طرح نماد، مخفف شده طرح نظام مراقبت اجتماعی دانشآموزان است ودر قالب این طرح کنترل و کاهش میزان بروز اعتیاد و دیگر آسیبهای اجتماعی در جامعه از طریق مدارس دنبال میشود اما تا کنون این طرح تنها بر روری کاغذ مانده است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو، زهره پورفرج- در ۵۰ سال گذشته به حدی مسائل و مشکلات روانی در جوامع در حال پیشرفت افزایش پیدا کرد که موجب ترس و نگرانی حکومتها و مسئولین این کشورها شد. صنعتی شدن رو به رشد این جوامع، فشارهای اقتصادی و روانی، نداشتن امنیت من جمله امنیت بهداشتی یا غذایی، هرج و مرجهای داخلی و... همگی در به وجود آمدن این مشکلات نقش دارند. ایران نیز بعد از انقلاب اسلامی به عنوان کشوری در حال پیشرفت و با وضعیت اقتصادی نامناسب، شیوع ویروسی کشنده، نبود فرهنگ سازی صحیح در مورد مشکلات روانی و اجتماعی و نامناسب بودن سیستم آموزشی، با این مشکلات در سطح جامعه و مخصوصا در مدارس و بین کودکان و نوجوانان روبروست. اهمیت رفع این مشکلات از این نظر است که کودکی و نوجوانی سنین انعطاف پذیر انسانها و نیروهای کار بلقوه یک کشور است و در صورت رفع و درمان نشدن این اختلالات، در آینده شاهد مشکلاتی وسیع تر، همه گیرتر و مخربتر خواهیم بود که تا حد فروپاشی زندگی یا یک نظام اجتماعی کلانتر از خانواده ادامه مییابد. مشکلات روانی معمولا بعد از مدتی عمکرد فردی، اجتماعی و جسمی فرد را نیز مختل میکنند. به حدی که گاهی تمام ابعاد حیات انسان را احاطه کرده و تحت تاثیر قرار میدهند. بی قراری، احساس تحت فشار بودن، مشکل در تمرکز، خستگی، تحریک پذیری و بی صبری بخشی از اختلالات روانی محسوب میشود و وقتی دانش آموزی یکی از این موارد را داشته باشد در عملکرد تحصیلی و زندگی اش تاثیرات منفی خواهد داشت. مسائل روانشناختی مثل کوه یخ هستند، مخصوصا این اختلالات در بین کودکان و نوجوانان تشخیص دشوار و پیچیدهای دارد، ضمن اینکه در مدارس سازوکار و فرایندی برای تشخیص آن وجود ندارد و وقتی که مشکلات در آنها جدی شود و اختلالات در رفتارهایشان بروز پیدا کند، به مشاور مدرسه ارجاع داده میشوند که معمولا مشاورین تحصیلی هستند، در نتیجه مشکلاتشان رفع نشده یا تشدید پیدا میکند.
سلامت روان در مدرسه
مدارس همان گونه که در پرورش و شکوفایی استعداد دانش آموزان مهمترین نقش را ایفا میکنند، در برقراری آرامش روانی، نشاط، سلامت روح و جسم آنان یا برعکس، افسردگی و گوشه گیری آنها نیز دخیل اند.
سلامت روان صرفا غیاب افسردگی و اضطراب نیست. بلکه عدم وجود حالتهای مطلوب روانی هم نشانهای از اختلال است؛ حالتهایی مثل قدرت تصمیم گیری، لذت بردن از فعالیتهای روزمره، احساس شادی، عزت نفس، توانایی تمرکز بر روی کارها و ... معیارهای دیگری هستند که باید در سنجش سلامت روان در نظر گرفته شوند.
شیوع بالای افسردگی و اختلالات اضطرابی بین دانشآموزان، مسالهای است که بیش از سایر اختلالات نمود داشته است. همچنین خودکشیهایی که در سالهای اخیر در بین دانشآموزان اتفاق افتاده است، ضرورت پرداختن به مسائل روانی آنان را نشان میدهد.در نظام آموزشی ما برنامهی جدی و موثر و فراگیری برای پیشگیری از اختلالات روانی وجود ندارد و کاری که انجام میشود این است که دانشآموزانی که رفتارهای متمایزی دارند که نشاندهنده مشکلات ریشهای و حاد است را به مشاور ارجاع میدهند و یا به شکل فردی با مساله آنان برخورد میکنند. اما وقتی نرخ این اختلالات هر سال بین ۱۰ الی ۱۵ درصد دانش آموزان ثابت است، باید به عوامل اجتماعی توجه کنیم که احتمالا سازنده و یا تشدید کننده این مشکلات هستند و هر دانشآموزی که وارد این فضا میشود ممکن است این مشکل را کسب کند. خود مدرسهای که بچهها بیشتر زمان کودکی و نوجوانی شان را در فضای آن سپری میکنند و پنج روز در هفته، حداقل صبح تا ظهر در این فضا قرار دارند و بقیه ساعت روزشان نیز در ارتباط با مدرسه، تکالیف، درس خواندن و یا امور مربوط به مدرسه است. یکی از مهمترین مسائل زندگی کودک و نوجوان در مدرسه، محیط و ارتباطش با همسالان و معلمان و مسوولان مدرسه است. اینکه پژوهشهای کمی در حوزه آموزش نشان میدهند که دانش آموزان ما محیط فیزیکی و اجتماعی مدرسه را محیطی ملالت آور، کسالتبار و بدون تحرک و بدون شادمانی و گاهی خفقانآور ارزیابی میکنند نیز نشان میدهد میتوانیم رد این مسائل را در خود مدرسه بگیریم. این مسائل روانی اغلب به صورت فردی تحلیل میشوند و گویی مساله فردی است، اما باتوجه به آمارهای ثابت اختلالات نشان میدهند که نباید آن را به مساله فردی تقلیل داد و باید به شکل ساختاری آن را مورد مطالعه قرار داد.
در واقع خود مدارس به عنوان یک سازمان که وظیفه آموزش را برعهده دارد، میتوانند یکی از عوامل مهم تعیین کننده سلامت روان دانشآموز باشند و همچنین میتواند یکی از عوامل به وجودآورنده اختلالات باشند. باید فکر کنیم که مدارس چه فضا و چه امکاناتی برای ارتباط برقرار کردن با چنین دانش آموزانی دارند و اینکه چه تمهیداتی برای این دانش آموزان اندیشه شده است. چه طور باید با آنان رفتار شود و چه امکانات خاصی باید در اختیارشان قرار گرفته شود که بهبود یابند یا حداقل این اختلالات در آن تشدید نشود و اینکه به سمت درمان روند، چون سنین کودکی و نوجوانی سنین مهمی برای درمان هستند و برای پیشگیری از شدت گرفتن اختلالات روانی اگر در زمان مناسب توجه نشود این تشدید میشود و میتواند تا بزرگسالی تمام سرنوشت فرد را تحت تأثیر و تغییر دهد. خود «نقش دانشآموزی» یکی از عوامل اثرگذار بر سلامت روان دانشآموزان است. چون این نقش اثر مستقیمی بر شکلگیری شخصیت افراد دارد و دانشآموزی بهعنوان پایگاهی که تکالیف و امتیازاتی دارد، باید با آموزش مهارتهای گوناگون و همهجانبه، سلامت روان را در آنان افزایش دهد. اما در حال حاضر این نقش فرد را در معرض عوامل استرسزا و فشارهای روانی بهصورت مستمر، شدید و طولانی مدت قرار میدهد که خود از عوامل بروز اختلالات روانی است و یا بیماریهای روانی است.
بی عدالتی، سایه افکنده بر آموزش
تجربیات دانشآموزان تاثیرات عمیقی بر سلامت یا بیماری روانی دارد. اینکه دانش آموزان فضای تبعیض آمیزی را در مدرسه تجربه یا حس ناتوانی کنند، یا احساس اجبار و عدم انتخاب داشته باشد همه میتواند مولد اختلالات روانی باشند. اینکه دانش آموزان به صورت ادراکی دریافت میکنند که مدرسه فضای برابری نیست این قضیه خودش را در رقابتها و کنکور نشان میدهد. اینکه مدارسی با امکانات زیاد برای بچههای مرفه وجود دارد و دانش آموزانی که در مدارس دولتی تحصیل میکنند و امکانات کمتری دارند باید در کنکور در شرایطی برابر با آنها رقابت کنند. یا پیشرفت و رشد جزیرهای استانها و شهرهای مختلف و محرومیت برخی استانها و شهرها از امکانات آموزشی برابر با امکانات آموزشی دانش آموزان کلانشهرها یا شهرهای بزرگ، خود به قدر کفایت استرس زاست. فشار روانی ناشی از این تبعیض نیز میتواند سلامت روان دانشآموزان را به خطر اندازد. کودکی که به علت فقر مالی از حداقل امکانات رفاهی برخوردار است، احتمالا از لحاظ روحی و روانی نیز با مشکل مواجه میشود. بدون شک این امر از جمله مسایلی است که میتواند در افت تحصیلی وی تاثیر داشته باشد (به خصوص کودکانی که برای برطرف کردن احتیاجات خانواده ناگزیرند پس از مدرسه کار هم بکنند).
روانشناسان تحصیلی به جای مشاوران و روانشناسان بالینی
نیروهایی در آموزش و پرورش داریم که همگی در رشته روان شناسی و مشاوره یا رشتههای مرتبط تحصیلات دانشگاهی داشته اند که آنها را باید در امر آموزش و بهداشت روانی سامان دهی کنیم، ولی در عمل اتفاقی که میافتد این است که بخش اعظم این نیروها در زمینه هدایت تحصیلی انجام وظیفه میکنند و جالبتر این که اداره کل شهر تهران نیز براین موضوع تاکید میکند و میگوید که در احکام این نیروها مشاوره تحصیلی درج شده است و آنها نباید مداخلهای در امر روانی دانش آموزان داشته باشند. علاوه بر این دانش آموزان به مشاوران بهعنوان کادر مدرسه نگاه میکنند و نمیتوانند با صداقت همه چیز را به آنان بگویند، خیلی از مسائل و نگرانی و احساسات و عواطف را با مشاور در میان نمیگذارند، زیرا از قضاوت مدرسه، مدیر و معلمان میترسند؛ بنابراین به خود سانسوری روی میآورند و یا اطلاعات غلط به مشاور میدهند.
طرح نماد چیست؟
طرح نماد، مخفف شده طرح نظام مراقبت اجتماعی دانشآموزان است ودر قالب این طرح کنترل و کاهش میزان بروز اعتیاد و دیگر آسیبهای اجتماعی در جامعه از طریق مدارس دنبال میشود.
در طرح نماد معلمین، دانشآموزان و والدین آنها با شرکت در دورههای آموزشی در برابر آسیبهای اجتماعی توانمند میشوند و پس از آن نیز در حوالی نوروز دانش آموزان مورد غربالگری قرار میگیرند. به این ترتیب که خود دانش آموز، والدین او و معلمی که بیشترین ارتباط با دانش آموز را دارد در این غربالگری شرکت کرده و با پاسخ دادن به سوالات استانداردی که از طریق سامانه پرسیده میشود، وضعیت کلی دانش آموز مشخص میشود. برای اجرای طرح نماد نُه دستگاه و نهاد شامل قوه قضائیه، وزارت آموزش و پرورش، سازمان مدیریت و برنامهریزی، بهزیستی، «وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی»، نیروی انتظامی، کمیته امداد امام خمینی (ره)، «وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی» و بنیاد برکت درگیر هستند و طرح را به صورت یک ائتلاف ملی برگزار میکنند. به عنوان مثال دانشآموزی که در ارزیابیها در در معرض فقر شناسایی شود برای دریافت کمک به نهادهای حمایتی مثل کمیته امداد ارجاع داده خواهد شد. در طرح نماد دانش آموزان و خانواده هایشان از نظر شاخصهایی مثل فقر، خشونت، کودک آزاری، خودکشی، اعتیاد، فضای مجازی و... ارزیابی میشوند.
بازه زمانی تعریف شده برای اجرای «نماد» از سال ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ یعنی طول اجرای برنامه ششم توسعه است؛ در این دوره ۲۰ مهارت در زمینههای اجتماعی، تربیت فرزند سالم و خودکنترلی به مربیان آموزش داده میشود تا نمایندگان اعزامی از همه استانهای کشور پس از کسب مهارت لازم، دستاوردهایشان را در استانهایشان آموزش دهند.
نماد به کجا رسید؟ چقدر موثر بود و چه گرههایی از دانش آموزان باز کرد؟
بنظر میرسد این طرح در برنامه ریزی یا توجه به جزئیات و روی کاغذ بسیار بی نقص و دقیق است. اما آیا در اجرا و پیگیری نیز اینگونه پیش رفت؟
ایده پردازی این طرح در ابتدا در قوه قضائیه و در قسمت جرم شناسی اتفاق افتاد. زمانی که مشاهده شد آمار ارتکاب جرایم و جنایات در بین قشر نوجوان و جوان در حال بالا رفتن است و طبق اصل (پیشگیری بهتر از درمان است)، طرح نماد کلید زده شد. شاید به همین دلیل بود که در ادامه راه اجرای این طرح، همکاری و پیگیری نهادهایی مثل نیروی انتظامی یا قوه قضائیه در مواردی مثل جلوگیری از جرائم یا جلوگیری از پخش مواد مخدر در مدارس در حد مطلوب بود، اما همکاری سایر نهادها کمرنگ یا حتی گاهی بی رنگ بود. اواخر سال ۱۳۹۸ رئیس اداره مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی آموزش و پرورش خراسان شمالی، عباس سرایدار، گفته بود در اجرای این طرح به جز تعداد معدودی از دستگاهها بقیه به صورت بخش نامهای ورود پیدا کرده اند و کم کاریشان مشهود است. در ادامه اضافه کرده بود: (متاسفانه در اجرای این طرح به جز دادگستری، بهزیستی، علوم پزشکی و استانداری بقیه دستگاهها به صورت بخش نامهای ورود پیدا کرده اند و کم کاریشان مشهود است.) این طرح عمدتا در شهرهای مرکزی و کلانشهرها یا استانهای با امکانات بیشتر و مدارس مجهزتر اجرا شد و هرگز هدف اجرای این طرح در تمام مدارس ایران تا سال ۱۴۰۰ عملی نشد. حتی هدف اجرای این طرح در تمام مدارس یک شهرستان از هر استان نیز محقق نشد و همین مسئله موجب شد همچنان آسیبهای اجتماعی و جرایم مربوط به مواد مخدر در استانها و شهرهای مرزی و حاشیه در صدر باقی بماند و به سایر مشکلات اجتماعی نیز دامن بزند. به علاوه در عمل بیشتر تمرکز این طرح بر روی آسیبهای اجتماعی بود نه آسیبهای روانی، به همین دلیل آمار آسیبهای روانی در هر ۵ کودک از هر ۱۰ کودک ایرانی پابرجا ماند که در مقایسه با آمار سایر کشورها مبتنی بر دیده شدن آسیبهای روانی در هر ۱۰ کودک، فقط ۲ کودک تکان دهنده است.
از طرفی ما در جامعهای زندگی میکنیم که هم پای بند " سنتها " هستیم و هم به سوی " مدرنیته " حرکت میکنیم. مشکلی که طرح نماد در اجرا از آن غافل ماند همین بود. مثلا برای حل و رفع موضوع دین گریزی دانش آموزان تنها به ترویج اقامه نماز و اجرای برخی سنتها تاکید و توصیه شد و با بی توجهی به علوم جامعه شناسی و روانشناسی هرگز این مسئله ریشه یابی نشد و همچنان نیز در سطح باقی مانده است.
موضوع دیگری که باعث کندی روند اجرای طرح نماد شد، عدم تخصیص بودجه کافی از سمت نهادهای مربوطه برای این طرح بود که حاصلش چیزی نبود جز چند دوره ساده برای معلمین مدارس برای آموزش ارکان طرح نماد که با شرکت حداقلی شورای معلمین مواجه میشد. گاهی نیز این دورهها با گزارشهای طویل و عکسهای متعدد رسانهای شده و در عرض چند ساعت پایان مییافت.
هدف طرح نماد طبق گفته مدیرکل پیشگیریهای فرهنگی اجتماعی معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه، علی محمد زنگانه در سال ۹۷ پیشگیری رشدمدار جامعه هدف مشخص دارد و جامعه هدف آن همه آحاد جامعه زیر ۱۸ سال است. مداخلات پیشگیری رشدمدار به سه دسته مدرسه محور، خانواده محور و جامعه محور تقسیم میشود. ظاهرا این طرح بیشتر در مدارس ابتدایی اجرا شد و نه مدارس متوسطه، با اینکه معضلات اجتماعی بیشتر در بین نوجوانان و در مدارس متوسطه دیده میشود نه در بین دانش آموزان مدارس ابتدایی. جدای از این موضوع، مرحله اول این برنامه یعنی پیشگیری مدرسه محور به درستی و طبق برنامه ریزی پیش نرفت که طبیعتا موجب میشود این برنامه به مراحل بعدی یعنی پیشگیری خانواده محور و جامعه محور نرسد.
همچنین با اجرای طرح نماد، خلایی دوباره در سنین پیش دبستان و مهد باقی میماند که باید سازوکاری در این زمینه شکل بگیرد و مهارتهای مهد و پیش دبستان در قالب خانواده محور و با استفاده از ظرفیت مهد و پیش دبستانیها طراحی شود.
مداخلات انجام شده در طرح نماد، معلم محور است. یعنی اگر معلم نسبت به شناسایی یا کمک به دانش آموزان ناکارآمد عمل کند یا بی توجه باشد، اجرای طرح در همان قدم نخست متوقف میشود. عدم استفاده از مشاورین و روانشناسان متخصص در این طرح و مشاور محور نبودن آن یکی دیگر از ایرادات طرح نماد است. مشکل دیگر این است که پیگیری جدی و اطلاعات جامعی ازوضعیت درمان و رفع مشکلات دانش آموزانی که غربال شده و مشکل دار شناسایی شده اند و سپس به مراکز مشاوره ارجاع داده شده اند، در دست نیست و پرونده سازی برای این دانش آموزان در سایت طرح نماد به صورت کامل و تخصصی انجام نمیشود. گاهی نیز سایت مدتهای طولانی دچار مشکل است، هر چند در اوایل اجرای طرح نیز این سامانه به مدت یک سال دچار مشکل بود.
در بسیاری از مدارس کلانشهرها نیز این طرح هنوز هم اجرایی نشده است و طبق پرس و جوهای میدانی از اولیای دانش آموزان، مشاهده شد که اکثر این والدین از وجود و اجرای چنین طرحی بی اطلاع بودند. همچنین طبق اطلاعات حاصل شده از یک مصاحبه با مسئولین چند مدرسه، مشخص شد در مدارسی هم که طرح نماد اجرا شده است، در حد برگزاری کلاس آموزشهای مهارتی برای معلمین و والدین باقی مانده و هرگز به مرحله غربالگری نرسیده است.
۱۸ آبان امسال، محسن حاجی میرزایی، وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به سوال چگونگی ادامه اجرای طرح نماد در شرایط کرونایی پاسخ داد: طرح نماد در شبکه شاد در حال پیگیری است و برای افزایش تعداد مناطق و دانش آموزان تحت پوشش این طرح را اجرا میکنیم. سوال اینجاست شبکهای که حتی برای موضوع آموزش دانش آموزان نیز ناکارآمد عمل کرده است، چگونه قرار است در ادامه اجرای طرح نماد کارآمد و موثر باشد؟