گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ ماجرا همچنان ادامه دارد. دو هفته پس از اجرا و یک ماه پس از ابلاغ حکم بازنشستگی دکتر مهدی گلشنی، هنوز این ماجرا یکی از داغترین موضوعات محافل دانشگاهی کشور است. گلشنی، با سابقه درخشان و کارنامه کمنظیر علمیاش، این روزها معترضترین چهره دانشگاهی کشور است. مردی که پس از سالها فعالیت علمی در دانشگاه صنعتی شریف، این دانشگاه را در خطر میبیند و صراحتاً از نفوذ چهرههای لیبرال و غربگرا در شریف میگوید. گلشنی معترض است. نه فقط به خاطر حکم بازنشستگی، بلکه به خاطر چیزهایی که میبیند و خطرهایی که حس میکند. گلشنی، چند ماه پس از سخنرانی وصیتنامهاش در بهمن ۹۶، همچنان در حال وصیت کردن به جامعه دانشگاهی است. این گفتگو اما نه وصیتنامه، که دادخواست اوست. دکتر گلشنی در این گفتگو از خودش در برابر اتهامها و شبههها و حاشیهها دفاع میکند و جایگاه علمیاش را به همه منکران یادآوری میکند. این جایگاه البته نیازی به اثبات ندارد. آنقدر بلند و رفیع هست که حتی پس از ابلاغ حکم بازنشستگی هم، او را در صدر نگه دارد و برای مثال، بروبچههای مدرسه علوم انسانی صدرا، مراسم افتتاحیه دوره تابستانه خود را به تقدیر از جایگاه علمی دکتر گلشنی اختصاص دهند. گلشنی شاید این روزها در میان مسئولین آموزش عالی تنها باشد، اما در میان دانشجویان هرگز تنها نیست.
توضیح ضروری: خبرگزاری دانشجو آمادگی دارد تا پاسخ مسئولین دانشگاه شریف را نسبت مطالب مطرحشده توسط دکتر گلشنی منتشر کند. باشد که به این بهانه، باب گفتگو میان استاد پیشکسوت شریف و مسئولین این دانشگاه، باز شود.
کتابخانه گروه فلسفهعلم دانشگاه شریف که توسط دکتر گلشنی و با هزینه شخصی ایشان تاسیس شده اما توسط مدیریت جدید این گروه از ساختمان گروه فلسفهعلم خارج شده است
***
آقای دکتر! بعد از اعلام و ابلاغ حکم بازنشستگی شما چه اتفاقاتی در دانشگاه شریف و به طور خاص گروه فلسفه علم افتاد؟
بعد از سخنرانی بهمنماه ۹۶ که معروف شد به «وصیتنامه»، من انتظار حکم بازنشستگی را داشتم. البته تدارک این موضوع را از قبلتر از آن سخنرانی هم دیده بودند. اولاً هیچکدام از افرادی را که برای جذب هیاتعلمی در گروه فلسفهعلم پیشنهاد دادهبودیم، قبول نکردند. ثانیاً افرادی که در گروه بودند و باید از پیمانی به رسمی تبدیل میشدند را تبدیل وضعیت نکردند. جز یک نفر که همین آقای دکتر آزادگان هستند که به ریاست گروه فلسفه علم منصوب شدند. در حالی که از نظر من افرادی با شان علمی بالاتر از ایشان بودند که باید رسمی میشدند. بعضی از دوستان را هم تهدید کردند که اگر حرفی بزنید وضعیت شما دچار مشکل میشود! امسال هم اجازه ندادند که ما حتی یک دانشجوی دکترا بگیریم! در حالی که طراح سوالات آموزش عالی ما بودیم و برای کنکور دوره دکترا از ما سوال میگرفتند. این شرایط نشان میدهد که مساله فراتر از بازنشسگی یک استاد بوده و تماماً تسویهحساب است.
بعد که تصمیم گرفتند من را بازنشسته کنند، اول گفتند باید هیاتامنا تصمیم بگیرد. بعد موضوع را از دستور هیاتامنا خارج کردند و موضوع را بردند به کمیسیون دائمی هیاتامنا. کمیسیون دائمی ادامه کار من را رد کرد در حالی که این کمیسیون حق تصویب چیزی را ندارد. در همین یک ماه و نیم اخیر، دانشگاه تهران اعلام کرده که اساتید ممتاز را از بازنشستگی معاف میکنند. بنابراین یک راه این بود که موضوع را به هیاتامنا ببرند و مثل دانشگاه تهران عمل کنند. من اینجا یک سوالی هم از آقای دکتر غلامی دارم. ایشان رئیس هیاتامنای تمام دانشگاههای کشور هستند. آیا واقعا باید اختلاف تصمیمگیری بین دانشگاهها اینقدر باید زیاد باشد؟ آقای وزیر درباره این موضوع چه پاسخی دارند؟ در حالی که در برخی دانشگاهها اساتیدی که از من بزرگتر هستند هم همچنان در حال کار کردن هستند و بازنشسته نشدهاند. بعد از بازنشستگی من، تعدادی از اساتید از حاجآقای محمدیان وقت ملاقات خواستند تا درباره این موضوع با ایشان صحبت کنند، اما به آنها وقت داده نشد. آقای وزیر علوم هم به نامه حدود 1000 نفر از فعالین دانشگاهی کشور درباره این موضوع پاسخی نداد.
آقای فتوحی ادعا کردهاند من چهار سال اضافه در دانشگاه حضور داشتهام و اگر من را بازنشسته نمیکردند دیوان محاسبات مدعی میشد و به موضوع ورود میکرد. دیوان محاسبات اگر بخواهد مدعی باشد باید درباره این ده-پانزده نفری باشد که استاد ممتاز هم نیستند و از سن بازنشستگی هم گذشتهاند و هنوز بازنشست نشدهاند. من دنبال بازنشستگی کسی نیستم، اصلا به بازنشستگی معتقد نیستم و به نظر من معیار بازنشستگی توانایی اشخاص است. برای خود من هم اصل بازنشستگی اصلا اهمیتی ندارد و نحوه برخورد مهم است. به جای اینکه حکم را بدهند دو کارمند برای من بیاورند، میدهند دست دو نفری که من دو سال است درباره تخلفاتشان با آنها میجنگم و از این دو نفر- آقایان دکتر رشتچیان و نقدآبادی- به وزارت علوم شکایت کردهام! چرا چنین کاری میکنند؟
جالب است که روی همه چیز هم تشکیک میکنند. مدیر تحصیلات تکمیلی دانشگاه روی استاد ممتاز بودن من تشکیک کرده و میگوید بحث استادی ممتاز تازه دو-سه سال است که راه افتاده! اگر در این حد هم از مسائل اطلاع ندارید حق ندارید چنین سمتهایی را قبول کنید! حداقل یک جستجو در اینترنت بکنید.
بحثی که اخیرا مطرح شده این است که شما اساسا از نظر حقوقی «استاد ممتاز» محسوب نمیشوید و آییننامه استاد ممتاز سه-چهار سال است که اجرایی شده و در این مدت این عنوان به شما تعلق نگرفته....
یک بار در اوایل دهه هفتاد، آقای دکتر معین از من به عنوان استاد ممتاز دانشکده فیزیک تقدیر کردند. در سال۷۹ آقای دکتر حبیبی-معاون اول وقت رئیس جمهور- به عنوان استاد ممتاز دانشگاه صنعتی شریف از من تقدیر کردند. آقایان بگویند اینها اعتبار دارد یا ندارد؟ واقعاً قانون جدید اینها را از اعتبار میاندازد؟ چرا آبروی علم را میبرند؟ چرا سطح مدیریتی دانشگاه شریف به این حد رسیدهاست؟
من چند نمونه از اساتید ممتاز را هم خدمت شما عرض کنم. آقای دکتر بابامخیّر که سال91 از دنیا رفتند و «استاد ممتاز» شدهبودند. آقای دکتر افروز و دکتر موسوی موحدی، سال89 استاد ممتاز دانشگاه تهران شدند. دکتر پرویز نوری استاد ممتاز دانشکده شیمی دانشگاه تهران شدند در سال88. حکم استادی ممتاز من هم که مربوط به سال79 است! بیایند پروندهها را بررسی کنند. بیایند بگویند از حیث اثرگذاری بینالمللی و تعداد ارجاعات، کدامیک از اساتید به اندازه بنده موثر بودهاند؟ بیایند صاف و صریح از خود من مدرک و سند بخواهند. کدامیک از اساتید هم استاد نمونه دانشگاه شریف بودهاند و هم استاد نمونه آموزش عالی؟ کدامیک همزمان نشان درجه یک دانش، جایزه علامهطباطبایی و چهره ماندگار را دارند؟
حکم رسمی اعطای عنوان «استاد ممتاز» به دکتر مهدی گلشنی در سال1379توسط معاوناول وقت رئیسجمهور
عدهای میگویند لفظ «استاد ممتاز» در عناوینی که پیش از تدوین آییننامه استاد ممتاز استفاده شده، بیشتر جنبه وصفی دارد و بار حقوقی ندارد.
اینها مزخرفات است! در دانشکدهها و رشتههای مختلف ما استاد ممتاز داریم. این، موضوعی نیست که منحصر به من باشد. اگر این یک لفظ بدون کاربرد است پس اصلاً چرا آن را استفاده میکنند؟ از جامعه فرهیخته علمی کشور بپرسند که برداشت شما از عنوان «استاد ممتاز» همین بوده است؟ در سه-چهار سال اخیر برای «استاد ممتاز» امتیازاتی قائل شدند و شیوه انتخاب استاد ممتاز را هم تغییراتی دادند. اما میتوانند بگویند کسانی که قبلاً استاد ممتاز شدهاند الان دیگر استاد ممتاز نیستند؟
اینکه من بازنشسته باشم یا نباشم هیچ تاثیری در فعالیتهای من ندارد اما چیزی که عذابم میدهد این بیاخلاقیهاست که مسائل مسلّم و بدیهیات را زیر سوال میبرند.
تقدیر رسمی وزیر اسبق فرهنگ و آموزش عالی، دکتر مصطفی معین، از دکتر مهدی گلشنی به عنوان «استاد ممتاز دانشکده فیزیک»
شما تحمل من را نداشتید، میگفتید از این دانشگاه برو! بنده که دعوت داشتم از دانشگاههای خارج و نرفتم. میتوانستم بروم یک دانشگاه دیگر کشور. من اتفاقا از بازنشستگی استقبال میکردم اگر این بیادبیها و توهینها نبود. چون کمتر از دست مسئولین دانشگاه حرص میخوردم. مدام دارم از این افراد تخلف میبینم. بنده احتیاجی به تدریس در دانشگاه ندارم. اما وقتی میبینم این همه به خودم و بقیه افراد سازنده ظلم میشود، نمیتوانم سکوت کنم.
بگذارید یک خاطره برایتان بگویم؛ در اردیبهشت 1395، انجمن آثار و مفاخر برای من یک مراسم بزرگداشت گرفت. از مسئولین دانشگاه شریف و مسئولین و مقامات مختلف هم دعوت کرد. جلسه بسیار باشکوهی بود. اما از مسئولین دانشگاه شریف حتی یک نفر هم در این جلسه حضور پیدا نکرد. نه رئیس دانشگاه نه معاون آموزشی آمدند نه حتی یک نفر نماینده فرستادند. آیتالله تسخیری و دکتر داوری اردکانی آمدند، اما از دانشگاه شریف یک نفر هم به صورت رسمی و به نمایندگی از دانشگاه نیامد! من که نیازی به حضور آنها نداشتم اما خوب بود یک حداقلهایی را حفظ میکردند. بهتر است رفتارهایشان را توجیه نکنند، سکوت کنند. اما اینها در جواب به سوالات من آسمان و ریسمان را به هم میبافند.
تقدیر اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور اسبق از دکتر مهدی گلشنی
آیا این ادعا که گفته میشود موضوع بازنشستگی پیش از بهمن96 به شما اطلاع داده شده و شما در واقع پس از اطلاعیافتن از قطعیشدن این حکم اقدام به سخنرانی و انتقاد کردهاید درست است؟
مطلقاً نه. خدا شاهد است که مطلقاً خبر نداشتم و این ادعا خلاف واقع است. حتی یکی از مسئولین دانشگاه به من گفتند فلان موقع قرار است جلسه هیاتامنا تشکیل شود و اگر میخواهی نامه بنویس. من گفتم این کار را نمیکنم چون مرداد سال96 یک نامه خطاب به رئیس دانشگاه نوشتم با این مضمون که برای من بازنشستگی مهم نیست. اما میخواهم بدانم این افرادی که در دانشگاه ماندهاند و استاد ممتاز هم نیستند چرا و چطور در دانشگاه ادامه فعالیت دارند؟ و از ایشان خواستم که سوابق و تاثیرگذاری این افراد در جهان را با بنده مقایسه کنند. اما اینکه من خبر داشتم از بازنشستگی، کذب است. البینه علیالمدعی؛ پس بیایند بگویند توسط چه کسی این خبر را به من دادهاند؟
نامه دکتر مهدی گلشنی به رئیس دانشگاه شریف در مرداد96 که در هیاتامنای دانشگاه شریف مطرح و قرائت نشد
واکنش اساتید گروه فلسفه علم دانشگاه شریف به ابلاغ حکم بازنشستگی شما چطور بوده؟
یک نفر که یکی از مسئولین شاخص دانشگاه است. من ایشان را ،بعد از معاون آموزشی دانشگاه، سرمنشا این مشکلات و تخریبها میدانم. وقتی آقای دکتر روستاآزاد در سال93 من را از ریاست گروه فلسفه علم عزل کردند و به ایشان حکم دادند، این آقا حدود 20 روز پیش من نیامدند تا آقای دکتر فتوحی سر کار آمدند و این حکم را تغییر دادند! من در حال نوشتن کتاب خاطراتی هستم و مستنداً مشکلات و مسائل مربوط به ایشان را در این کتاب تشریح خواهم کرد. ایشان جریاناتی را در گروه فلسفه علم راه انداختند که ما دنبال آنها نبودیم. مثلا جریانی برای فلسفه تکنولوژی راه انداختند در حالی که به نظر من مساله محیط دانشگاه شریف، فلسفه تکنولوژی نیست و ما به فلسفه علم نیاز داریم.
آقای دکتر چاوشی هم واکنش نشان دادند و بسیار ناراحت بودند از این موضوع. دو نفر دیگر را هم صریحاً تهدید کردند که اگر به نفع فلانی صحبت کنید رسمی شدن شما دچار مشکل میشود.
یک نفر دیگر آقای دکتر آزادگان است که به جای من برای ریاست گروه حکم گرفتند. شما مطالب و نوشتههای ایشان را تا دو-سه ماه قبل بخوانید و ببینید چیزی جز تمجید از من میبینید یا نه؟ مطالب و نوشتههای ایشان را بعد از حکم بازنشستگی من هم بخوانید. تفاوت از زمین تا آسمان است! کسی که با شرایط نه چندان مناسب آموزشی آمده اینجا و استخدام شده و این همه محبت به او داشتهایم، حق این همه تخریب را ندارد.
شما خودتان دکتر آزادگان را به شریف آوردید؟
بله. و این پاداش من است!
پس از ابلاغ حکم بازنشستگی شما، مطالبی مطرح شد که آقای گلشنی مخالف فعالیتهای فوق برنامه در گروه فلسفهعلم دانشگاه شریف هستند.
این حرفها دروغ است. متاسفانه در اقدامات دانشجویان یک نوع خامی دیده میشود. بچهها در مقایسه با 10 سال قبل از جهت پختگی ضعف دارند و سطح پایینتری دارند. نتیجه کنکور باعث این موضوع شده. این دانشجویان میخواستند اقدامات ناپختهای در گروه انجام دهند. من فعالیتهایشان را نفی نکردم. گفتم پیشنهادهایتان را بدهید تا در گروه مطرح شوند. مثلا یک نفر از دانشجویان نامه نوشت به کمبریج که برای یک موضوعی استاد بفرستید برای تدریس در گروه فلسفه علم. من به آنها گفتم چرا بدون هماهنگی با گروه این کار را میکنید؟ مگر ما خودمان در ایران برای آن موضوع خاص استاد نداریم؟ اول یک سمینار داخلی بگذارید و بعد چند نفر از کمبریج دعوت کنید! از نظر من پشت این قضیه و این مطالب یکی از معاونین شاخص دانشگاه شریف است.
حضرت سیدالشهدا فرمودند اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید. اینها بیایند و یک برگه مکتوب نشان دهند که پیشنهادی به بنده دادهاند و من به پیشنهاد دانشجویان بیمحلی کردهام. شما از شاگردان قبلی من هم میتوانید درباره این موضوع بپرسید.
آینده گروه فلسفه علم شریف را با این شرایط چطور میبینید؟
اگر گروه فلسفهعلم دست افراد خام بیفتد-که متاسفانه افتاده- آینده تباهی خواهد داشت. چون جهتگیری این گروه عوض میشود. جهت «رفع نیاز» که ما دنبالش بودیم تغییر خواهد کرد.
درباره مشکلات فرهنگی دانشگاههای کشور و به طور خاص دانشگاه صنعتی شریف میتوانید کمی مصداقیتر صحبت کنید؟
ما گزارشهایی داریم که حاکی از افزایش مشکلات فرهنگی در دانشگاه شریف است. از میزان استعمال مواد مخدر بگیرید تا مسائل دیگر. اما هر وقت این مطالب را مطرح میکنیم، میگویند به اعتکاف نگاه کنید! در کل ایران 200 هزار نفر اعتکاف میکنند.در مقابل بیش از 4 میلیون دانشجو، این عدد از 5 درصد هم کمتر است! مدارکی از ارزیابی کیفی دانشجویان پیش و پس از ورود به دانشگاهها وجود دارد که نشان میدهد اوضاع فرهنگی اصلا خوب نیست.
من از شورای عالی انقلاب فرهنگی میخواهم روی فضای دانشگاهها رصد داشته باشد. متاسفانه رصدی وجود ندارد. من گزارشی از وضعیت فرهنگی 12 دانشگاه کشور در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کردم، اما پاسخ درخوری نگرفتم. دست آخر گفتند خب در زمان پیامبر هم افرادی بودند که تفکرات الحادی داشتند! من از این به بعد مرتب مقاله خواهم نوشت، تا بلکه جامعه دانشگاهی به خود بیاید و بیدار شود.
آیا دغدغههای فرهنگی خودتان را به مقامات عالی نظام هم منتقل کردهاید؟
من آبانماه سال گذشته در یک ملاقات خصوصی خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدم و درباره مشکلات اساسی دانشگاهها با ایشان صحبت کردم. یکی دو ماه پیش هم مفصلا این موضوعات را به آقای محمدیان گفتم که متاسفانه از طرف تشکیلات ایشان توجه خاصی به آنها نشد. من این مطالب را در مقالات و مطالب خود نیز بارها گفتهام. بعضیها به من میگویند شما که عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی هستید چرا کاری نمیکنید؟ صورتجلسات شورای عالی موجود است. من در تعداد زیادی از جلسات ناهنجاریهای دانشگاهها را گفتهام. خوشبختانه سند مکتوب وجود دارد. ولی شورا وظیفه دارد یک رصد مستمر بر دانشگاهها داشته باشد. شورا باید سالی چند بار با اساتید فرهیخته دانشگاهها جلسه داشته باشد. ما نسبت به آنچه در فضای فرهنگی کشور میگذرد در غفلتیم.
یکی از موضوعاتی که در چند روز اخیر در دانشگاهها مطرح شده، بحث بازرسی بازرسان آژانس انرژی اتمی از دانشگاههای کشور است. شما دراین باره چه نظری دارید؟
این یک حقیقت است که به هر حال غرب میخواهد در دانشگاههای ما نفوذ کند. حدود بیست-سی سال پیش، جمعبندی بنیاد «دیلکارنگی» درباره نفوذ در کشورهای جهان اسلام این بوده که بهترین راه نفوذ به این کشورها از طریق دانشگاههاست. من این مطلب را همان زمان به شماری از مسئولین کشور از جمله آقای دکتر ولایتی منتقل کردم. چند سال پیش، فیلم اعترافات آقای جهانبگلو را در شورای عالی انقلاب فرهنگی پخش کردند. خلاصه آن اعترافات هم این بود که برای نفوذ به کشورهای جهان اسلام از طریق سفارتخانه کشورهای اروپای شرقی باید اقدام کنند. با برگزاری کنفرانس و همایش،دانشگاهیان را ببرند و آدمشناسی کنند و نخبگان را از طریق شرق اروپا به غرب اروپا و امریکا ببرند. الان هم عواملشان در دانشگاهها فعال هستند و میشود به طور واضح آنها را دید. متاسفانه حواسها جمع نیست .این بازدیدها هم برای گرفتن مُچ ماست! حق نداریم اجازه بازدید به اینها بدهیم. این کار خیانت است.
با وجود همه شرایط موجود، برنامه شما برای آینده چیست و قصد انجام چه فعالیتهایی را دارید؟
من همچنان این موضوعات را پیگیری خواهم کرد به امید اینکه دانشگاهیانی که دغدغه اسلام و ایران را دارند بیدار شوند و بدانند با این روند فعلی، نه اسلام برای فضای آکادمیک باقی میماند و نه ایران!
درباره موضوع بازنشستگی، من وظیفه خودم نمیدانم که پیگیری کنم اما معتقدم وظیفه وزیر علوم بود که این موضوع را پیگیری کند. نباید همه را با یک چوب برانند. استاد بنده در دانشگاه برکلی هنوز در دانشگاه تگزاس تدریس میکند و ایشان را بازنشسته نکردند! من در شورای عالی انقلاب فرهنگی مقالهای از نشریه «نیچر» را خواندم که گفته بود بازنشستگی را باید بازنشسته کرد! نقل قول کردهبود از صدراعظم آلمان که باید جوانها را کنار افراد کارآزموده استفاده کرد تا نتیجه بهتری گرفته شود.
نکته و حرف پایانی شما؟
یک مساله درباره دکتر فتوحی رئیس دانشگاه است که دوران ریاست ایشان امسال تمام میشد. در نظرسنجیهایی که میان دانشجویان و اهالی دانشگاه انجام شد، اکثریت جامعه دانشگاهی شریف مخالف تداوم ریاست ایشان بودند. این موضوع منتقل شد به شورای دانشگاه و امسال مصوبه کردند که با پیشنهاد شورای دانشگاه به وزیر علوم، حکم ریاست ایشان تمدید شود. شورای دانشگاه روز چهارشنبه این مصوبه را گذراند، شنبهی بعدش جناب وزیر برای آقای فتوحی حکم زد! این موضوع باید روشن شود که چرا چنین روندی امسال در پیش گرفته شد؟
موضوع بعدی درباره وضعیت فرهنگی دانشگاه است. چرا مسئولین-به خصوص مسئولین نهاد رهبری- خبر ندارند که در دانشگاهها چه میگذرد؟ در همین دانشگاه شریف همایشی برگزار میکنند با حضور افراد سکولار و ضد دین، نهاد رهبری هم در آن حاضر میشود. یا مثلاً معاونت فرهنگی میخواهد کار فرهنگی کند، دانشجویان دختر و پسر را میبرد شمال! محصول و دستاورد این اردوها چه چیزی بوده است؟ مسئولین نهاد رهبری باید به این مسائل توجه کنند. علاوه بر اینها، متاسفانه برخی مسئولین ارشد دانشگاههای مهم کشور نه تنها سوابق خوبی ندارند بلکه در جلسات خصوصی حرفهای نابجایی زدهاند که اگر لازم باشد من آنها را بازگو میکنم.
نکته بعدی این است که دانشگاه شریف این روزها به تعداد قراردادهای خودش افتخار میکند. سوال من این است که آیا این قراردادها واقعا باری از دوش دانشگاه بر میدارد؟ آیا خارجیها واقعا افراد برجسته و شاخص خودشان را به ایران میفرستند؟ من مخالف این نیستم که علم را از همهجا فرا بگیریم. اما این حجم بالای قراردادها-که بهانهای برای سفرهای خارجی برخی مسئولین دانشگاه شده- آیا باری از دوش این مملکت بر میدارد؟ جناب رئیس دانشگاه! شما بیشترین سفرهای خارجی را در میان روسای دانشگاه در دهههای اخیر داشتهاید، دستاورد این سفرها چه بوده است؟
متاسفانه در دانشگاه شریف اخلاق تبخیر شده. جامعه دانشگاهی به خواب رفته. اگر آمدند و جواب حرفهای من را دادند، من ارجاعشان میدهم به کتاب خاطراتم که همه مطالب را با سند عرضه خواهم کرد. ببینید وضعیت دانشگاه شریف خیلی غیرعادی است. اگر دکتر فتوحی پیشنهاد مناظره من را میپذیرفتند، من در آن برنامه تخلفات ایشان را مطرح میکردم. دعوت من برای مناظره از آقای فتوحی و آقای رشتچیان همچنان پابرجاست.