آخرین اخبار:
کد خبر:۸۹۸۰۶۴
یادداشت دانشجویی |

حسن روایت

هر واقعه و حادثه، نما و رُخ دیگری دارد که آن را «روایت» آن واقعه می‌توان نامید. روایت، مفهومی بسیار مهم است. چراکه روایت دروغ، واقعیتی دروغین می‌سازد و روایت صحیح، واقعیت را به خوبی نمایندگی می‌کند.

حسن روایت

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مریم محمدی؛ نهضت‌ها، جریان‌ها، انقلاب‌ها و به طور کلی، حرکت‌های اجتماعی، دو رکن اصلی دارند: اول نفْس واقعه و دوم روایتگری و بازنمایی از واقعه. به این معنا که چون اتفاقات و حوادث در ظرفی به نام زمان ریخته می‌شوند و در آن، وجود می‌یابند؛ محدودیت داشته و این، «روایتگری» از حوادث است که خالد است و بی هیچ محدودیتی، جایگزین اصل ماجرا می‌شود. گویا هر واقعه و حادثه، نما و رُخ دیگری دارد که آن را «روایت» آن واقعه می‌توان نامید. روایت، مفهومی بسیار مهم است. چراکه روایت دروغ، واقعیتی دروغین می‌سازد و روایت صحیح، واقعیت را به خوبی نمایندگی می‌کند. بنابراین می‌توان گفت روایت‌ها، واقعیت‌ها را «ایجاد» و تولید می‌کنند.

 

باتوجه به مقدمه، واضح است که واقعیتی که روایتی از آن وجود نداشته باشد، عملاً عدم و نیستی ست! و جز عده‌ای اندک که شاهد یا هم‌عصر یک واقعه بوده‌اند؛ کسی در زمان‌ها یا مکان‌های دیگر،نه اطلاعی از آن حادثه دارد و نه تاثیری بر آن گذاشته و نه تاثیری می‌پذیرد. چه بسیارند رخدادهایی که پیشینیان ما رقم زده‌اند و هیچ اطلاعی از آن در دسترس نیست وچه بسیار وقایعی که بد روایت شده‌اند و موجب کج‌فهمی‌ها و سوء تعبیرها شده‎‌اند. پس لازم است بدانیم اصلِ روایت و روایت صحیح از وقایع، اموری مهم و بسیار حیاتی و چه بسا مهم‌تر از اصل واقعه اند!

 

در یک مثال عینی، به بررسی واقعه عاشورا، آن اتفاق عظیم و درخشان و آن عظمت وصف ناشدنی می‌پردازیم. نخست به این موضوع بیندیشیم که چه چیزی ما را این‌چنین با روح این واقعه پیوند زده است؟ چه عاملی سبب پیروزی خون بر شمشیر گشته است؟ چه کنشی موجب زندگی و پویایی و ملموس‌بودن واقعه عاشورا، پس از سالیان بسیار شده است؟ جواب به این سوالات شاید عناوینی چون «برکت خون شهیدان کربلا»، «نیت خیر و متعالی بوجود آورندگان حماسه کربلا»، «خواست خدا» و.. داشته‌باشد اما جواب مهمی که شاید از آن غفلت کرده‌ایم یک ترکیب بیش نیست: «حسن روایتگری از عاشورا»!

 

اصل روایتگری از عاشورا و صحت این روایتگری ست که باعث می‌شود اولا این واقعه پس از اتمام ظرف زمان مربوط به آن، تمام نشود؛ پس از مدت‌ها همچنان بدرخشد؛ اثر بگذارد و پرتوافشانی کند و ثانیا زنده بماند؛ محرک قیام‌ها و حرکت‌های بسیاری گردد و مفصل تفسیر گردد و ثالثا عاشورا، آنچه که هست بازنمایی شود و همچون وقایع بسیار دیگری، با لکنت و نقص، روایت نشده و واقع‌نمایی و صحیح‌نماییِ حیرت‌انگیزی را بوجود آورَد و رابعا اینکه برخلاف پیروزیِ ظاهریِ شمشیر برخون، این، «حُسن روایتگری» ست که معادله را وارونه می‌کند و پیروزی را درست معنا می‌کند و ارزش‌های اصلی را بازتعریف کرده و به ناظران نشان می‌دهد معنا و معیار پیروزی، مادی نیست و این روایتگری ست که خون را برشمشیر، پیروز می‌کند.

 

مشخص شد که روایت به طور کلی و به طور جزئی، روایت واقعه عاشورا، چقدر مهم و حیاتی بوده و هست. حال این سوال که «این نقش، در واقعه عاشورا به عهده چه کسی بوده است؟» می‎‌‌تواند ما را با مفهوم نوینی از کلیدواژۀ «زن مسلمان» آشنا کند و هنگامی که می‌بینیم این نقش خطیر و سرنوشت‌ساز به دستان حضرت زینب سلام‌الله علیها رقم خورده است و مطلقا وابسته به وجود ایشان است، درمی‌یابیم که کارکرد و نقش تعریف‌شده در اسلام برای زنان،بیش از آن چیزی‌ُست که بتوان با تفاسیر و خوانش‌های غیر اسلامی از زنان، آن را حتی مقایسه نمود! نقش زنان در اسلام این چنین است! نقش حضرت زینب سلام الله علیها در عاشورا نقشی محوری و سرنوشت‌ساز است و تا اینجا، به اهمیت بی‌نظیر آن پرداختیم. اما سوال اینجاست که آیا ایفای این نقش، به معنی کنار زدن هویت زنانه حضرت زینب (س) است؟! آیا اجرای این مسئولیت به معنای کنار زدن هنجارها و الزاماتِ اسلام (نظیر حفظ حیا و ..) برای زنان است؟! آیا حضرت زینب (س) با حفظ حد عالی حجاب خود و تعالیِ بی‌نهایت فطرت خویش، خود را از نقش به این مهمی، محروم کرد یا اینکه همین الزامات و ویژگی‌های ایشان بود که بستری برای اجرای این مسئولیت خطیر شد؟! آیا چنین شجاعت و عظمت و رشد شخصیتِ فردی را می‌توان در زنی از زنان عالم یافت؟! آیا مکاتب مدعی و پرسروصدا و نیز دنباله‌روندگان آنان، در سیستم و مکتب خود، چنین الگویی را سراغ دارند و می‌توانند ارائه کنند؟! و آیا هنوز می‌توان گفت که اسلام و قوانین آن موجب محدودیت و جلوگیری از رشد انسان‌ها هستند؟!

 

نقش زینب کبری سلام الله علیها در کربلا، نشان داد لزومی ندارد زنان را شبیه مردان کرد تا بتوان به آن‌ها نقش سپرد؛ نشان داد لزومی ندارد هویت انسانی را از زن گرفت و نشان داد «ارزش‌‌‌های» مطلوب زن مسلمان، به دیده‌شدن و از حیا دور شدن نیست و یک کلام: حضرت زینب (س) مقابل چشم همه ماست تا تقابل الگوی زن مسلمان را با سایر الگوهای تاسف‌بار، مشاهده، و خود برگزینیم که به کدام یک گرایش داریم!

 

خودسازی و تعالی روح یک ابرانسان و یک «عظیم‌زن» باعث شده که عاشورا حرارتی در قلوب مومنان ایجاد کرده و کربلا، قبله عشاق گشته‌است و این‌چنین است که زنان، در متن و اصل تحولات تاریخ درخشیده‌اند و اگر اراده کنند و ارزش‌های کاذب را کنار بزنند؛ خواهند درخشید.

 

مریم محمدی - کارشناسی مهندسی مواد دانشگاه صنعتی شریف

انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار