گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»- یادداشت دانشجویی*؛ یادش بخير بچه که بوديم هر جمعه همهي فاميل جمع ميشديم دور سفرهي ساده و بيرياي مادربزرگ. صفا و صميميت در کانون گرم خانواده موج ميزد.آخر بعضي از مهمانيها، عمو جان با ابهت خاصي دوربينش را دست ميگرفت. دوربين او جزو معدود دوربينهاي کل فاميل بود! همه همصدا ميگفتيم: سييييييييب.... و اين عکس يادگاري در آلبوم خاطراتمان جا خوش ميکرد. هنوز هم هر وقت دلتنگ ميشويم، باهم آلبوم را ورق ميزنيم و ميگوييم: يادش بخير!
آن روزها هنوز گوشيهاي هوشمند يار مهربان آدمها و همدم تنهاييهايشان نشده بودند که در مهمانيها هر کس گوشهاي با گوشي اش خلوت کند و فارغ از جهان واقعي پيرامونش، جهان مجازي را سير کند.
آن روزها هنوز بازيهاي مختلف و بعضاً خشونتآميز تبلت (ببخشيد رايانک مالشي!) جاي خاله بازي و ليلي و سنگ کاغذ قيچي را نگرفته بود.
آن روزها هنوز آدمها آنقدر مهربان بودند که با ديدن حادثه اي که براي هم نوعشان رخ ميداد، آب دستشان بود زمين ميگذاشتند که به دادش برسند نه اينکه با دوربين n مگاپيکسلي تلفن همراهشان از او فيلم بگيرند و بعدها در هر محفلي اکرانش کنند.
آن روز هنوز عکسهاي سلفي و همين الآن يهويي (!) وجود نداشتند ولي مهر و محبتي که روي عکسهاي مقوايي نقش ميبست را نميشد با هزاران لايک مقايسه کرد!
شايد مسئولين مرکز تحقيقات فيزيک نظري و رياضيات که در سال 1372 اينترنت را وارد ايران کردند، هرگز فکر نميکردند که اين فناوري مهم و در عين حال جذاب با تقاضايي بيش ازحد مواجه شود و با سرعت فوق العاده زيادي گسترش يابد.»دسترسي آسان و منظم به اطلاعات»،»صرفه جويي در زمان و هزينه»،»افزايش سطح آگاهي ها»و»گسترش ارتباطات مفيد و مؤثر» تنها بخشي از قابليتهاي اينترنت هستند.
اما اينترنت در کنار تمام نکات مثبتي که دارد، همانند يک چاقوي دو لبه عمل ميکند. اينترنت در شرايطي وارد کشور ما شد که هنوز عموم مردم فرهنگ استفاده از آن را نداشتند و هنوز هم در اين زمينه آموزش مدون و رسمي وجود ندارد. بنابراين اگر غفلت کنيم، خسارات مادي و معنوي بسيار زيادي به بار خواهدآمد.
کمبود امکانات ورزشي و تفريحي مفيد براي نوجوانان و جوانان و به ويژه دختران ازجمله دلايلي است که سبب شده بسياري از اين افراد براي گذراندن اوقات فراغت خود فضاي مجازي را که کم هزينه تر و در دسترس تر است، انتخاب کنند. فضايي که مرزهاي دنياي واقعي را شکسته و از آن فراتر رفته است. آدمهايي که تا ديروز هيچ حرفي باهم نداشتند، در چنين فضايي به اشارهي سرانگشتي«همگروه» و «همکلام» ميشوند.
پاي حرفهاي يکديگر کامنت ميگذارند و لايک ميزنند. بعضيها با هويت جعلي وارد مي شوند تا حرفهايي بزنند که در دنياي واقعي مجالي براي گفتنشان نيست يا ادب و عرف جامعه حکم ميکند که ناگفته بمانند. بعضيها هم انگار فضاي مجازي را با آلبوم عکسهاي شخصي يا ديوار اتاقشان اشتباه گرفته اند و حاضرند به بهاي چند لايک بيشتر، زيباييهايشان را وقف عام کنند. اين عکسها هرروز از جلوي چشمهاي پاک و ناپاک عابران فضاي مجازي ميگذرند. بعضيها ميايستند، زل ميزنند و لايک ميکنند و بعضي ديگر سر تکان ميدهند و ميگذرند و تأسف ميخورند.
از آن بدتر عکسهاي بزک کرده ي به اصطلاح «چادري»هايي است که معمولاً همراه با نوشتهاي مذهبي (اغلب پيرامون ارزش حجاب!) در فضاي مجازي منتشر ميشود و يک عده به اصطلاح «حزب اللهي»اين عکسها را لايک ميکنند و ته دلشان به خود ميبالند که در راستاي گسترش فرهنگ حجاب، گامي برداشته اند. افرادي که ندانسته يا دانسته و از روي آگاهي نه تنها حرمت حجاب را ميشکنند، بلکه با استفاده نادرست خود از فضاي مجازي ساير افراد را نيز نسبت به حجاب و قشر مذهبي بدبين ميکنند.
فضايي که ما آن را مجازي ميخوانيم، امروزه به واقعيتهاي زندگيمان گره خورده است. پشت تمام عکسهايي که به مدد فتوشاپ روحي دگر يافته اند، پشت همه نامهاي مستعار و کلمات زشت و زيبا و جکهاي توهين آميز و قوميتي و بالاي 18 سال، آدمهايي واقعي نشسته اند. آدمهايي که شايد گاهي فراموش ميکنند فضاي مجازي نيز محضر خداست و هيچ چيز بر خداوند پوشيده نيست...
در حقيقت فضاي مجازي يک وسيله امتحان است و بيشک خداوند اين توانايي را در مردم عصر و زمان ما ديده که ما را به وسيله آن مي آزمايد. آيا محل تجلي قدرت خداوند ميشويم يا محل تجلي ضعف خودمان؟ فضاي مجازي واقعاً مسئوليت ما را سنگينتر کرده است. ميتوانيم چند برابر پيشينيان جهاد کنيم. همانطور که ميتوانيم چندين برابر دچار ضعف و معصيت شويم. نبايد منفعلانه برخورد کنيم، نبايد اجازه دهيم اين فضا زمان و افکارمان را مديريت کند، بلکه ما بايد با بصيرت و آگاهي و برنامهريزي صحيح فضاي مجازي را در راستاي پيشبرد اهدافمان مديريت کنيم. اگر بهدرستي از اين ابزار استفاده کنيم، ميتوانيم پيام خود را به گوش هزاران مخاطبي که ما را نميشناسند، برسانيم و اين فرصتي است که نبايد بگذاريم ضايع شود.
*فاطمه الیاسی، دانشجوي معماری دانشگاه بوعلی سینا همدان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
باتشکر از مطالبی که ارائه کرده اید، قدری محتوای مطلب شما پراکنده است...
از کودکی و مهمانی های ان دوران شروع کرده اید و به فضای مجازی در محضر خدا رسیده اید.
اما نکته جالب متن فوق نگرش جدیدی است که نسبت به فضای مجازی ارائه کرده اید، ان هم در زمانی که همه انرا حریم خصوصی خود میدانند و...
ذکر این نکته بسیار به جا بود که حتی در فضای مجازی هم خدا مارا میبیند
......... الم یعلم بان الله یری.........