کد خبر:۴۵۳۴۶۳
باشگاه دانشجویان/

تحلیلی بر جمله زیبای حضرت زینب کبری

اگر گاهي «عظمت در نگاه است، نه در چيزي كه بدان مي‌نگرند.»، آن گونه كه برخي گفته‌اند، گاهي هم زيبايي در نگاه و ديد انسان است، نه در ديدني‌ها.


گروه دانشگاه‌ خبرگزاری دانشجو- یادداشت دانشجویی* حضرت زينب (س) فرمود: «ما رأيت الاّ جميلاً»

اگر گاهي «عظمت در نگاه است، نه در چيزي كه بدان مي‌نگرند.»، آن گونه كه برخي گفته‌اند، گاهي هم زيبايي در نگاه و ديد انسان است، نه در ديدني‌ها.

آنكه به چشم «نظام احسن» به همه هستي مي‌نگرد، از اين نگاه، خيلي چيزها هم «ديده» مي‌شود، هم «زيبا» ديده مي‌شود، تا چه عينكي بر چشم زده باشيم و از كدام زاويه به هستي و حوادث بنگريم.

«زيبابيني» هستي و حيات، هم آرامش روح و وجدان مي‌بخشد، هم صلابت و پايداري و پايمردي مي‌آفريند و هم قدرت تحمّل ناگواري‌ها را مي‌افزايد.

از اين نگاه، «عاشورا» همانگونه كه زينب كبري فرمود، جز «زيبايي» نبود.

جلوه‌هاي زيبايي و نمادهاي جمال در آينه كربلا بسيار است، كه به سه مورد از آن‌ها اشاره مي‌شود:

۱-تبلور فتح ناب:

از زيبايي‌هاي ديگر عاشورا، مفهوم تازه‌اي از «پيروزي» است.

عده‌اي به غلط، پيروزي را تنها در «غلبه نظامي» مي‌پندارند وشكست را در مظلوميت و شهادت.عاشورا نشان داد كه در اوج مظلوميت هم مي‌توان «فاتح» بود و با كشته شدن هم مي‌توان دفتر و كتاب پيروزي را نگاشت و با خون هم ترسيم «تابلوي ظفر» ميسّر است.پس فاتح معركه كربلا حسين بود و چه فتحِ زيبايي!

اين همان «پيروزي خون بر شمشير» است كه در سخن امام راحل(قدس سره) هم جلوه گر شد و فرمود: «ملتي كه شهادت براي او سعادت است، پيروز است... ما در كشته شدن و كشتن پيروزيم.» و اين همان آموزشِ قرآني «احدي الحُسْنَيين» است كه فرهنگ مبارزان الهي است.

كسي كه به «تكليف» عمل كرده باشد، در هر حال پيروز است، آن هم پيروزي ناب.

گر چه از داغ لاله مي‌سوزيم

ما همان سر بلند ديروزيم‌

چون به تكليف خود عمل كرديم

روز فتح و شكست پيروزيم‌

اين ديدگاه را، هم امام حسين داشت، هم امام سجاد، هم حضرت زينب. با اين ديد، همه آن حوادث تلخ، چون پيامدي به سود اسلام و حق داشت، جميل و شيرين بود. وقتي ابراهيم بن طلحه از امام زين العابدين پرسيد: «چه كسي غالب شد؟» حضرت فرمود: آنگاه كه وقت نماز فرا مي‌رسد، اذان و اقامه بگو، خواهي فهميد كه چه كسي پيروز شد! و آيا اين، در حادثه كربلا زيبا نيست؟ پيروزي، حتّي در صورت كشته شدن و شهادت!

۲- حركت در مسير مشيت خدا:

زيباترين جلوه اين است كه انسان، يك عمل و حادثه را در بستر «مشية اللّه» و همسو با «خواست خدا» ببيند. اگر سالار شهيدان و يارانش به خون نشستند و اگر زينب و دودمان مصطفي به اسارت رفتند، اين در لوح مشيت الهي رقم خورده بود و چه جمالي برتر از اين‌كه كارگروهي با جدول مشيت خدا هماهنگ گردد؟!

مگر به حسين بن علي از غيب، خطاب نيامده بود كه خواسته خدا آن است كه تو را كشته ببيند؟ «اِنّ اللّه شاء اَنْ يراكَ قتيلاً» و مگر مشيت خدا آن نبود كه عترت پيامبر در راه نجات دين و آزادي انسان، به اسارت بروند؟ «انّ اللّه شاءَ اَن يراهُنَّ سبايا» پس چه غم از آن شهادت و اين اسارت؟

هر دو، هزينه‌اي بودند كه براي بقاي دين و افشاي طاغوت، مي‌بايست پرداخته مي‌شدند، آن هم عاشقانه، صبورانه و قهرمانانه!

براي زينب بزرگ، كه پرورده دامان وحي و تربيت شده مكتب علي است، اين حركت در بسترِ مشيت الهي، اوج ارزش‌ها و زيبايي‌هاست. وي مجموعه اين برنامه را از آغاز تا انجام، زيبا مي‌بيند، چون تك تك صحنه‌ها را منطبق با آن «خواسته ربوبي» مي‌بيند.

آيا با اين تحليل و نگاه، حادثه عاشورا زيبا نيست؟

۳-شب قدر عاشورا:

اين صحنه، از درخشان‌ترين جلوه‌هاي زيبايي است. كساني كه در سر دوراهي رفتن و ماندن، «ماندن» را كه نشان «وفا» و «ايثار» است بر مي‌گزينند و «زندگي بدون حسين» را ذلّت و مرگ مي‌شمارند.

آن خطبه امام، آن ابراز وفاداري ياران، آن سخنان و سؤال امام با قاسم، آن شب بيداري اصحاب تا سحرگاهان، آن زمزمه تلاوت قرآن و نيايش از خيمه‌ها، آن اعلام وفاداري ياران در حضور زينب كبري و امام حسين، هر كدام برگي زرّين از اين «كتاب جمال» است. چرا زينب، عاشورا را زيبا نبيند؟

آنچه در كربلا اتّفاق افتاد، به يك «بنياد» تبديل شد، براي مبارزه با ستم در طول تاريخ و در همه جاي زمين. آيا اين زيبا نيست؟

لحظه لحظه‌هاي عاشورا، به صورت يك «مكتب» در آمد، كه به انسان «آزادگي»، «وفا»، «فتوّت»، «ايمان»، «شجاعت»، «شهادت طلبي»،...و «بصيرت» آموخت. آيا اين زيبا نيست؟

خون‌هاي مطهري كه در آن دشت بر زمين ريخت، سيلي شد و بنيان ستم را ويران كرد. آيا اين زيبا نيست؟

 فاجعه آفرينان كوفه و شام، فكر مي‌كردند با قتل عام اصحاب حق، خود را جاودانه مي‌سازند. ولي در نگاه ژرف زينب، آنان گور خويش را كندند و چهره نوراني اهل بيت روشن‌تر و نامشان جاودان و دين خدا زنده و كربلا يك دانشگاه شد.

زينب قهرمان و عارف، اين‌ها را مي‌دانست و از وراي قرون مي‌ديد. اين بود كه در مقابل سخن نيشدار و زخم زبان والي كوفه، كه با طعنه خطاب به اين بانوي اسير گفت: كار خدا را با برادر و خاندانت چگونه ديدي، فرمود: ما رأيت الاّ جميلاً... جز زيبا چيزي نديدم!

رضا همتی- فعال دانشجویی

انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار