به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو، سیده زهرا حسینی، وزارت آموزش و پرورش سالهاست با مشکلات زیادی مواجه است، برخی از این مشکلات ناشی از مدیریت غلط و واکنش نامناسب دولت در برخورد با مسائل در این وزارت بر میگردد و برخی دیگر به عدم ثبات در این وزارتخانه؛ دولت روحانی سالهاست در مدیریت وزارت آموزش و پرورش با مشکل مواجه است طوری که در دو دولت او سه وزیر برای صندلی وزارت آموزش و پرورش انتخاب شدند و طولی نکشید که با عدم توجه دولت و نابسامانی در این وزارتخانه مواجه شده و در نهایت به استعفا یا برکناری آنها ختم شد و این موضوع استعفای وزرای آموزش و پرورش یکی از مسائلی است که موجب بی ثباتی در این وزارتخانه میشود.
استعفای ناگهانی وزیر آموزش و پرورش به سودای صندلی سبز مجلس، آن هم در ایام امتحانات پایانی مدارس خبری نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت و عادی تلقی کرد؛ البته این بخش از اتفاق که ابتدا خبر از سوی معاونت اطلاع رسانی وزارت تکذیب میشود اما بلافاصله خبر موافقت با استعفای وزیر از سوی سخنگوی دولت منتشر میشود برای همه عادی است و البته روال تکراری وزارت آموزش و پرورش در پوشش استعفای وزیر خود و نابسامانی موجود در وزارت است، اما بخش های دیگر این اتفاق مانند استعفای وزیر برای شرکت در انتخابات نمایندگی مجلس شورای اسلامی به قدری غیر قابل باور و غیر عادی است که سیاستمداران هم دلیل مطرح شده در نامهی استعفای وزیر را باور نکرده و آن را به راحتی تکذیب میکنند.
در این میان عدهای استعفا را به گردن ناکارآمدی و عدم حمایت دولت از وزارت آموزش و پرورش انداخته و علت این استعفای ناگهانی را بی توجهی دولت به تامین مالی طرح رتبهبندی فرهنگیان دانستند و یا به تسویه حساب شخصی با دولت تدبیر و امید پرداختند. در مقابل اما عدهای از دولت حمایت کرده و مشکلات و دلیل استعفا را از سوی خود وزارتخانه دیدند.
اما واقعا حقیقت این استعفا چه بود؟ آیا واقعا استعفای سید محمد بطحایی به گفته سخنگوی دولت، کرسی نمایندگی مجلس بود؟ یا به گفته اطرافیان و صاحب نظران دلیل، مخالفت هیات دولت با طرح رتبهبندی معلمان و عدم حمایت دولت از وزارت آموزش و پرورش است؟
باید بررسی کرد که استعفا از وزارت به امید نمایندگی مجلس، چه اندازه میتواند واقعی باشد؟! قطعا خود بطحایی به این موضوع آگاه است که شانس پیروزی چندانی در کسب آرای مردم برای نمایندگی مجلس ندارد و البته از سوی دیگر هیچ انسان عاقلی نقد را به نسیه نمی فروشد و هیچ سیاستمداری صندلی وزارت را به امید صندلی نمایندگی در مجلس شورای اسلامی؛ همانطور که امیرآبادی نماینده مردم قم در واکنش به این اتفاق در توییت خود نوشت که از قدیم الایام نمایندگان به دنبال وزارت بودند و این از عجایب دولت است که وزرا به دنبال نمایندگی مجلس شورای اسلامی هستند و یا به گفته محمود صادقی، چگونه می شود خدمت بالفعل را در سمت وزارت به امید کسب کرسی احتمالی مجلس رها کرد؟!!!
در میان همه این تناقضات اما همه بر یک موضوع توافق دارند اینکه نام این اتفاق، استعفا نیست بلکه عزل به شیوه دولت دوازدهم است! و این یک سناریوی تکراری برای رفع نارضایتی ها نسبت به وزارت آموزش و پرورش است.
این دولت برای کسب رضایت نسبی تاکنون یک نسخه برای وزارت آموزش و پرورش پیچیده است؛ ابتدا نارضایتی مردم بخاطر فرزندانشان و فرهنگیان بخاطر عدم پرداخت مطالباتشان از وزارت آموزش و پرورش به اوج میرسد و روز به روز به مشکلات، مسائل و حواشی این وزارتخانه اضافه میشود، پس از آن وزیر عدم حمایت و بی توجهی دولت به مسئله آموزش کشور را دلیل عدم پرداخت مطالبات و دیگر حواشی موجود میخواند و در ادامه دولت وعده میدهد که مشکلات در وزارت حل میشود و تغییراتی در این وزارت صورت میگیرد در نهایت اما وزیر به شیوهای جدید عزل میشود.
در وزارت بطحایی نیز قصه همین است، دولت در این دوسال وزارت او، نسبت به پرداخت مطالبات و عدم حمایت مالی از طرح های وزارت خانه موجب نارضایتی معلمان و مشکلات سنگین و بزرگی در نظام آموزش و پرورش شد و در نهایت با پاک کردن صورت مسئله و عزل وزیر یا همان موافقت با استعفای او، مشکلی دیگر به باقی مشکلات وزارت آموزش و پرورش اضافه کرد.
البته که در این میان محمد بطحایی نیز مدیریت خوبی در حل مسائل و مشکلات نداشت و روز به روز در دوره او وضعیت معلمان بدتر می شد طوری که با وجود پایان یافتن سال تحصیلی، تنها دو ماه از معوقات حق التدریس معلمان پرداخت شد و در طول وزارت او آموزشوپرورش، چالشهای عجیب و غریب کم نداشت طوری که هرکدام در کنار نارضایتی و مطالبه مردم برای رفع آن، جنجالهای زیادی را در جامعه ایجاد میکرد. از فرسودگی مدارس و افزایش مؤسسات آموزشی کنکور و اعتراض به تفاوت در نظام آموزشی و شیوه برگزاری کنکور که البته عمر این اعتراض بیشتر از عمر وزارت بطحایی است اما در دو سال اخیر تند تر شد تا آتشسوزی در مدارس به دلیل استفاده از سیستمهای گرمایشی غیراستاندارد و فرسودگی و از کار افتادگی اغلب ساختمانهای مدارس که به مرگ بیش از ۵۰ دانشآموز منجر شد و در نهایت جنجال اخیر رقص دانش آموزان و پخش موسیقی غیر مجاز در مدارس، همه از موضوعاتی است که طی این سالها بطحایی موفق به برطرف کردن آنها نشد و با عدم پاسخگویی مناسب به مطالبات عمومی، نارضایتی از مدیریت وی سر به فلک کشید.
باید دید وزیر بعدی کیست و چه کسی وزارت این اوضاع نابسامان را بر عهده میگیرد؟ و آیا میتواند تغییر مثبتی در این وزارتخانه که سالهاست کهنه و ناکارآمد شده، ایجاد کند؟ اما به هر طریق بهتر بود سید محمد بطحایی بعنوان وزیر آموزش و پرورش نه به سودای نمایندگی در مجلس که به احترام فرهنگیان و عدم توانایی در مدیریت وزارت استعفا میداد و حواشی کمتری حتی بعد از رفتن خود از این سمت ایجاد میکرد!