باتوجه به اینکه نیاز امروز جامعه، تشکلها را به مسئله محور بودن سوق داده و لازمه رسیدگی صحیح به مشکلات مردم مسئله محور بودن است، بر آن شدیم مجموعه گفتگوهایی را با این عنوان با نمایندگان تشکلهای دانشجویی داشته باشیم.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، تشکلهای دانشجویی با توجه به نیاز امروز جامعه و ضرورت رسیدگی صحیح به مشکلات مردم، به سمت مسئله محور بودن سوق یافته اند. «خبرگزاری دانشجو» با توجه به اهمیت این موضوع گفتگوهایی را با عنوان «تشکیلات مسئله محور» با نمایندگان تشکلهای دانشجویی ترتیب داده که در ادامه گفتگو با طارق کعب، ادوار بسیج دانشجویی دانشگاه رازی را میخوانید:
طارق کعب در ابتدا با اشاره به این که در مسئله محوری باید به مطالبه توجه داشت، گفت: ما باید ببینیم مطالبه مان پیشگیرانه است یا هم صدا شدن با یک سری اعتراضاتی که وجود دارد؟ پیشگیرانه این است که یک فسادی، کم کاریای، یا یک وضعیت حادی در یک نقطهای نهادی وجود دارد، ولی هنوز مردم متوجه این قضیه نشدند این یک حالت است. یک حالت هم بعضی وقتها مثل غیزانیه اتفاق میافتد، مردم مستاصل میشوند و جانشان به لب میرسد و خود مردم وارد عمل میشوند. ممکن است گلوله هایش را هم بخورند بین این دو تفاوت هست ما الان اکثرا شاهد اتفاقاتی از جنس دومی هستیم. یعنی کسانی که مدعی فعالین جامعه هستند در عرصههای مختلف پسا مردم حرکت میکنند و جلودار و پیش رو نیستند و اقدامشان پیشگیرانه نیست.
وی ادامه داد: اول از همه باید حالت پیشگیرانه و جلودار مردم باشیم نه اینکه مردم خدایی ناکرده جانشان به لب برسد و اعتراض کنند. در هفت تپه مردم جاده را بستند، غیزانیه هم بستند، چرا؟ چون آن کسی که باید جلودارش میبود یا اینکه در واقع حلقه میانی نقش خود را درست ایفا نکرد. اما اگر در مسئله محوری ا اگر بخواهیم دست روی مشکلات بگذاریم مشکلات تعدادشان خیلی زیاد است و فراگیر هستند. مثلا هر شهر یا استانی در سطح کشور را بروید بلااستثنا میگویند بیکاری زیاد است، اما آیا بیکاریای که بر فرض مثال در شهری از استان اصفهان وجود دارد با استانی مثل استان کرمانشاه عللشان یکی است؟ این جا نقطه تفاوت پیش میآید و اینجاست که دیدگاه مسئله محوری را جهت میدهد و مطالبه را دقیقتر میکند.
در بیان مسائل دچار کلی گویی شده ایم
این فعال بسیج دانشجویی اظهار کرد: متاسفانه گاها دچار کلی گویی هستیم و در واقع مشکلاتی که خودشان معلول یک سری علتها هستند را فریاد میکشیم. بیکاری هست، همه میدانند. اما در هر استان و منطقهای با توجه به بافت و بوم آن منطقه علت بیکاری متفاوت است. مسئله محوری اینجا اهمیت پیدا میکند و اتفاقا برچسبهای هوچی گر یا برچسب آدمهای آنارشیستی که فقط فریاد میکشند و نسبت به همه اعتراض دارند را از ما برمی دارد و دور میکند. در عین حالی که داریم مشکل را میبینیم علت را میبینیم به تبع وقتی مسئله را در میآورید قطعا راه حل هایش پیدا میشود و میشود همان جملهای که آقا میگوید اگر بخواهید نهی از منکر بکنید قطعا امر به معروف لازم است و دقت کردم در اکثر دیدار دانشجویان اکثر دانشجویانی که نقد و اعتراض میکنند آقا این جمله را میگویند که درد را میگویید درمان را هم بگویید. اینجاست که مسئله محوری اهمیت پیدا میکند، چون علت و عامل مشکلها را بروز میدهد و مشخص میشود و به تبع راهکارها مشخص میشود.
وی افزود: تشکل مسئله محور تشکلی است که بعد از وقوع یک اتفاق پیش از آنکه سریع واکنش نشان بدهد، چند تا سوال برایش پیش میآید که عامل و سرمنشا این اتقاق کجا بوده است؟ مثلا من میگویم همه میگویند وضعیت آموزش کشور ما وضعیت مناسبی نیست از آموزش عالی گرفته از دبیرستان و مدارس تا ردههای پایینتر و همه سر این اقرار دارند یک تشکلی بگذارید صبح تا شب بگوید آموزش افتضاح و نامناسب است، ولی تشکل مسئله محور میخواهد برروی وضعیت آموزش عالی دست بگذارد، این تشکل، تشکلی است که دست میگذارد سرعامل وضعیت موجود و متوجه میشود که عامل وضعیت نامناسب آموزش عالی یک چیزی به اسم آیین نامه ارتقای اساتید هست که بعد از بررسی آیین نامه ارتقای اساتید میبیند که امتیازبندی برای ارتقای استاد برمبناهایی هست که وضعیت موجود را رقم میزند. به جای اینکه فریاد بزند چرا دانشگاه با صنعت ارتباطی ندارد چرا وضعیت شان این طوری است؟ عامل را پیدا میکند، تشکل مسئله محور کارشناس یا پژوهشگر اصلی نیست که بخواهد روییک بخش کوچک از مسئله تمرکز کند و از آن طریق حل کند بلکه، باید آدم خبره و کارشناس خودش را درگیر بکند نهادهایی که متولی هستند را درگیر کنند مثلا یقه شورای عالی انقلاب را بچسبد که شما این چه آیین نامهای است که سبب وضعیت موجود در آموزش عالی شده؟ این یک تشکلی است که وضعیت آموزش عالی را میبیند، دنبال علت آن میرود، مسئله اش را در آیین نامه ارتقای اساتید پیدا میکند و بعد آیین نامه را از شورای عالی انقلاب مطالبه میکند.
مشکل عدیده تشکلهای دانشجویی این است که مسئله محوری درست فهم نشده است
کعب با اشاره به اینکه امروز تشکلها مسئله محوری را پیاده نمیکنند، ادامه داد: تشکلهای فعلی الان متاسفانه مسئله محوری را پیاده نمیکنند با این که آقا صریحا این را مطالبه میکند، یا حتی اکثر جاها ممکن است هنوز درک نشده باشد. مشکل عدیده اصلی در تشکلهای دانشجویی این است که مسئله محوری هنوز درست تفهیم نشده یعنی دانشجویان دنبال گم شدهای هستند. من خیلی از مسئولین بسیج دانشجویی یا فعالین دانشجویی را میبینم میگویند ما برای یک سال چطور برنامه ریزی کنیم، چه طور هدف و راهبرد بچینم و برنامه ریزی مسئله محوری پاسخ به این هاست.
وی افزود: اگر تشکلها مسئله محور باشند نقطه زن میشوند و سیبلشان مشخص است. با یک مثال فوتبالی دراین باره توضیح میدهم، یک بار ما فوتبال بازی میکنیم گل و دروازه مشخص است قطعا مربی میتواند به سمت دروازه حریف هدایت بکند یک بار نه اصلا زمین بازی ما دروازه ندارد و هر کسی برای خودش دنبال توپ میدود مسئله محوری دقیقا دروازهها را مشخص میکند که این دروازه خودت و ایم دروازه حریف هست. پس زمانی که تشکلها مسئله محور میشوند سیبل هایشان هم مشخص میشود و عملیاتها نقطه زنی میشود.
باید مراقب بود تا مسئله محوری با پژوهشگری اشتباه گرفته نشود
این فعال بسیج دانشجویی اظهار داشت: ممکن است بگوییم اگر تشکلها مسئله محور بشوند چه آسیبهایی دارند؟ یک سری آسیبهای جدی که تشکلها ممکن است پیدا کنند با مسئله محوری این که جایگاه مطالبه گری را با جایگاه پژوهشگری قاطی کنند، یعنی اینکه من میبینم وضعیت صنعت و شهرکهای صنعتی ما به خاطر تحریم یک قطعه فعالیتشان مختل شده و تشکلهای دانشجویی به جای اینکه زوم بکنند سر دفتر علمی فناوری ریاست جمهوری و بگویند که دانشگاهها محوریت پیدا کنند تا این قطعه را تولید کنیم، خودشان میخواهند یک قطعه طراحی کنند، یعنی خودشان را جای کارشناس و پژوهشگر میگذارند واین آسیب هست یک مسیر کارشناس و پژوهشگر با مسیر فعال تشکلی نباید گم شود در حل مسئله که من حس بکنم بعضی جاها ممکن است گم شود.
کعب افزود: ممکن است دانشجوی مسئله محور بعد از فعالیتهای پژوهشی خودشان حل المسائل و پژوهشگر شوند امرپسندیدهای هست که یکی فضای کف میدانی و اجرایی و مدیریتی تشکلی و دانشجویی را درک کرده و با آن تجربه خودش پژوهشگر میشود اینها خیلی کار خوبی است، ولی زمانی که تو الان در مقطع فعال دانشجویی هستی که باید مطالبه کنی، نباید جایگاه حل المسائل یا پژوهشگری را داشته باشی.
وی با اشاره به اینکه تشکل مسئل محور میتواند حل المسائل نظام باشد، گفت: تشکلی که مسئله محور کار میکند، قطعا میتواند یک یک مسائل و نظام مسائل یکِ استانی که درش حضور دارند شروع کند یا اصلا شهری که وجود دارد شروع کنند به استان و کشور برسند و حلش کنند یعنی اینکه آنها مسئله محور اولویاتش مشخص میشود که من مسئله محورم هستم اولویت هایش مشخص میشود مراحل عملیات خودش مشخص میشود و نتایج هم مشخص میشود یعنی میگوید من این را که مطالبه کردم به نتیجه رسید یا نرسید نتایج کار خودش هم مشخص است، ولی کسی که مسئله محور نیست میخواهد دست به همه چیز بزند و آخرش معلوم نیست چه کار کرده. برای تشکلهای مسئله محور اینده خوبی میشود متصور شد، چون سیبل شان و اولویت هایشان مشخص است.
این فعال بسیج دانشجویی اظهار کرد: وقتی اولویت مسئله محوری مشخص شود یکی از شاخصههای تعیین اولویتها حرکت به سمت آرمان هاست یعنی مسئلهای که ما را به سمت حرکت آرمانی تسریع میکند قطعا مسئله محوری است و اگر مسئله محوری را تشکلی بفهمد و درست عمل کند روند و سرعت حرکتش به سمت ارمانها با شتاب بیشتری نسبت به یک تشکلی است که میخواهد همه چیز را با هم پیش ببرد.
کعب گفت: این فهم مسئله محوری روی فعالیت یک تشکل و ادامه روند آن و حتی چیدن مسیر آن چه برای آن تشکل چه برای آدمهایی که در آن تشکل رشد میکنند خیلی تعیین کننده و مثمر ثمر میتواند باشد. من خودم این تجربه را داشتم و خیلی جاها قبلتر از این که با این فضاها آشنا شویم سر خیلی مباحث در تشکل مان اختلاف نظر پیدا میکردیم، ولی وقتی مسئله محوری داشته باشیم و این فهم شود، خیلی بهتر است. این مسائل شاید وسیع باشد، ولی قطعا مسئله محوری در هم افزایی اعضای یک تشکل در سرعت حرکتشان به سمت رسیدن به ارمان و در نتیجه دادن به تلاشهایی که میکنند تاثیر مستقیم و قابل ملاحظهای داشته باشد. اما متاسفانه درباره مسئله محوری، فقط سر زبانها میچرخد و تبدیل به لفظ شده است، البته این هم خوب است که در محافل مختلف عنوان مسئله محوری میچرخد، ولی در اجرا بعضی مواقع خوب فهم میشود بعضی جاها هم متاسفانه هنوز خوب نیست یعنی هنوز در مرحله اول هستیم.