کد خبر:۵۸۱۲۹۳
در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجو مطرح شد

تازه‌ترین ناگفته‌ها از ماجرای پلاسکو/ وقتی که آتش‌نشانان فداکار اشهدشان را خواندند

بیش از دو هفته از حادثه دلخراش ساختمان پلاسکو می گذرد. پای درددل یکی از آتش‌نشانان فداکار همان معرکه نشستیم، تا برایمان از روز حادثه و از بیم‌ها و امیدهای آن بگوید.
گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو-فائزه علیحسینی، صبح پنجشنبه آخرین روز دی ماه برای خیلی‌ها تلخ بود؛ بیشتر از همه اما برای آتشنشانان فداکاری که جانانه به دل آتش زدند تا جان هم‌وطنانشان را نجات دهند. پلاسکو سازه فلزی پیرپیکری ۱۷ طبقه ای که در ضلع شمال شرقی چهارراه استانبول تهران واقع شده و قدمتی ۵۳ ساله داشت،  بعد از ۴ ساعت سوختن، یک باره فرو ریخت و منجر به نابودی حدود ۵۶۰ واحد تجاری آن ساختمان شد. در این واقعه ناگوار که ۸ روز تلاش شبانه روزی نیروهای امدادی برای عملیات اواربرداری را در پی داشت،  ۴ تن از شهروندان و ۱۶ تن از آتش نشانان فداکار جان خود را از دست دادند.
 
 
 
 
برای همین پای درددل یکی از همان آتش‌نشانان فداکار نشستیم که برایمان از روز حادثه و از بیم‌ها و امیدهایشان بگوید. آنچه در ادامه می آید یک روایت دست اول از ماجرا است، روایتی که بنابر ملاحظات و البته اصرار هم‌وطن آتش‌نشانمان همین‌گونه گمنام تقدیم می‌شود:
 
 
 
 از روز حادثه بفرمائید؟ همان ساعت‌های اولیه؛ چگونه مطلع شدید؟

 صبحانه خورده بودم زمانش دقیقاً خاطرم نیست. حوالی ساعت ۸ و دو، سه دقیقه بود که زنگ مرکز زده شد و مثل همیشه رفتیم. زنگ خوردن‌ در ایستگاه‌ها سیگنال خاصی دارد. مثلاً سه ایستگاه که همزمان باهم  زنگ بخورد متوجه می‌شویم حریق بزرگ است و خودمان را آماده می‌کنیم. آن روز همین اتفاق افتاد و هم‌زمان زنگ سه ایستگاه زده شد. تجهیزات زیادی مثل بی سیم، نردبان و بالابر با ما فرستادند.  سوار ماشین شدیم و زودتر از زمانی که در رسانه‌ها اعلام شد، یعنی تنها ظرف دو دقیقه و دو ثانیه به محل حادثه رسیدیم. آنجا متوجه شدیم که حریق بسیار گسترده است.



به محض پایین آمدن از ماشین دود و شعله های بیرون زده از ساختمان اولین چیزی بود که به چشمم می خورد. طبقات را بالا رفتیم تا به طبقه دهم رسیدیم. در طبقه هشتم یا نهم بود که بخشی از کسبه به عادت روزهای پنجشنبه صبح‌ها که مراسم زیارت عاشورا برگزار می‌شود، مشغول خواندن زیارت نامه بودند. اصلاً نمی‌دانستند که طبقه بالای سرشان دچار حریق شده است. حتی گهگاه که برای نفس تازه کردن جابه‌جا می‌شدیم، می‌دیدیم که در مراسمشان آش پخش می‌کنند.
 
 
برای بیرون کردنشان اقدامی نکردید؟!
 
چرا اما پایین نمی‌رفتند. بعضی‌ها فیلم می‌گرفتند. بعضی می‌گفتند می‌خواهیم گاوصندوقمان را خالی کنیم. با اصرار بیرونشان می‌کردیم. یک پاگرد را که پایین می‌رفتند دوباره بالا می‌آمدند. خیلی از مردم هم در طبقات بالاتر و پایین تر گوشی به دست بودند یا مالک بودند یا تماشاچی. مدام تذکر می دادیم که ساختمان را تخلیه کنند.
 
 

 لحظاتی که طبقه دهم دچار حریق بود کسی در آتش سوزی گرفتار نشده بود؟

نه کسی را ندیدیم که گرفتار حریق شده باشد. مردم اما زیاد بودند.

 

 در اخبار آمده بود که قبل از ریز ساختمان حریق اطفاء شده بود؟!

بله بعد از چند ساعت تقریباً حریق طبقه دهم را اطفاء کردیم. حتی در فیلم‌هایی که بعداً دیدم، از طبقه دهم ضلع شمال انقلاب مشخص بود. سه، چهار ساعتی کار اطفاء حریق طول کشید. یعنی تا ساعت ۱۱ روال عادی خودش را طی می کرد. اما از آنجایی که اسکلت ساختمان فلزی بود،‌در هنگام اشتعال، انعطاف پیدا کرد و باعث شد فرو بریزد.
 
 
 
 پیش از آنکه ساختمان به طور کامل فرو بریزد،‌ ریزش های جزئی تری نیز رخداده بود؟
 
پلاسکو حالت U شکل داشت، پله‌های ساختمان هفت، هشتی، نبود، دو راهرو در ابتدا و انتهای هر طبقه وجود داشت. به دلیل قدیمی بودن ساختمان و آبی که برای خاموش شدن حریق استفاده کرده بودیم سقف طبقات شکم داده بود و هر آن احتمال ریزش داشت. داشتیم به کارمان ادامه می‌دادیم که به بعضی از بچه‌های ایستگاه دیگر اعلام کردند بخشی از ساختمان را لکه‌گیری کنند. ( بعد از اطفاء حریق و به‌منظور اطمینان بیشتر آتش را به طور کامل با آب خاموش می کنند) 
سه نفر از نیروها مشغول شدند که یک آن صدای وحشتناکی به گوشمان رسید. مثل‌اینکه ساختمان بریزد. آن لحظه من کنار آسانسور و پله‌ها ایستاده بودم. وقتی صدا را شنیدم گوشه دیوار پناه گرفتم و دستانم را روی سرم گذاشتم.
 
 
با فاصله یک متری از من سقف آن قسمت فروریخت؛ حتی خاکش  روی لباس آتشنشانی‌ام هم ریخته بود. بچه‌ها گفتند برویم. تا آمدیم فرار کنیم صدای ناله ی سوختم- سوختم را شنیدیم. برگشتیم، دیدیم دو نفر از بچه‌ها زیر آوار همان طبقه گیر کرده‌اند اما چون فیس داشتند (ماسک صورت مخصوص آتش‌نشانی برای تنفس) مشخص نبود چه کسی زیر آوار گیر کرده است. فقط صورت و  قسمتی از بالاتنه‌اش بیرون بود اما سایر اعضای بدنش زیر آوار مانده بود و مدام از ما می خواست تا آوار را از روی بدنش برداریم. سقف بتنی مانند به ابعاد یک متر در یک متر و به ارتفاع ۲۵ سانتی متر که وزنی حدود ۴۰۰ کیلو داشت روی سینه‌اش بود. اگر سقف را هل می‌دادیم، آوار صورتش را هم می‌گرفت. همچنان تلاش می کردیم تا آنها را از زیر آوار بیرون بیاوریم اما از انجایی که شیب‌دار بود هر چه چنگ می‌زدیم، تلاشمان ناکام می ماند. از سوی دیگر سه، چهار ساعت در حریق بودیم. لباس‌ها و تجهیزاتمان حدود ۱۸ کیلو وزن دارد.
 
 
 
 
 
تصور کنید حین عملیات خیس شده بودند و بالای  ۲۵ کیلوگرم وزن داشتند. بعد از کلی تلاش برای نجات آن دو نفر، نفس کم آوردیم. در همان راهرو ایستادم و مدام داد می‌زدم که تازه‌نفس برای کمکمان بیاورند. در حین فریاد زدن، آوار دوم با صدای وحشتناک تری فروریخت. بچه‌ها فرار کردند.  هرلحظه فکر می‌کردیم آوار روی سرمان  می‌ریزد. خواستیم از پله‌ها پایین برویم که بچه‌هایی که زودتر از پله‌ها پایین رفته بودند، بالاآمده و گفتند که پله‌ها ریخته است. از این رو نه می‌توانستیم پایین برویم و نه بالا!


حتی بعدها فهمیدیم شهید صفی زاده رئیس ایستگاه ۴ آتش‌نشانی که صدای بیسیمش در فضای مجازی پخش شد پشت آوار بوده است. اما چون آن را نمی دیدم  این موضوع را نمی‌دانستیم. از انجایی که به ضلع شرقی ساختمان حریق سرایت نکرده بود، آنجا را برای نجاتمان انتخاب کریدم. تصور می کردیم تا اطفاء حریق می توانیم در انجا در امان بمانیم. حتی یک در میلیون هم فکرش را نمی‌کردیم که ساختمان به طور کامل فرو میریزد.


 چگونه وارد آن بخش از ساختمان شدید؟!

مغازه‌های راهروی آن قسمت دارای شیشه میرال بود. سیلندرم را درآوردم و چند بار با قدرت به شیشه زدم که در نهایت شکست. وارد مغازه شدیم. با کوله‌ام شیشه نمای ساختمان را شکستم. به قسمت جنوبی که سفارت ترکیه  رو به روی آن بود رسیدیم. همه افرادی که در طبقه دهم بودند با ما همراه شدند. یک فنس توری فلزی جلویمان قرار داشت. فنس یک متر و نیم در یک متر و نیم بود. برای عبور باید فنس را میشکستیم. یکی از بچه‌ها پتک داشت از او خواستیم تا با آن فنس را بشکند. اما با هر ضربه پتک به عقب برمی گشت. وقتی عدم کارآیی اش را دیدیم شروع به ضربه زدن با سیلندر کردیم. آن‌قدر ضربه زدیم تا از نفس افتادیم. بالاخره توانستیم پایین فنس شکاف ایجاد کنیم. با یکی از بچه‌ها فنس را کشیدیم تا افراد بتوانند از آنجا خارج شوند. همراهمان یکی از فرمانده های مراکز بود که همراهش بی سیم داشت. (فقط معاون یا فرمانده ها بی سیم دارند) فرمانده از طریق بی سیم موقعیتمان را اعلام کرد و خواستار کمک شد. بعد ازمکالمه قرار شد برای پایین آوردنمان نردبان بفرستند. از آنجایی که نردبان نمی توانست ما را پیدا کند. پارچه نارنجی‌رنگ دو سه متری که در آنجا پیدا کردیم را مدام تکان می‌دادیم. در این فاصله نردبان سبدش را برای پایین آوردن افراد مقابل پنجره تنظیم می‌کرد. سبد محدودیت فضا داشت و هر ۴ نفر را در خود جای می‌داد. برای اینکه بتوانیم پنج نفری در سبد جا شویم کوله‌هایمان را پرت می‌کردیم تا سبک شویم هر یک دقیقه و نیم زمان می‌برد تا افراد پایین آورده شوند.  من در یک و دقیقه نیم دوم پایین آمدم.
 
 
 
 
 
 از زمانی که خارج شدید تا لحظه ای که ساختمان فرو ریخت چقدر زمان برد؟


از زمان مکالمه فرمانده با بی سیم برای کمک تا لحظه ای که ساختمان به‌طور کامل فرو ریخت شاید درمجموع چهار دقیقه بیشتر زمان نبرد. تا آن لحظه نترسیده بودم. اما زمانی که نردبان برای پایین آوردنمان آمد از زیر فنس دیدم که تا دو سه طبقه بالای سرمان حریق است. حتی شعله‌هایش دو سه متر از پنجره بیرون می‌زد. آنجا بود که ترسیدم؛ گفتم یا ابوالفضل الان است که حریق ما را در خودش بگیرد. اشهدم را خواندم. لحظه‌ای که سوار نردبان شدم مانند افراد ناتوان در سبد پریدم. زمان پایین آمدن برای اینکه دیگر افراد زودتر نجات پیدا کنند به فاصله دو سه متری از زمین بچه‌ها پایین می‌پریدند. وقتی‌که به پایین رسیدیم هرکس که دیگری را سالم می‌دید شروع به گریه کردن می‌کرد. بعد از اینکه پایین آمدیم  یک دقیقه هم نشد که کل ساختمان فروریخت. به چشمم فروریختن ساختمان را دیدم، خیلی وحشتناک بود.
 

 بسیاری از اخبار در رسانه ها مطرح شد که اتش نشانان در لحظه وقوع حادثه در موتور خانه ساختمان بودند.

آتش نشان ها در موتورخانه نبودند.پارکینگ پلاسکو که فضای وسیعی داشت. در ضلع شمال غربی ساختمان، همان مکانی بود که روز آخر آتش نشانان را از زیر آوار بیرون اوردند و دلیل اینکه چرا عملیات اواربرداری را از ضلع شرقی  و جنوبی آغاز کردند به دلیل عدم دسترسی به قسمت شمال غربی بود. اگر می خواستند از انجا کار آواربرداری را انجام دهند باید چند ساختمان دیگر را خراب می کردند.

 

کدام‌یک از روایات آتش نشانانی که عکسشان در فضای مجازی پخش شد صحت دارد؟

فکر می‌کنم آن عکس در طبقه ۹ و حوالی ساعت نه، نه و نیم صبح گرفته‌شده بود. بنابراین در زیرزمین نبودند. بچه‌ها کل تجهیزات را در طبقات پایین دپو می‌کردند. سیلندرشان را عوض می‌کردند و به ترتیب جای خود را به نیروهای تازه‌نفس می دادند. دستگاه‌ها نمی‌توانند بیشتر از نیم ساعت در حریق باشند افرادی که در عکس دیدید مشغول تعویض سیلندرهایشان بودند. اینکه پیکر اکثرشان را از یک نقطه پیدا کردند به دلیل وجود کانون حریق در آن مکان بود. نیروها نزدیک کانون حریق می‌ایستند تا آن را اطفاء کنند. از این رو عجیب بود که آتش‌نشان را از جای دیگر . به صورت پراکنده پیدا کنند.
 

کمبود تجهیزات نداشتید؟

نه سه چهار نردبان برای پایین آوردن افراد بود. نردبان هم باید افراد را پایین بیاورد و برگردد. اجازه اینکه هم‌زمان ۳-۴ نردبان این کار را انجام دهند به دلیل کمبود فضا نبود. چون هرکدام چهار متر عرض داشتند و زمانی که جکشان باز می‌شد نزدیک ده متر جا می‌گرفت، ۱۵ متر هم به‌صورت طولی فضا لازم است ازاین‌رو یک جا، همه نرده بان ها جایشان نمی‌شد.


از شهدای آتش‌نشان کسی را هم می‌شناختید؟

برخی از آنهایی که شهید شدند را می‌شناختم. همچون شهید محسن روحانی، شهید  امیرحسین داداشی، شهید صفی زاده و...



چرا روند آواربرداری طولانی شد؟ به نظرتان سریع‌تر نمی‌شد کار تمام شود؟

البته در تخصص من نیست اما  آهن‌ها دست‌وپا گیر بودند دود زیادی وجود داشت و علت‌های دیگری نیز باعث می‌شد تا عملیات با سرعت بیشتر پیش نرود.
 

مشکلی در تجهیزاتتان ندارید؟

خوب است؛ نه مشکلی نداریم. چه مشکلی؟
 
 
می‌گویند به‌روز نیست؟

برای اطفاء حریق مشکل خاصی نداریم آقای ملکی می‌گفت اصلاً نمی‌شود با هلی‌کوپتر آب رسانی را به‌صورت هوایی انجام داد چراکه با وجود باد مسیر آب‌پاشی منحرف می‌شد.
 

در عملیات آواربرداری حضور هم داشتید؟

نه! گفتند شرایط روحیتان بد است بهتر است  حضور نداشته نباشید.

 

در حال حاضر مشکلات آتش‌نشانان چیست؟

سختی کار یکی از مشکلات مطرح است. می‌گویند شورای شهر هم آتش‌نشانانی که در حین خدمت جانشان را از دست می‌دهند را شهید خدمت می‌نامد اما این فقط یک عنوان است مزایای خاصی شامل حالشان نمی‌شود. چند روز پیش همسر شهید امید عباسی در مصاحبه‌ای اعلام کرد که هیچ مستمری بعد از شهادت همسرش به وی تعلق نگرفته است. کسی که به‌اندازه ۳۰ سال خدمت کند حقوق ۳۰ روز در سال را می‌گیرد ولی فردی که پنج سال خدمت می‌کند حقوق ۵ روز در ماه به وی تعقل می‌گیرد. حتی در میان شهدا بودند افرادی که به‌صورت آموزشی به عملیات آمدند حتی حقوقشان را هم نگرفته بودند و شهید شدند.
 

 

تشییع شهدا چطور بود؟

مردم سنگ تمام گذاشتند.
 
 
 
 
 
چه قدر ساختمان‌های تهران ایمنی دارد؟!

ساختمان غیراستاندارد و فاقد ایمنی زیاد داریم. تنها کاری که از دست آتش‌نشانی برمی‌آید بازدید از اماکن است. سازمان طرحی برای بازدید اماکن ازجمله پاساژها، محدوده پمپ‌بنزین و... به‌جز ساختمان‌های مسکونی دارد. هر ایستگاهی ساعت یازده صبح بازدید را انجام می‌دهد. هر ایرادی را در قابل گزارش به شهرداری می‌فرستد و دران اعلام می‌کند که علی‌رغم گوشزدها اما مدیران آن ساختمان و محل توجهی به هشدارها نکردند. قانونی که در حال حاضر وجود دارد این است که  ساختمان شش طبقه باید تجهیزات آتش‌نشانی داشته باشد.
 
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
مجتبی
Iran (Islamic Republic of)
۱۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۴
سلام
چطوری حساب کردید: بیش از دو هفته؟
فردا تازه می شه دو هفته
0
0
اسمان
Iran (Islamic Republic of)
۱۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۶
وقتی فردی ازدنیا میره وپا به قبرمیذاره هر چند که ا دم خوبی باشه باز هم یه بدهی به دنیا داره واونم جسدشه
جسدی که سالها دنیا خرجش رو میده تا رشد کنه وبزرگ بشه حالا دوباره باید خرج دنیا بشه وبه دنیا برگرده
خوشا به حال کسانی که در حالی پا به قبر ودنیای اخرت می ذارن که همین یه بدهی رو هم به دنیا ندارن
خوشا به حال صاحبان جسدای سوخته
11
1
ساجد
Iran (Islamic Republic of)
۱۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۹
درود بر غیرت آتش نشانان
درود بر شهدای مظلوم آتش نشانی به ویژه شهدای حادثه پلاسکو
همون قدر که رهبر عزیزمون برای این حادثه دو بار پیام دادند ( هم در حادثه و هم قبل از تشییع شهدا ) نشان از تاسف خاص ایشان و مردم سراسر ایران داشت
از مردم با غیرت و بصیر و فهیم هم تشکر می کنیم که در پیروی از فرمایشات رهبر عزیزمون ، مشت محکمی بردهان یاوه گویانی زدند که در راستای اهداف سیاسی و انتخاباتی قصد تشنج در جامعه را داشتند
همیشه مدیون این گونه جانفشانی ها بوده و خواهیم بود
سایه مقام معظم رهبری مستدام باد
8
0
پربازدیدترین آخرین اخبار