آخرین اصلاحیه آییننامه ارتقای اساتید، اعتراض بسیاری از کارشناسان را در پی داشت، به همین منظور به گفتگو با استادیار دانشگاه شریف پرداختیم تا از چالشهای ایجاد شده برای اعضای هیئت علمی پس از اجرای این آییننامه آگاه شویم.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، آخرین اصلاحیه آییننامه ارتقاء اعضای هیئت علمی در سال ۹۴، اعتراضات کارشناسان و اساتید دانشگاهی را در پی داشت، با تمام چالشهای ایجاد شده سرانجام وزارت علوم در سال ۹۷ با الحاق مادهای تحت عنوان ماده ۵ و بدون توجه به الباقی ایرادات، پروند اعتراضات به آییننامه ارتقاء اساتید را به کلی بست.
عباس موسوی، استادیار دانشکده مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف نیز از جمله اساتیدی محسوب میشود که در جهت ارتقاء رتبه علمی خود بارها با این آییننامه دست و پنجه نرم کرده است، به همین منظور به گفتگو با او پرداختیم تا چالشهای که اساتید دانشگاهی در آییننامه ارتقاء اساتید با آن مواجه هستند را مورد بررسی قرار دهیم.
مهمترین وجه قابل اصلاح در این آییننامه ارتقاء اساتید از نظر شما مربوط به چه موضوعی میشود؟
مشکل عمده در آییننامه ارتقاء اساتید مربوط به بحث امتیازات فعالیتهای پژوهشی میشود در حقیقت ایجاد ارتباط با صنعت و به ثمر رساندن آن از طریق امضاء یک قرارداد بسیار زمانبر است، اما متاسفانه تلاشهایی که در این راستا صورت میگیرد، جایی دیده نمیشود. به عنوان نمونه ما چند سالی است که با شرکت نفت در حال پیگیری یک قرارداد هستیم، اما تا کنون به نتیجه نرسیدهایم مشکل اصلی اینجاست که با وجود تلاشهای زیادی که انجام شده، هیچگاه مورد توجه نبوده است.
آییننامه ارتقاء اساتید طوری تنظیم شده است که تنها قرارداد منعقد شده توسط استاد میتواند امتیاز دریافت کند و اگر اساتید با تمام تلاشهایی که انجام دادهاند، فعالیتشان به عقد قرار داد منجر نشود، آن هم نه به دلایل علمی بلکه در برخی موارد به دلیل رانت بازی و دلایل غیرمنطقی، از امتیازی برخوردار نخواهد شد. این موضوع در اساتیدی که تازه عضو هیئت علمی شدهاند که عموما تلاشهای زیادی نیز میکنند بیش از پیش به چشم میخورد. زیرا امکان دارد هیچکدام از فعالیتهای آنها به نتیجه نرسد. این مسئله نیز به دلیل کم کاری آنها نیست بلکه در مواردی ارتباطات خارج عرف سبب این موضوع شده است.
مهمترین مشکل ارتباط دانشگاه و صنعت چیست؟ در این خصوص آییننامه ارتقاء اساتید چه تغییراتی باید داشته باشد؟
عدم استقبال صنعت از دانشگاه مهمترین مشکل ارتباط دانشگاه و صنعت است، اساتید همواره به دنبال ارتباط گیری با کارفرما هستند که در بسیاری از موارد موفق نمیشوند، این ارتباط گیری درحقیقت باید از سوی کارفرما باشد، زیرا او به دنبال حل مسئله است.
امتیازاتی که برای این دسته از پژوهشها در آییننامه ارتقاء اساتید در نظر گرفته شده است با امتیاز یکی دو مقاله برابری میکند درصورتی که انجام یک فعالیت پژوهشی که شخص ۵ یا ۶ سالی تنها برای گرفتن آن تلاش میکند و بعد از دریافت آن نیز به مدت طولانیتری روی آن کار میکند تا به نتیجه برسد نباید معادل با تالیف دو مقاله که دستیابی به آنها بسیار سهل الوصولتر است، باشد. این نوع از امتیازدهی منجر میشود تا اساتید به جای پرداختن به حل مسائل کشور و ارتباط با صنعت به سمت چاپ مقالات حرکت کنند. نمیخواهم ارزش نگارش مقالات را پایین بیاورم، اما معتقد هستم ارزش فعالیت صنعتی به اندازه یک مقاله دیده نمیشود.
کیفیت آموزش اساتید از طریق پرسشنامهای که دانشجویان تکمیل میکنند نمره دهی میشود، به نظر شما آیا این امتیازبندی درست است؟
بخش دیگری از آییننامه ارتقاء اساتید مربوط به حوزه آموزشی و کیفیت تدریس آنها میشود، برای دریافت این امتیاز نیز سازوکار ارزشیابی دانشجویان در پایان هر ترم دیده شده است. در ارزشیابی معمولا یکی از آیتمها سوال از به روزرسانی سرفصلهای درسی اساتید است، اما در حقیقت این ارزیابی بسیار خطا دارد و نمیتواند سنجش را عادلانه و به صورت دقیق انجام دهد. البته این موضوع در دانشگاه شریف مورد بررسی قرار گرفت، اما به نظر تنها راه حل موجود و قابل دسترس شناخته شد و از آنجایی که گزینه بهتری فعلا وجود ندارد به همین شیوه اکتفا کردهاند.
حوزه اجرایی یکی دیگر از بخشهای آییننامه ارتقاء اساتید است به نظر شما عدم وجود کارهای اجرای در دانشگاهها موجب نمیشود تا اساتید امتیازات لازم در این بخش را کسب نکنند؟
متاسفانه مشکلی که در این زمینه وجود دارد خیلی به آییننامه ارتقاء اساتید مربوط نمیشود، زیرا در برخی از دانشگاهها حقیقتا کارهای اجرایی زیادی برای اساتید تعریف شده است، اما این خود اساتید هستند که پای عمل نمیآیند و به طرق مختلف از زیر کار در میروند؛ و به مسئله طوری نگاه میکنند که تنها امتیاز این بخش را دریافت کنند.
راه حل پیشنهادی شما برای رفع این مشکل چیست؟
پستهای اجرایی و شمارهدار در دانشگاهها بسیار محدود است، ولی پستهای غیررسمی به نام مدیر ارتباط با صنعت دانشکده، مدیر روابط عمومی دانشکده وجود ندارد، در دانشگاه شریف کاری که انجام شد، ایجاد یک سری پستهای غیر رسمی بود، به طوری که اگر کسی پست غیررسمی هم داشت مسئله ترفیع و ارتقایش حل شود.
این موضوع به دلیل آن بود که پست رسمی داخل یک دانشکده و دانشگاه برای ارتقاء اساتید کم بود، اما از سوی دیگر کارهای روی زمین مانده در داخل دانشگاه زیاد است، به همین دلیل پستهای غیر رسمی ایجاد شدند. تا هم کارهای بر زمین مانده دانشگاه حل شود و هم مسئله ترفیع و ارتقاء اساتید با مشکل روبه رو نشود. به نظر بنده تنها راه این موضوع رسمیت یافتن کارهای اجرایی غیر رسمی در هیئتهای ممیزه خواهد بود.
آییننامه ارتقاء اساتید در حوزه فرهنگی از حالت وتویی خارج شده است و مشکلات چندی را به وجود آورده، از نظر شما چه تغییراتی باید در این بخش ایجاد شود؟
بنده با اصل این موضوع مشکل دارم، ایجاد بخش فرهنگی در آییننامه ارتقاء اساتید از اول شاید اشتباه بود، زیرا فرهنگ متر خاصی ندارد و هر شخصی از منظر خودش به آن نگاه میکند به طوری که ممکن است از نظر بنده یک چیزی فرهنگی تلقی شود و از نظر شخصی دیگر همان کار ضد فرهنگ و ارزش باشد. البته در دانشگاه شریف برای رفع این مسئله مترهایی را تعریف کردند تا سلیقه کمتر شود به طوری که اردوهای علمی و برگزاری جلسات مشاوره برای دانشجویان امتیاز خواهد داشت.
برخیها در حمایت از وجود بخش فرهنگی در آییننامه ارتقاء اساتید به جمله حضرت آقا مبنی بر این که «دانشگاه کارخانه آدم سازی است» اشاره میکنند این مسئله درستی است، اما به طور کل به نظر بنده امتیاز دادن به بخش فرهنگی در نظام ترفیع و ارتقاء اساتید اشتباه است و وظیفه این مسئولیت خطیر باید به نهادهای دیگر داده شود.
آیا تدوین یک آییننامه برای تمام دانشگاهها و پژوهشگاهها مناسب است؟
پژوهشکدهها از ابتدای امر فلسفهای متمایز از دانشگاهها داشتند و در جهت انجام پژوهشهای بنیادینی که امکان فعالیت آنها در دانشگاهها وجود ندارد، تشکیل شدند. اما درعمل به دانشگاههای دسته دومی که امکانات بالاتری از دانشگاهها دارند، اما به مراتب پایینتر از دانشگاهها فعالیت میکنند، تبدیل شدند.
در حقیقت پژوهشگاهها از یک زمانی به بعد رسالت خود را از دست دادند، درحالی که اگر قرار بود آنها نیز مانند دانشگاهها کار آموزشی انجام دهند دیگر اسمشان پژوهشگاه نبود. اما اکنون در یک مرتبه بالاتر و تعداد دانشجویان کمتر کار دانشگاهها را انجام میدهند.
به نظر شما برای رفع این مشکل به چه سازوکاری نیازمند هستیم؟
پیش از این برای رفع این مشکل تصمیمی اتخاذ شد که از نظر بنده بسیار خوب بود، اما عملیاتی نشد. بر اساس تصمیم اتخاذ شده پژوهشگاهها به دانشگاهها واگذار میشدند به طوری که دانشگاهها به طور مستقیم به مدیریت آنها میپرداختند. در همین راستا در آن جا تنها به فعالیت پژوهشی پرداخته میشد، اما اکنون درکی از نام پژوهشگاه با توجه به فعالیتی که انجام میدهد وجود ندارد. زیرا همچون دانشگاه به کار آموزشی میکند و به ارائه مقاله میپردازد.
نظام جذب و ارتقاء اساتید تا چه میزان در هدایت دانشجویان تاثیر گذار است؟
نظام جذب و ارتقاء اساتیدی که مبتنی بر ارائه مقاله باشد، مسلماً در هدایت دانشجویان نیز بیتاثیر نخواهد بود، زیرا اساتید به دنبال چاپ مقالات ISI سوق پیدا میکنند و به تبع آن دانشجو را به سمتی هدایت میکنند تا به جای حل مسائل کشور به چاپ مقالات بینالمللی بپردازد تا از طریق آن در ادامه تحصیل و استخدام موفقتر باشد.
گاهی اوقات من استاد برای اینکه مسئلهام حل شود، پایاننامههای دانشجویی را طوری هدایت میکنم که دانشجو بتواند از آن به ارائه مقاله بپردازد تا به سبب آن آینده شغلی خود را رقم بزند در این میان به جای اینکه دانشجو به سمت پروژه صنعتی هدایت شود، کارآفرینی کند، حقوق بده باشد تا حقوق بگیر، آن را تشویق به ارائه مقاله میکنم تا کار خودم نیز راه بیفتد. به همین دلیل آییننامه ارتقاء اساتید به همان میزان که بر فعالیت اساتید تاثیر میگذارد، در هدایت دانشجویان نیز موثر است.