بدرد بخور بود یا نه نمیدانم، رویت شد یا نه خبر ندارم. اما این عادت نامه نویسی از سر ما نپرید و شما را نیز با این همه مشغله به زحمت خواندن و رویت این نوشتار دعوت می کنم و امید دارم مقبول خاطر قرار گرفته و مفید افتد.
هدف از نوشتن این گونه نامه ها این است که می خواهم در برابر آیندگان شرمگین نباشم و هنگام کاوش آنها در گذشته زیر سئوال نروم و آنها نپرسند گذشتگان ما به دنبال چه چیزی بودند؟ و آیا حقیقت طلبی را فدای عافیت طلبی کرده اند یا نه؟ این یادداشت و یا شاید هم نامه که مطمئن نیستم بدست شما رئیس جمهورم خواهد رسید یا خیر، به نمایندگی از جوانان شهرستان ممسنی، می نویسم.
نامی که شاید به گوشتان نرسیده!!! منطقه محرومی که شباهت زیادی با سرزمینهای آفریقا دارد...!!!؛
آقای رئیس جمهور! بی تعارف عرض کنم که توقعات و در خواست های بسیاری داریم که نه غیر منطقی و نه زیادی خواهانه و نه دور از دسترس و ناممکناند. فقط کافی است با دقت به آن ها توجهی مبذول گردد و با عدل و انصاف با آن ها برخورد شود.
جناب آقای دکتر روحانی، گفتی با تدبیر و امید می آیم. ما هم امیدت رامی خواهیم، چون با تدبیر آمدی و حرفمان را می فهمی. امروز تو آمده ای با تدبیر و امید. کمکمان کن که شهرمان را دوباره درست کنیم و امید را به شهر باز گردانیم. می خواهم داستانی از شهرم نورآباد ممسنی برایت بگویم. عمری است که می خواهند کارخانه پتروشیمی بزنند. هرلحظه مثل گوشت قربانی می خواهند به منطقه ای دیگر ببرندش که زمین ندارید! بخدا زمین فراوان است. زمین دلهایمان را می دهیم. بخدا، آقای دکتر روحانی، پتروشیمی که میخواهند درست کنند، فقط تابلویش را زده اند مثل کسی می ماند که سفره را برایش پهن کنند؛اما غذا نیاورند! چه سخت است؟ نه! بعد می گویند شهر محرومی هستید. حالا جناب آقای دکتر روحانی؛ به امید روزی که بیایی و استارت کارخانه پتروشیمی را خودت بزنی. هرچه تصویب کردند در سفر استانی احتیاج به تسویب(حسابگری)دارد.
از وسایل تفریحی می گذرم که در شهرستان کم است. خلاصه مثل همان کسی ماندیم که به او گفتند می دانی پل صراط چگونه است گفت نمیدانم. گفتند پل صراط از تیغ تیز تر و از مو باریک تر است! او هم متعجب پاسخ داد؛"بگو راه نیست،خودت را راهت کن.
هیاتی می خواهد که بفرستید و ببیند که این شهر گمشده چگونه است و در چه وضعیتی بسر می برد. البته روز بیایید چون شب شهرم ...
رئیس جمهور عزیزم، همگان می دانند به خاطر منسب هایی که داشتید هرگز رنجی که عوام چشیده اند متحمل نشده اید، شاید "رنج فقر و نداری" را نچشیده اید، شاید تا کنون خبر گرانی آزارتان نداده است، حتی یک روز هم خانه به دوشی را تجربه نکرده اید، احساسمان بر این است تا به حال شرمنده زن و فرزندانتان نشده اید، خرج دوا و دارو مریض احوالاتتان اذیتتان نکرده است، در ادارات با ناهنجاری ها و بی قانونی مواجه شده اید و صدها دردی که این روزگار مردم تجربه کرده اند از نزدیک حس نکرده اید ...؛
رئیس جمهورم، مطمئنا هدف و انگیزه جنابعالی تغییر می باشد؛ شک ندارم که با تدبیری که شما خواهید اندیشید به دردهای ملت التیام می بخشید...، جناب دکتر روحانی، گرچه این روزها فقر، بیکاری، گرانی، تحریم، تبعیض و غیره واژه های بیگانه در جامعه امروز نیستند؛ اما می توان با مدد الهی، تدبیر و چاره اندیشی بر کوه مشکلات فائق آمد. جناب دکتر روحانی، گرچه موضوع اصلی از نگاشتن نامه بیان اوضاع و مشکلات منطقه مان است ...
همانطور که قلب هر ایرانی برای سرزمینش بدون شک خواهد تپید و آرزوی سربلندی خاک مقدس ایران را دارد ما جوانان لر با عزمی آهنین دوست داریم سهمی هم در آبادانی این خاک مقدس داشته باشیم؛ اما مشکلات و نبود زیر ساخت های آموزشی رنجمان می دهد، برآورده کردن زیر ساخت های آموزشی خواسته و هدف اولمان است.
کمبود یا در واقع نبود امکانات ورزشی و تفریحی رنجی دیگر است که در طول این سالها بر دوش جوانان ما بوده و نبود آنها، راه اعتیاد جوانان ما را هموار کرده است. دکتر جان! گرچه گرانی، فقر و بیکاری دغدغه مشترک ملت است؛ اما در منطقه ما چیزی که بیشتر خودنمایی می کند آن است که قانون فقط چیزی که در کتابها گنجانده شده است.
جناب روحانی حرف آخرم اینکه در وعده های انتخاباتی قول به دفاع از قانونمندی و برآورده کردن مطالبات همه اقشار دادید و ما همچنان امیدواریم در دولت اعتدال امور بر اساس تدبیر انجام شود و همگان شاهد زندگی سعادتمندانه و مطلوب و شایسته ای باشیم.
ان شاءالله در سایه توفیقات خداوند منان و مدد و یاری هموطنان شاهد سربلندی ایران عزیز باشیم.
فیروز صادقی