گفتگوی این هفته «زاویه» با موضوع «تحلیل نظری انقلاب اسلامی» و با حضور دکتر موسی نجفی، رئیس پژوهشکده فرهنگ و تمدن اسلامی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و دکتر تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، چهارشنبه ۱۰ بهمن ماه ساعت ۲۱ از شبکه ۴ سیما پخش شد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از روابط عمومی زاویه، گفتگوی این هفته «زاویه» با موضوع «تحلیل نظری انقلاب اسلامی» و با حضور دکتر موسی نجفی، رئیس پژوهشکده فرهنگ و تمدن اسلامی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و دکتر تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، چهارشنبه ۱۰ بهمن ماه ساعت ۲۱ از شبکه ۴ سیما پخش شد.
موسی نجفی در ابتدای برنامه گفت: نگاه من به انقلاب به صورت یک تابلوی ثابت نیست بلکه به شکل یک فیلم است. در فیلم برای فهم یک صحنه نیاز دارید صحنههای قبل را ببینید و همچنین باید فیلم را کامل تا آخر ببینید تا ببینید صحنههای بعدی چیست. در تبیین نظری انقلاب شاید به ۳ مرحله بتوان فکر کرد: مرحله جنبش و نهضت، مرحله نظام و درنهایت آینده پژوهی انقلاب. وقتی درباره پدیده انقلاب صحبت میکنیم باید ببینیم در حوزه چه رشتهای داریم صحبت میکنیم. به نظر میرسد رشتههای علوم سیاسی، تاریخ و جامعه شناسی را شامل میشود. بهتر است بگوییم از یک پدیده بین رشتهای داریم صحبت میکنیم. اگر بخواهیم ابن خلدونی فکر کنیم شاید بتوانیم بگوییم از یک علم جدید داریم صحبت میکنیم.
رئیس پژوهشکده فرهنگ و تمدن اسلامی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: نباید انقلاب را با خواستههای آنی آن زمان مردم فقط بررسی کرد. ایمان مردم مثل انبار باروت میماند. گاهی اوقات برای انفجار تنها نیاز به یک جرقه دارد. رهبران جامعه باید تلاش کنند این انبار باروت نم نکشد و الا با جرقههای مختلف هم اتفاقی نخواهد افتاد. از طرفی این که ابزار تحلیل ما چیست مهم است. اگر انقلاب اسلامی یک پروسه است باید ببینیم در دل چه چیزی تعریف میشود.
تقی آزاد ارمکی گفت: باید توجه کنیم انقلاب را از واقعیت اجتماعی آن منفک نکنیم. نوگراهای ایرانی انقلاب اسلامی را در سایه انقلاب مشروطه توضیح داده اند. یا گروهی داریم که انقلاب اسلامی را در رابطه با انقلاب حضرت مهدی (ع) توضیح میدهند باید انقلاب اسلامی را با رژیم پیشین توضیح دهیم. جریان اندیشه ای، فکری، فقهی، اجتماعی و سیاسی آن و همچنین نیروهایی که در آن شرایط ظهور کرده اند. متأسفانه انقلاب اسلامی را با رژیم قاجار توضیح میدهند که با این کار انقلاب را به خیلی قبل برده ایم.
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران سپس عنوان کرد: رژیم پهلوی وابسته و یک رژیم آمریکایی بود و جامعه آن زمان یک جامعه غیر اخلاقی بود. انقلاب علیه رژیم پیشین و جامعه پیشین بود. بعد از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی متولد میشود. یعنی رژیمی متناسب با خواستههای مردم که وابسته نیست و این استقلال، اصلیترین اتفاقی است که با انقلاب محقق شد. نکته بعدی رسیدن به جامعه اخلاقی است که در این جا مناقشه وجود دارد. امروز مشکل اساسی جمهوری اسلامی مربوط به جامعه اخلاقی است.
موسی نجفی در ادامه اظهار داشت: از زاویه دیگری به نکات ایشان میخواهم بپردازم. سوال اینجاست که مردم چرا این اهداف را داشتند؟ اینجا به فرهنگ و هویت میرسیم و این که روح جامعه ایرانی مستقل است. این مسأله در یک زمان شکل نمیگیرد. نکته دیگر این که پهلویها تنها نظام ایران هستند که وابسته اند. زشتی وابستگی خانواده پهلوی را کاملاً در همه آنها میبینیم و چیزی نیست که قابل تطهیر باشد. چرا حساسیت ما به وابستگی را برخی از همسایگان ما مثل عربستان ندارند؟ این به هویت عمیق تاریخی ما بر میگردد. سوال اینجاست آیا انقلاب ما هویتی است و یا هویت ما انقلابی است؟ قسمتی از هویت ما، انقلابی است.
تقی آزاد ارمکی سپس گفت: چرا مشروطه سریعتر از انقلاب اسلامی محقق میشود و دغدغههای مشخصی دارد؟ چون ما به اضطرار وارد انقلاب شدیم. اگر اضطرار نبود امروز هم باید به انقلاب بیاندیشیم. اتفاقاً مردم ما بسیار سازگار هستند؛ نه سازشکار بلکه سازگار. این سازگاری به آنها یک متانت ادبی، فرهنگی، اخلاقی و کلامی میدهد که آنها را تاریخ مند میکند و به کنش گران برای تصمیم گیری فرصت میدهد. اگر رژیم پیشین نبود مردم ما به هیچ وجه انقلاب نمیکردند و راه دیگری را انتخاب میکردند.
وی افزود: در رژیم گذشته توسعه - حالا هر نوعی از توسعه - شکل گرفته بود. چرا با این که آن رژیم توسعه را دنبال میکرد مردم علیه آن انقلاب کردند؟ چون مردم دغدغه جامعه اخلاقی داشتند و از جمهوری اسلامی این خواسته را داشتند و به همین دلیل روحانیت به میان میآید. چرا روحانیت رئیس جمهور میشود؟ چون هدف جامعه اخلاقی است. امروز دچار تفاوت میان محتوا و صورت در تکنیکهای رسیدن به جامعه اخلاقی هستیم. صورتها مثل دموکراسی خواهی، مشارکت مردم و ... است. ما محتوا را در جمهوری اسلامی فراموش کردیم و منازعات جریانهای ما تنها شده صورت. نباید در محتوا کوتاه میآمدیم، اما کوتاه آمدیم.
موسی نجفی در ادامه عنوان کرد: جامعه شیعه دو عنصر عقلانیت و اعتدال را دارد. پس چرا در یک مقطعی یک دفعه انقلاب صورت میگیرد؟ من این را به همان هویت مرتبط میدانم. انقلاب ما هویتی است و نه این که هویت ما انقلابی باشد. این که چرا مردم ما اخلاق را میخواهند این را باز به مسأله هویت مرتبط میدانم. ما در ذات هویت مان حق پرستی، معنویت خواهی و عدالت طلبی را داریم. ذات هویت ایرانی با اسلام تقویت شده است تا به زمان صفویان میرسد و از زمان صفویان به بعد هویت ملی جدیدی را شاهد هستیم. همه بشر این مولفهها را دارند، اما فرصت نمیکنند این را به منصه ظهور برسانند. همه اقوام نمیتوانند ملت شوند.
وی همچنین گفت: عصر پهلوی به بحران هویت ما دامن زد. ۴ بحران را در تاریخ ایران شاهد هستیم. بحران هلنی، بحران عربی، بحران مغولی و بحران غربی. دو تا از این بحرانها ایئولوژیک است. یکی دورهای که ما اسلام را پذیرفتیم، اما عربی شدن را نپذیرفتیم. یک دوره هم به بحران غربی مربوط میشود. غربیها هم هویت داشتند و هم سلطه. ایرانیها نشان دادند که آن چیزی را که ندارند طالبش هستند یعنی علم، اما به سلطه فکر نمیکنند. انقلاب هویتی باید تکلیف این را مشخص کند. مذهب شیعه توانست عناصر قبلی هویت ما را یک تشخص سیاسی دهد.
تقی آزاد ارمکی در ادامه خاطرنشان کرد: در فضای مجازی چه جفاهایی به مذهب شیعه میشود، اما چرا یک اعتراض بنیادین صورت نمیگیرد؟ همه کتابهایی که درباره انقلاب اسلامی نوشته شده فهم رژیم پیشین را از دستور کار خارج کرده اند. چهلمین سال انقلاب اسلامی فرصتی بود برای یک فهم جامع درباره رژیم پیشین. نمیدانم چرا فکر میکنیم جمهوری اسلامی بیش از پهلوی به دوران رژیم قاجار نزدیک است. چرا برخی میگویند شما هم مانند رژیم گذشته عمل میکنید، چون پروژه توسعه باید در این کشور پیاده شود و هر کسی بر این سرزمین حاکم بشود این پروژه را انجام میدهد. جامعه اخلاقی میتوانست این مسأله را متفاوت کند.
وی ادامه داد: ما حتی به این مسأله نگاهی متعالیتر داشتیم و آن جامعه اخلاقی دینی و شیعی بود. فراموشی محتوای انقلاب اسلامی ما را به این جا رساند. همه چیزمان شده خود پیکر جمهوری اسلامی. این است که یکی از بحثهای ما تعارض میان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی شده است. جامعه اخلاقی کجا متوقف شد و از دستور کار خارج شد؟ رژیم پهلوی اشتباهش این بود – که ما هم امروز داریم انجام میدهیم- که فکر میکرد دارد یک جامعه جدید میسازد. در نتیجه رژیم پهلوی جامعه را به واکنش بنیادی وا داشت. چرا که پهلوی به جامعه بی اعتنایی کرده بود. پهلوی ایران را از گذشته تاریخی اش جدا کرد؛ این است که جامعه میگوید هویت تاریخی من گم شده است. آن چیزی که این جامعه را اخلاقی میکند معنای فرهنگ آن است. این که میگویند انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی است همین است.
موسی نجفی سپس گفت: هویت و زیست اخلاقی خیلی تفاوتی ندارد. بحثهای آقای دکتر را قبول دارم به شرطی که یک مقدار با تاریخ مهربانتر باشند. من میخواهم از قابی که ایشان همه چیز را در آن میگذارد خارج شوم. برای شناخت هویت انقلاب باید ماهیت پهلوی را بفهمیم و این که چرا هویت ما در مقطعی به این صورت شد. ما میتوانستیم بدون انقلاب و فقط با یک نظام دیگر سرنگونی رژیم پهلوی را داشته باشیم، مثل خیلی از کشورها و مثل تمامی حکومتهای پیشین ایران. در نظام مشروطه هم رژیم قاجار سرنگون نمیشود چرا؟ چون ماهیت نظام قاجار با پهلوی فرق میکرد و برای حفظ هویت نیاز به سرنگونی آن نبود.
وی اضافه کرد: مشروطه خواهان بیشتر به خودشان نهضت میگفتند. چون آن را ادامه ندادند از دل آن حکومت رضاخانی درآمد. انقلاب اسلامی متکاملتر از مشروطه است. بخش هویت انقلابی مهم است که چرا به شکل انقلابی خود را نشان داد؟ وابستگی سیاسی پهلوی باعث شد فرهنگی را ترویج کنند که فرهنگ خودشان نبود. پهلوی یک مثلت است: سکولاریسم، ایران باستان و روشنفکری مدرنیته.
تقی آزاد ارمکی گفت: مشکل انقلاب اسلامی ساحت ایدئولوژیک رژیم پهلوی است. ما در مناسبات ایدئولوژیک باقی مانده ایم. مشکل هویتی ما امروز به این دلیل است که به عنصر انسجام بخش جامعه مان بی اعتنا بودیم و درگیر صورت شده ایم. چرا امروز جامعه بر دیسکورس فساد تأکید میکند؟ دغدغه انقلاب اسلامی یک جامعه کاملاً توسعه یافته نبود و در کلام امام (ره) این را نمیبینیم. گفتمان توسعه بعدها شکل میگیرد. اخلاق گمشده است که به نابرابری، کاهش عدالت و آزادی میتواند بینجامد.
موسی نجفی سپس اظهار کرد: درست است که انقلاب اسلامی حدود ۶۰ سالش به پهلوی میرسد، اما اگر بخواهیم درستتر نگاه کنیم این یک بیداری اسلامی وسیع است که تنها به ایران هم مربوط نیست. امروز، چون استعمار به استعمار فرانو تبدیل شده است بیداری اسلامی هم عمیقتر شده است. انقلاب اسلامی از طرفی معلول عمق بیداری اسلامی و از طرفی نیز علت بیداری اسلامی جدید است. ایده ایشان و بنده ظاهراً به دو زبان دارد بیان میشود و خیلی اختلافی نداریم. درست است که امروز مشکلات هویتی و اخلاقی داریم، اما توجه کنیم که آسیبهای ما هم به تدریج عمیقتر شده است. فرق انقلاب ما با انقلابهای سکولار این است که رهبران راه ایجاد نمیکنند. انبیا از پیش راه را ایجاد کرده اند. در انقلابهای سکولار رهبران راه ایجاد میکنند.
تقی آزاد ارمکی در ادمه گفت: تفاوت ما با عصر صفویه در حاکمیت است. در این جا رأی مردم، ولایت فقیه، مکانیزم قانون اساسی، عقل مدرن و اجماع و ... مطرح است. مدرنترین انقلاب جهان، انقلاب اسلامی است که میخواهد دو جهان را نجات دهد و مردم را ارتقا دهد. اما چرا به یک باره مشکلات مردم را فراموش میکنیم؟ وقتی ذهن را به گذشته تاریخی و ساحت ایده آلیستی میبریم نمیخواهیم به واقعیت توجه کنیم و در متن آن را ببینیم. اگر به محتوای انقلاب توجه نکنیم دچار تحجر میشویم و به دام دشمنان انقلاب میافتیم.
موسی نجفی در انتها گفت: انقلاب اسلامی یک انقلاب هویتی است، ولی در ایستگاهی این هویت انقلابی شد، چون رژیم پهلوی با ذات این هویت مشکل پیدا کرد و آن را دچار مشکل کرد. اما این همه ماجرا نبود. انقلاب آرام آرام هویت خود را نشان داد و نسبت به جهان مدرن دارد واکنشهای خودش را نشان میدهد که میتواند علاوه بر حالت سلبی حالت ایجابی نیز داشته باشد.