به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو در شیراز،" وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ "
و از نشانههاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مىانديشند قطعا نشانههايى است.
مجتبی رضایی نیا متولد ۷۲ و نگار حجازی متولد ۷۳، زوج جوان دانشگاه پیام نور شیراز هستند که هر دو در رشته برق تحصیل می کنند.
آنها هم کلاسی و از فعالان بسیج دانشگاه هستند که در اول ذیحجه سالروز ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها یعنی ۱۵ مهر ۹۲ در مراسم ساده دانشگاه، پیوند خوردند و حالا بعد دوسال از زندگی مشترکشان، چنان افکارشان شبیه به هم شده بود که می توان گفت به معنای واقعی «ما» شده بودند.
این قسمت دوم گفت و گوی صمیمانه در منزل ساده و باصفای این زوج خوشبخت دانشگاه پیام نور شیراز رقم خورده است، خانه ای کوچک در کوچه پس کوچه های حوالی فلکه خاتون. تقریبا چهار پنج کوچه پیچ در پیچ و دراز را می گذرانیم تا به آنجا برسیم، رضایی به شوخی می گفت چون نشانی منزلمان کمی پیچیده است، مهمانی برایمان نمی آید!
تعادل باید حفظ شود
باید تعادل بین دوران مجردی و متاهلی رعایت بشود مثلا من اگر در مجردی ام هر سه ماه یک کفش می خریدم حالا هر شش ماه یک کفش می خرم شاید از نظر بقیه این ساده زیستی نباشد اما؛ از نظر خودم به نسبت گذشته ساده است.
نظرتان در مورد ازدواج سنتی و مدرن چیست؟
رضایی؛ آن ازدواج سنتی که در قدیم بوده و پدر و مادر برای بچه هایشان تصمیم می گرفتند و دختر و پسر تازه سر سفره عقد همدیگر را می دیدند را قبول ندارم.
از طرفی هم این ازدواج های امروزی که دختر و پسر کاملا با هم آشنا می شوند و همه برنامه هایشان را می بندند بعد خانواده ها را در جریان قرار می دهند، هم مناسب نیست؛ بلکه باید مراحل آشنایی در کنار خانواده ها اتفاق بیفتد.
حجازی؛ به نظرم وقتی پسر انتخاب اولیه اش را کرد، باید سریع خانواده را در جریان قرار بدهد تا بقیه مراحل را آنها باهم پیش ببرند.
تفاوت زندگی مجردی و متاهلی چیست؟
همه چیز نسبت به مجردی تغییر کرده است، وقتی از سکوی زندگی متاهلی به دوران مجردی نگاه می کنی، بعضی از کارهای دوران مجردی بیهوده به نظر می رسد.
وجه اجتماعی مان خیلی تغییر کرده، همه یک حساب دیگری روی ما باز کردند و به عنوان یک آدم بزرگ با ما مشورت می کنند و ما هم سعی خودمان را می کنیم که رفتارمان اصلاح شده تر باشد.
مسئولان دانشگاه و مخصوصا استادها دید بهتری به ما دارند مثلا؛ چند وقت پیش بعد از اینکه از سر جلسه امتحان بلند شدیم، استاد برای زندگی متاهلیمان کلی توصیه و آرزوی خوشبختی کرد.
حتی شده ماهی ۳۰۰ هزار تومان پول داشته ایم؛ اما برکتش باعث شده به همه چیز برسیم، از برکت های دیگر؛ من قبل از اینکه دنبال کار بگردم دوستانم یک کار به من پیشنهاد دادند.
به نظرتان مسئولان دانشگاهی برای تسهیل ازدواج دانشجویی چه باید کنند؟
سفر مشهد تنها تسهیل دانشگاه برای زوج هاست که هزینه رفت و برگشتش با خود زوج است، حداقل وام ازدواج برای دانشجویان، برای مهریه های کم یا سن ازدواج پایین، بیشتر باشد و واقعا به آن عمل شود.
خیلی از دوستان ما عقد هستند؛ اما به علت مشکل مسکن نمی توانند سر زندگی خودشان بروند و احساس آرامش ندارند، با راه اندازی خوابگاه متاهلی که در دانشگاه پیام نور وجود ندارد، این مشکل حل می شود.
به نظرتان موانع ازدواج دانشجویی چیست؟
برای پسرها سربازی یکی از این مشکل هاست؛ چراکه خانواده دختر نمی پذیرند که داماد به سربازی نرفته باشد.
توقعات بالای دختر و پسرها و همچنین خانواده ها مانعی دیگر در این مسیر است، گاهی نیز همین درس و دانشگاه خودش یک مانع می شود که جوان ها تا درسشان تمام نشود، قصد ازدواج ندارند.
عدم فرهنگ سازی برای ازدواج در سن پایین باعث شده تا افرادی هم که همه شرایط را دارند، به بهانه سن کم ازدواج را به تاخیر بیندازند.
مدل عقد و ازدواج شما و سبک زندگی امروزتان چقدر در نگرش اطرافیان (دانشجویان و خویشاوندان) تاثیر داشته است؟
در خویشاوندان تا حد زیادی نگاه ها تغییر کرده و بعضی هم، در سن پایین برای ازدواج آستین بالا زده اند، دوستان آقای رضایی هم مشتاق ازدواج شده اند و با او در این رابطه مشورت می کنند.
شما چقدر دغدغه بچه دار شدن دارید؟
خیلی دغدغه اش را داریم، پول علت بچه دار نشدنمان نبوده؛ چون ما حقیقیتا برکت را در زندگی مان دیده ایم و به اینکه بچه، روزی اش را با خود می آورد مطمئنیم، تنها نگرانی مان از بچه دار شدن عقب ماندن از درس است.
اگر در زندگی از هم دلخور شوید چه می کنید؟
ما معمولا زیاد چیزی را به دل نمی گیریم و یکی از خوبی هایی ازدواج در سن پایین این است که تفکرات و رفتارها کامل شکل نگرفته چون ما هم تفاوت سنی مان کم است و هم در سن پایین ازدواج کردیم بعد از گذرچند ماه خیلی شبیه هم شدیم.
عامل بعضی از دلخوری ها هم خانواده ها هستند؛ البته خانواده های ما الحمدلله خیلی خوب بودند و از این نظر مشکلی نبود؛ اما در بین دوستان دیده ایم که به علت اختلافات خانواده ها، در دوران عقد مانده اند و امکان ورود به زندگی خودشان را ندارند.
حس سردرگمی و اینکه آدم نمی داند، مسئولیتش با خانواده یا همسر یا خودش هست، یکی از بدی های دوران عقد است.
توصیه تان به دوستانتان و سایر جوانها چیست؟
من در حدی نیستم که بخواهم پیشنهادی بدهم؛ با افرادی که هم سنخ ما نیستند کاری ندارم؛ اما آنها که هم فکر ما هستند، طبق عقاید و افکار خودشان برای زندگی تصمیم بگیرند، بعضی آدم های مذهبی و ولایی هنگام ازدواج انگار همه چیز را فراموش می کنند.
ازدواج چیز خاصی نیست که همه عقایدت را برایش زیر پا بگذاری و نکته بعدی اینکه هم خانواده ها و هم خود دختر و پسرها ازدواج را آسان بگیرند.
مهریه کم، مراسم عقد ساده در دانشگاه، نداشتن جشن عروسی و حالا هم در پیش گرفتن سبک زندگی متاهلی- دانشجویی ساده، آن چیزی که همه این ها را نه تنها برای شما آسان، بلکه لذت بخش کرده و امیدوارانه زندگی را به پیش می برید، چیست؟
انسان در زندگی انتخاب هایی می کند و مابقی را به خداوند می سپارد، نخ تسبیح همه این ها توکل است و اصولا هم خداوند جواب داده چون می داند که ما جز خودش کسی را نداریم.
همین توکل، انگیزه ما برای بچه دار شدن است؛ در حالی که هنوز کار ثابتی نداریم، اگر توکل نداشتیم می گفتیم اول کار خوب، بعد بچه دار شدن، حتی در دوران عقد کلمه توکل تکه کلام ما بود.
خداقوت
وقتی پدر ادم به ادمی خونه بده ماشین بده پول تو جیبی بده شهریه دانشکاه بده ازدواج راحت میشه مگر نه؟؟؟
تا الآن آن چیزی که از نهاد رهبری در دانشگاه دیده شده در امر ازدواج، فقط سفر زیارتی مشهد است
خب اینکه به بعد از ازدواج مربوط است نه قبل از ازدواج
باید سازوکاری چیده شود که نهاد رهبری نقش واسطه گری در امر ازدواج را ایفک کند
نکته ای هم که آقای رضایی اشاره کردن، واقعا به جا بود، پرداخت وام ازدواج به دانشجویان و کم سن و سالها در اولویت باشد