جمعی از محققان مزدبگیر دولتهای ضدایرانی با طرح پروژه «ایران ۲۰۴۰ استنفورد» قصد بیارزش نشان دادن پیشرفتهای علمی ایران را دارند که با صحبتهای رهبری در این باره تیرشان به سنگ خورد.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، ماجرای نفوذ در این کشور تمامی ندارد. هر روز یکی را علم میکنند. طرح پشت طرح. سند پشت سند. یک روز ۲۰۳۰ یک روز ۲۰۴۰. هر لحظه در کمین نشستهاند برای ما. این سالها که دولت روحانی عرصه اسناد بالادستی و پژوهشهای متناسب با آینده کشور را رها کرده وقیحتر هم شدهاند. صف کشیدهاند پشت مرزهای ما تا مدیران ناکارآمد این سرزمین بروند با افتخار اسناد پلیدشان را برای مردم هدیه بیاورند. جدیدترین پدیده هم همین "ایران ۲۰۴۰" است که رهبری در دیدار اخیر با اساتید دانشگاهی از آن به عنوان پروژه نفوذ یاد کرد.
پروژههای ضدایرانی از افراد ایرانینما موضوع از جایی شروع شد که موسسه "برنامه مطالعات ایرانی حمید و کریستینا مقدم" در دانشگاه استنفورد با مدیریت عباس میلانی (کارمند موسسه اسرائیلی هوور و یکی از مشاوران دولت آمریکا در امور ایران)، در سال ۱۳۸۹ حامی پروژهای ضد ایرانی میشود. پروژهای که تحت عنوان «خروجی علمی ایران: کمیت، کیفیت و فساد» به دانشجویانی همچون کاوه مدنی، پویا آزادی، امین فیضپور، متین میررمضانی، محسن ب. مسگران و صدرا ساده که همگی در دانشگاه استنفورد تحصیل میکنند، سپرده میشود.
نیازی نیست که متن این پروژه را بخوانید تا بدانید که درباره ایران چه گفته و چه نوشته شده است، همین که قدری سابقه نویسندگان اصلی آن را مورد بررسی قرار دهید، به صحت و سقم ماجرا پی میبرید. با اندکی جستجوی ساده در گوگل میتوان فهمید، کاوه مدنی همان فردی است که سال گذشته بعنوان یکی از اعضای تیم پرونده جاسوسی محیط زیست بازداشت شد و بعد از مدتی بنا به دلایلی نامعلوم (فرار یا فراری داده شدن) ایران را ترک کرد، دستگیرکنندگان وی معتقد بودند که او با سوءاستفاده از جایگاه خود سازمان حفاظت از محیط زیست، اطلاعاتی را از اماکن حساس و حیاتی کشور مثل پایگاههای موشکی جمعآوری و برای بیگانگان میفرستد.
پست اینستاگرامی کاوه مدنی که نشان میدهد نویسنده پروژه ایران ۲۰۴۰ است
وقتی دو اجیر شده گروههای اسرائیلی و آمریکایی نویسندگان و حامیان اصلی تحلیل کمیت و کیفیت دستاوردهای علمی ایران میشوند دیگر باید به نوع نگاه غرضورزانه و کینهتوزانه آنها پی برد.
علیرغم مطالبی که از سوی محققان این پروژه اعلام میشود و با مظلوم نمایی معتقدند که این پروژه و راهکارهای پیشنهادی آن برای آینده، هیچ ارتباطی به سیاست ندارد و مسئول نظرات سیاسی اعضا و وابستگان آنان نیست، اما عقبه و فعالیتهای نویسندگان پروژه برای کار با ضدایرانیان گواه موضوع دیگری است، مگر میشود زیرنظر سازمان و گروهی هدفمند بود و در حاشیه، کارهایی خلاف اعتقاد و میل آنان انجام داد؟
اما پروژه ایران ۲۰۴۰ استنفورد چیست؟ این پروژه بقول نویسندگان ضدایرانیاش برای چشمانداز علمی و بازار انرژی کشور نوشته شده است و موضوعات مربوط به اقتصاد، انرژی، آب، محیط زیست، کشاورزی و حمل و نقل ایران را پوشش میدهد، اما بانگاهی ساده و اجمالی میتوان دید که این پروژه چیزی نیست جز زیر سؤال بردن پیشرفتهای علمی و دانشگاهی که متأسفانه عدهای هم در داخل در حرکتی مرکب از خباثت و خیانت با آنها همصدایی میکنن، درواقع افرادی همچون پویا آزادی مدیر پروژه ایران ۲۰۴۰ به خودشان جرات دادند که با تحلیلهای نصفه و نیمه خود برای یک کشور و آینده آن چشمانداز و راهکار ترسیم کند.
در پروژه ایران ۲۰۴۰ استنفورد مقالات دانشگاهیان از نظر کمی و کیفی بررسی و این تحلیل ارائه شده که در عین افزایش مقالات، اما خبری از کیفیت نیست و طبق آمارها، نشریات در زمینههای مختلف به جز پزشکی و سلامت تغییرات چندانی نداشتند و به طور کلی، بر اساس تعداد کل نشریات، رتبه بندی جهانی ایران از استنادهای جمع آوری شده همواره باعث ضعف رتبه آن بوده است، درحقیقت تخریب دانشمندان و روند رشد علمی ایران در حالی صورت میپذیرد که طبق اطلاعات منتشر شده پایگاههای علمی دنیا، ایران طی ۵ سال گذشته روند رو به رشدی در جایگاه علمی را طی کرده و هر سال به تعداد دانشگاههایی که در لیست تایمز قرار دارند، افزوده شده است.
همچنین بحث کیفیت گرایی در تولیدات علم کشور از ده سال قبل (سال ۲۰۰۹ میلادی) آغاز شده و به یک درصد سهم جهانی رسیدیم، در واقع تشویق نگارش هر مقاله در دانشگاهها متوقف شد و اصطلاح فهرستهای سیاه و سفید نشریات در دانشگاهها شکل گرفت. افزایش پی در پی تعداد مقالات داغ و پرارجاع ایران طبق آمارهای وبگاه WOS در سالهای اخیر به وضوح نشان میدهد که افزایش کیفیت مقالات ایران و رویکرد جدید کیفیتگرایی در سیاستهای علمی نظام آموزش عالی کشور وجود دارد؛ حال اینکه چرا در پروژه ۲۰۴۰ این مسائل به گونهای دیگر مطرح میشود، خدا داند.
پروژه ۲۰۴۰ خروجیهای علمی ایران را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار داده است و بدون توجه به نکات مثبت و پیشرفتهای حتی چند دهم درصدی به واکاوی موضوع پرداخته است بعنوان مثال گسترش ظرفیت دانشگاهها به ویژه دانشگاههای غیرانتفاعی را مورد نقد قرارداده است، چون اعتقاد دارد با این کار آموزش عالی در ایران تجاری سازی شده و حال با انقباض تدریجی اندازه گروههای سنی مخاطب، برای خالی ماندن کرسیهای دانشگاهها تدبیری نمیشود، همچنین مطرح میکند که علیرغم افزایش چشمگیر تعداد کرسیهای دانشگاه، کیفیت آموزش عالی نسبتا افزایش نیافته است.
اگر دانشگاههای ایرانی کیفیت ندارند پس چرا در رتبهبندیهای دنیا جای گرفتند؟
اما خوب بود نویسندگان پروژه با دیدی بازتر به این موضوع نگاه میکردند و تدابیر نظام آموزش عالی کشور را برای توزیع مناسب دانشجویان در واحدهای دانشگاهی سراسر کشور و سازماندهی موسسات آموزشی میدیدند تا متوجه شوند که برای چنین موضوعی دستورالعملها یکی پس از دیگری در صف اجرا هستند. برای پردن به کیفیت آموزشهای دانشگاهی هم همین بس که روزانه شاهد ظهور و پیشرفت دانشجویانی هستیم که رتبه ایران را در بسیاری از پایگاههای جهانی در حوزههای گوناگون بالا بردهاند و نام دانشگاههای ایرانی در رتبهبندیهای جهانی به چشم میخورد. بعنوان مثال لایدن نیز رتبهبندی دانشگاههای جهان را در سال ۲۰۱۹ میلادی منتشر کرد که بر اساس اطلاعات ارایه شده؛ در میان مؤثرترین دانشگاههای دنیا نام ۲۶ دانشگاه ایران میدرخشد.
اینها تنها بخشی از مواردی بود که ناشیانه و بدون اطلاعات جامع برای ایرانیان نوشته بودند و با همین نگاه سطحی برای آینده ایران و ایرانی چشمانداز هم ترسیم کرده بودند. واقعیت این است که محققان ما دوران سخت جنگ را دیده و کار در شرایط سخت را تجربه کردهاند و اکنون ایثارگرایانه و دور از انتظار واقعیت جهانی، به تحقیق و توسعه مشغول هستند.
ورود کشور به باشگاه انرژی هستهای، سلولهای بنیادی و استفاده درمانی از آنها، ساخت داروهای نوترکیب، ساخت بسیاری از تجهیزات آزمایشگاهی و پزشکی، ساخت محصولات پیشرفته نانو و ... همگی حاصل رشد علمی کشور بوده و توهم نیست، همانطور که مقام معظم رهبری در دیدار رمضانی با جمعی از اساتید و نخبگان دانشگاهی این موضوع را تاکید کردند و فرمودند: «پیشرفتهای دانشگاهی به معنای واقعی کلمه چشمگیر است؛ این را نبایستی مورد غفلت قرار داد. اینکه من تأکید میکنم روی این قضیّه، به خاطر جریانی است که راه افتاده، نه فقط در ایران بلکه در دنیا، برای کوچک کردن، سبک کردن و بیارزش نشان دادن حرکت عظیم علمی کشور؛ الان در دنیا دارد روی این کار میشود؛ پول خرج میکنند، برنامهریزی میکنند؛ یک نمونهاش این برنامه ۲۰۴۰ دانشگاه استنفورد است درباره ایران در سال۲۰۴۰ و زیر سؤال بردن پیشرفتهای علمی کشور و کارهای مهمّ دانشگاهی کشور.»
یا در قسمتی دیگر از سخنان خود با اشاره به مواردی که در پروژه ایران ۲۰۴۰ استنفورد آمده است، تاکید میکنند: «مثلا فلان مقالهنویس مزدبگیر سعودی برمیدارد راجع به محصولات دفاعی پیشرفته ما که آدمهای عاقل دنیا را میترساند، مقاله مینویسد و میگوید اینها چیزی نیست، اینها مال دیگران است، مال ایران نیست، مال خودشان نیست! اصلا نمیشناسند. حالا او که آن [جور میگوید]، آن مقالهنویس خارجی هم -آمریکایی یا اروپایی- به کمک افراد خائن ایرانی، متهم میکند این قشر عظیم تحصیلکرده دانشگاه را، این مجموعه عظیم اساتید امروز دانشگاه را به کمعمقی و کمسوادی! اگر اینها کمعمقند، پس غنیسازی بیست درصدِ اورانیوم را چه کسی در این کشور درست کرد؟ پیشرفت در دانش نانو را چه کسی دارد در کشور دنبال میکند؟ پیشرفت در همین سلولهای بنیادی را که ایشان ذکر کردند، چه کسی دارد در کشور پیش میبرد؟ اینها همه، چشمها را خیره میکند؛ البته چشمهای آدمهای وارد و مطّلع و چیزفهم را.»