*گوشه و کنار نشریات، رضا علیپور: خبر جنایت دستگاه استکبار و ترور شهید دکتر محسن فخریزاده، دانشمند صنعت هستهای و دفاعی کشور باعث شد موج جدیدی از اخبار سپهر سیاسی و رسانهای کشور را در بربگیرد؛ محکوم کردن اقدام تروریستها وجه مشترک تمام اعلام نظرهاست اما شکاف مابین دو جریان غربگرا و غربستیز فعالتر شده است. آنها که حامی برجام بودهاند و نجات کشور از بحران اقتصادی فعلی را در گرو سازش با آمریکا میدانند و معتقدند فرصت ایجاد شده در دوران پساترامپ نباید با تشدید تنش از بین برود و در سوی دیگر، سخن از انتقام است، انتقامی که قدرت بازدارندگی کشور را به رخ جریان استکبار کشیده و از جریتر شدن آنها جلوگیری کند.
بیشک سخن در این حوزه بسیار است و بحث مفصل، اما در میانه این همهمهای که بر سر مسائل مختلف، از نحوه پاسخگویی به این جنایت و چند و چون سیاستگذاری در مسئله سیاستخارجی تا بررسی چالشهای اطلاعاتی و امنیتی که موجب بروز این ترور شد، توقف و تامل بر یک سوال ضروری است. "ما دقیقا چه کسی را از دست دادهایم؟" شناخت شهید اولین و بدیهیترین لازمه برای ادامه مسیر علمی ایشان است.
پدر صنعت هستهای ایران، دانشمند هستهای و دفاعی، رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، از جمله دست اندرکاران ساخت کیت تشخیص ویروس کرونا، از پیشروان پژوهشهای ساخت واکسن ویروس کرونا و ... مشخصاتی هستند که در همین چند ده ساعتِ پس از شهادت در وصف شهید دکتر فخریزاده گفته شدهاند. جمعبندی یک جمله را به ذهن متبادر میکند، «ما یک مدیر توانمند فناوری را از دست دادهایم.» مدیری که به سبب اهمیت کارش کمتر نامش را شنیدهایم، مدیری که سالها در سایه و به دور از هیاهو فعالیت کرده و به گواه خروجیهای فناورانه صنایع دفاعی و هستهای کشور موفقیتهای بسیاری کسب نموده است.
یکی از مهمترین چالشهای رشد نوآوری، ایجاد بستر لازم و ساختار سازمانی پویا برای تشویق نوآوری و بهرهمندی از ظرفیت نخبگان است. طبیعی است به میزان محرمانهتر شدن فعالیتها، افزایش حساسیت و بالاتر رفتن هزینه هر تصمیم غلط در سازمان، مدیران آن محافظهکارتر شده و تلاش کنند ساختاری با ثبات رویه و ضریب اطمینان بالاتری در سازمان خود ایجاد کنند. بر همین مبنا در یک سازمان نظامی امنیتی ایجاد ساختار مناسب جهت رشد خلاقیت و نوآوری ماموریت بسیار پیچیدهای خواهد بود.
یکی از مسائلی که در کشور ما زبانزد است قدرت و توان بالای صنایع نظامی، به طور خاص صنایع موشکی است، اما بدون تعارف باید پذیرفت صنایع نظامی جزیرهای جدا از سایر صنایع کشور نبوده و نیستند و در پیوستگی کامل با برخی صنایع مادر فعالیت میکنند. با فرض اینکه کارخانجات فولادسازی یا صنایع پلاستیک و... در کشور نتوانند محصولاتی با کیفیت مورد نیاز صنایع دفاعی را فراهم کنند، اکوسیستم دفاعی کشور با معضلات بسیار جدی روبرو خواهد شد، کمااینکه احتمالا روبرو بوده و هنوز هم هست!
بیتردید فضای صلب و بروکراتیزه شدهی صنعت در کشور ما کمتر سنخیتی با نوآوری دارند و تازه چند سالی است که با همت معاونت علمی، فضای مفاهمه بین صنایع غول پیکر و با سابقه کشور و اکوسیستم نواوری در حال شکلگیری است. پس این درهمتنیدگی با صنایع صلب، احتمالا سالها خون امثال شهید فخریزاده را در شیشه کرده و مانعی جدی در مسیر تلاشهای علمی او بوده است.
فرهنگ عمومی کشور نیز متاسفانه به سمتی رفته است که اپلای و تحصیل در خارج از کشور تنها راه موفقیت علمی برشمرده شود. در این شرایط صنعت دفاعی کشور از بخش قابل توجهی از توانمندی جوانان کشور محروم شده است. علاوه بر این رشد فردگرایی در جامعه ایرانی در دوران پسا دفاع مقدس، باعث شده است تا کار جمعی برای اهداف ملی کمرنگ و کمرنگتر شده و منفعت گرایی فردی جایگزین تلاش برای منفعت و مصالح ملی شوند، در این شرایط امثال دکتر فخریزادهها با مدیریتی کمنظیر موفق شدند نسلی از جوانان را تربیت کنند که با ایثار و فداکاری بسیار، امروز موفقیتهای قابل توجهشان در معرض دید همه مردم است.
چالشهای این مسیر در کشور تحت تحریم ما چند برابر بیشتر و پیچیدهتر از کشورهای دیگر است و همین مسئله مدیریت در حوزه نوآوری در صنایع نظامی و بالفعل سازی توانمندیهای بالقوه داخلی را بسیار دشوار ساخته است. لذا لازم است اهمیت بیشتری به این حوزه داده شود که از این طریق ظرفیت نخبگان هر چه بیشتر شکوفا شوند. بیشک مسیر «قوی شدن» جز از این رهگذر نیست.