اخبار دانشگاهی را از «کانال اخبار دانشگاهی SNN.ir» دنبال کنید
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی؛* اگر به سیر تحولات جامعه خود بنگریم، کسانی بوده اند و هستند که در جریان انقلاب از ابتدا تا به حال دچار چرخش شخصیت شده اند و عقائد و باورهایشان دچار تحول گردیده که گاه این تحول «بخوانید انحراف» به جایی رسیده است که در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایستاده اند.اضافه بر تاسفی که می توان به حال آنها خورد،دانستن دلایل آن نیز می تواند در قطار انقلاب ماندن ما تاثیر بگذارد.
1- اولین دلیل «فقر و كمسوادي دینی و انقلابی»است. در اوج مراحل نهایی مبارزات با رژیم ستمشاهی و اوايل پیروزی انقلاب، عدهای از روی احساساسات، انقلابی شدند و احیاناً در فرایند برقراری دولت اسلامی سِمَت گرفتند و چهره شدند و هنگامي كه به مرور زمان، احساسات فروکش کرد و يا عقايد مورد هجوم قرار گرفته توسط دشمن بمباران فرهنگی شد، چون اینان از عمق معرفتی برخوردار نبودند، کوتاه آمدند یا به تعبیر عامیانه رسما کم آوردند! اینها آرامآرام از مدار خارج شدند و از مسیر رود خروشان به ساحل امن رفتند.
2- «بیدارشدگی رسوبات و رگههای انحرافی» بازمانده در لایههای اذهان دومین عامل چرخش چهره هاست.اندیشهها و عقاید انحرافی و التقاطی که در دورههای قبل از انقلاب از ناحیه بعضی از شخصیتهای شاخص تاثیرگذار آن دوران القاء شده بوده، یکی پس از دیگری بازیابی شده خودنمایی میکند و در قالب زاویه پیداکردن با مبانی و آرمانهای زلال انقلاب اسلامی جلوه میکند.
برای مثال: جریانهای سوسیالیستی که در عین داشتن عرق دینی، به لحاظ فکری، اجتماعی و اقتصادی بهشدت متأثر از سوسیالیسم مارکسی بودند، افرادی همچون مرحوم شریعتی، پیمان و حتی سازمان مجاهدین و خردهگروههای مبارز، آثاری را منتشر میکردند و به دست جوانها میرسید و میخواندند. اين عده هم میخواستند مسلمان باشند و هم سوسیالیست؛ اينها حتی از ابوذر هم قرائت سوسیالیستی ارائه میکردند.
3- عامل دیگر اینکه «جبههبندیهای جهانی فکری» نيز امروز بهشدت تأثیرگذار هستند. بعضی اشخاص و جریانها در داخل کشور الآن وجود دارند که متأثر از جریانهای فکری جهانیاند، این افراد نیز به دلیل تفاوت مبادی فکری مورد قبول خود با مبانی نظری انقلاب آرام آرام از بدنه انقلاب فاصله میگیرند.
4- «پیری،اتمام انرژی جوانی»:جوان پر انرژی است، جوان نوخواه است و معترض و منتقد. اين عناصر جوان به اقتضای شور جوانی به انقلاب میپیوندد. اما وقتی شور جوانی افول میکند، برخی افراد عافیتطلب، محافظهکار و گوشهگیر میشوند و تمايل پيدا ميكنند كه با دیگران سازش كنند و كنار بيايند.
5- «تبدیل افراط به تفریط»: گاه نيز تندرویهای غیرمنطقی و افراط در قالب تفریط و کندرویها ظهور پيدا می كنند. تندروهای انقلابی بسياری بودند که به کندروهای انقلابی و حتی تندروهای ضدانقلاب امروز بدل شدند. نه تنها محافظهکار شدند که گاهی در مقابل انقلاب نيز ایستادند!
6- عامل دیگر، «تأثیرپذیری از اطرافیان» است. ملازمان و نزديكان منحرف و منافق در روند «چرخش چهرهها» بسیار مؤثر هستند. به فردی گفتند چرا معتاد شدی، گفت: «امان از رفیق بد اما زغال خوب هم بیتأثير نبود!»
7- «احساس حقارت در اثر ناکامیها» نيز مؤثر است. فرد با خود می گويد چرا رفیق من ارتقاء پیدا کرد؟ چرا فلان فرد محبوب جامعه شده است؟ چرا من چنین نباشم و نشوم؟ برای جلب انظار و کسب محبوبیت دست به کار میشود و این به تحول و تبدل منجر میشود.
8- «شهرتطلبی و آوازهجویی»نيز جزء اين عوامل مهم است، بعضی از مخالفتها، اعراضها و موضعگیریها، چیزی جز این نیست که فرد میخواهد خودی نشان بدهد و بگوید من هم هستم. متفاوت حرف میزند که جلب توجه کند و این بلای عظیمی است و کم نیستند کسانی که برخلاف میل قلبی و حتی عقیده قلبیشان سخن میگویند، تا دیده شوند!
از این دست دلایل بسیار می توان برشمرد؛ اما نکته ای که به نظرم مهم آمد این است که افرادی که امروز در مقابل نظام قد علم کرده اند و منم منم می کنند و به نجس های سیاسی تبدیل شده اند؛ ازهمان ابتدا نیز منحرف بوده اند اما عوام نمی فهمیدند، یعنی علنی نشده بود. همانطور که چندین سال پیش چهره واقعی موسوی لعین توسط شهید دیالمه فاش شده بود؛ اما خود شهید هم به این نکته اشاره کرد که: «جرم من این است که حرف هایم را زودتر از زمان می زنم.»
محمد ابراهیمی آشوری- مسئول واحد فرهنگی جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه یزد
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.