امروزه عنصر کمیاب در اقتصاد رسانه، به جای اطلاعات، «توجه مخاطب به رسانه» است و در واقع «توجه» وجه رایج اقتصاد در رسانه تبدیل شده است.
*گوشه و کنار نشریات، امیر بشیری: این روزها که خبر مهاجرت بعضی هنرمندان و خوانندگان داغ است، توجهم به مفاهیمی مانند «اقتصاد رسانه» و «اقتصاد توجه» بیشتر جلب شده است. سخن در مورد این مفاهیم مفصل است و مقالههای علمی خوبی در این زمینه تدوین شده است. توضیح بسیار مختصر و در حد آشنایی ابتدایی این است که امروزه عنصر کمیاب در اقتصاد رسانه، به جای اطلاعات، «توجه مخاطب به رسانه» است و درواقع «توجه» وجه رایج اقتصاد در رسانه تبدیل شده است. نقش رسانهها در اقتصادِ توجه همانند نقش نهادهای مالی در اقتصاد سرمایهداری است؛ به این معنا که مسئول جمع آوری توجه مخاطب و فروش آن هستند. مثلا شبکههای اجتماعی دقیقاً در حال انجام این کار هستند.
میدانید حیات سلبریتی به چه وابسته است؟ به «توجه!» و توجه در بستر فضای مجازی میشود فالوور و لایک و کامنت و ریچ و... راستش را بخواهید تفاوتی هم ندارد از نوع مثبتش باشد یا منفی. یعنی تعریف، تهدید، تحدید و تخریب و تمجید به طور کلی به آن مسئله ضریب میدهد. اصل قضیه این است که اخبارش باید به قول معروف بالا و یا همان تیتر یک باشد. فرمولش را میپرسید؟! چندان پیچیده نیست! ابتدا شایعهها و شنیدهها از رابطه فلان سلبریتی با دیگری کار میشود. پشت سر آن برای چند وقت باید محتواهای زرد در صفحات زردتر به وفور تولید شود و آنگاه نوبت به انتشار قطره قطره عکسها میرسد.
بعد از اینکه همگان متوجه رابطه سلبریتی محترم شدند باید چند ماه افتخار لایککردن معاشقههای آنها را داشته باشند و در دلشان حسرتها بخورند! دعوت این عزیزان به برنامههای تلویزیونی و آپاراتی و پرسیدن سوالات مهم و اساسی مانند زمان آغاز رابطه و زمانهای قهر با یکدیگر و... را هم فراموش نکنید. خب! حالا دیگر چند ماه گذشته است و احتمالاً از ترند بودن دوستان کاسته شده است. باید حرکت جدیدی زده شود و واقعا چهچیزی پر سر و صداتر از خبر جدایی این زوج سابقاً عاشق! انتشار با همان مدل چند مرحلهای وصال انجام شود لطفاً!
البته این تمام بازی نیست. هر زمانی که کار با اقداماتی شبیه به بالا درنیامد باید با استفاده از قدرت خلاقیت کار شاذی انتخاب و اجرایی شود. کُلت کشیدن آن رفیق بازیگرمان داخل ماشین را که خاطرتان هست؟! برگردیم به ماجرای داغ این روزها یعنی مهراد جم. در کنار بحث «جذب توجه» ماجرای پر ابهام و مهم فعالیت «سایتهای شرط بندی» هم در جریان است: «وقتش رسیده بپذیرید دعوای پیام صادقیان با تتلو ساختگی است. پیام و تهی و تتلو و علیشمس و ساشا و احلام و سایر شاخهای راهزن مجازی از یک کانون شرطبندی حقوق میگیرند. لیدرشان در اسپانیاست: ملقب به مونتیگو.
سناریوی خودکشی دنیا جهانبخت بهخاطر ساسی، دزدیده شدن ساشا سبحانی در آلمان، افسارگسیختگی تتلو، دوئل داود هزینه با وحید خزایی، جذب پدر آرات، مراسم پایانناپذیر دعوا و آشتیکنان صوری بین خودشان همه این نمایشنامهها را سعدالله امیرشقاقی (ملقب به دکتر) در ترکیه مینویسد. آنها فروشنده ابتذالاند و میلیونها نفر نیز خریدارش!
با هرجنجال مصنوعی، جمعیت بیشتری به صفحاتشان میپیوندند تا پولهایشان را در سایتهای شرطبندی آتش بزنند. تتلو دستمزد هنگفتی میگیرد و وظیفهاش عربدهجویی و لایو گذاشتن با اعضای شبکه برای داغ ماندن مداوم صفحاتشان است....» اینها را مهدی رستمپور، خبرنگار فراری در اینستاگرامش نوشت و از اسامی دیگری هم نام برد. گفته میشود مهراد جم به طمع و ترغیب سایتهای شرطبندی از ایران رفته است و هنرمندان دیگری هم در نوبت سفرند. سؤالاتی مانند اینکه پشت پرده این جریان سازیها و حتی این سایتهای شرط بندی دقیقا چیست و چرا جلوی آنها گرفته نمیشود و... را هم فعلاً بیخیال!