گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محمود بنایی؛ مسئله شفافیت به عنوان یک رکن تعیین کننده در حاکمیت محسوب می شود چرا که در این وضعیت، پروژهها سریعتر به نتیجه می رسند، سرمایه اجتماعی افزایش پیدا میکند،کارآمدی تقویت می شود و کار توسط افراد خبره و توانمند مدیریت می شود. مدیریت مدرن و شفاف با ایجاد اتاق شیشهای به شدت جامعه را به نظام مدیریتی امیدوار و دلگرم میکنند چرا که گردش امور در فرآیندی صورت می گیرد که نیمهپنهان ندارد و جامعه احساس می کند به میزانی که این گردش شفاف است؛ او هم در این گردش سهیم است.
همچنین جریان ها و گروه های فشار و رانتی و امضاهای طلایی در این نوع مدیریت دیده نمی شود که بتوانند گردش اصلی را داشته باشند بلکه توانایی و کارآمدی و تخصص و بهرهمندی است که نقش اصلی را در این نوع مدیریتها ایفا می کنند و شهروندان این نوع جوامع با اطمینان به تصمیم های مدیران و حکمرانان مطمئن هستند که آینده بهتری در انتظارشان است چرا که شاهد حضور مدیرانی پاسخگو در راس مدیریت جامعه هستند که از هیچ کوششی برای رفع مشکلات آنها دریغ نمی کنند.
از شفافیت در ادبیات مدرن به عنوان یکی از عناصر و مولفههای تعیینکننده در حکمرانی خوب یاد می شود؛ این مسئله به این علت است که اساس مدیریت و حکمرانیهای بد، نارسا، ناکافی و متکی بر فرد بوده و مشارکت جو نیست و در همه آنها قانون گریزی مشاهده می شود، پس اساس این مدیریتها بر غیرشفاف بودن است. همچنین مدیریت های غیرشفاف معمولا رانتی بوده و یا مدیران آنها کارآمد نیستند، پس بیشتر با تبلیغات و ظاهر سازی تلاش می کنند که صلاحیتهای خودشان را به اثبات برسانند، این مدیریتها تمایل ندارند سیستم، گردش کار، اطلاعات و فرآیند های اداره امور در مدیریتشان شفاف شود چرا که به میزانی که این امور شفاف شود صاحب نظران و مردم میتوانند آنها را به خوبی رصد کنند و در این صورت نقاط ضعف درونی و بیرونی آنها آشکار می شود.
یکی از دلایلی که در مدیریت مدرن سراغ شفافیت و شفافسازی میروند به این دلیل است که مدیریت ها و حکومتهای غیرشفاف دچار آسیب های بنیادین می شوند، این آسیب هم در مدیریت و هم محیطی که مدیریت می کنند، عیان است.
از سوی دیگر این مدیریت ها به میزانی که شفاف نیستند نیز ناپایدار هستند؛ پس مدیریتی که پایدار نیست هزینه بر بوده و مجبور است در زمان کوتاهی مدیریت خود را به مدیریت دیگری واگذار کند و در این حال انباشت تجربه صورت نمی گیرد.
در مدیریت و حکمرانی غیر شفاف اگر چه ممکن است با قدرت نمایی قدرت خود را ارائه کنند اما اطمینان و اعتماد خیز نیست و به شدت سرمایه اجتماعی در جامعه از دست می رود و پایگاه حمایتی آنها در جامعه دچار بحران می شود. این نوع مدیریت ها و حکمرانی ها حداکثر هزینه و حداقل بهرهوری را دارند و سیستم جامعه را با ناتوانی و ناکارآمدی جدی روبهرو میکنند.
اتلاف وقت و از دست دادن فرصت ها در این حکمرانی ها و مدیریت ها دیده می شود و مدیران آنها اجازه حضور خرد جمعی را در مدیریتشان نمی دهند . به دلیل ناکارآمدی و فساد و رانتی که در سیستم این حکومت ها ایجاد می شود بحران انباشته در سازمان ها و نهادها و در کل جامعه آنها ایجاد می شود.
در حالی که در مدیریت و حکمرانی شفاف و شیشه ای مسائل، مشکلات و ناکارآمدی ها و زنجیرههای نامطمئن به راحتی تشخیص داده می شود و برای رفع آن اندیشیده می شود اما در مدیریت غیرشفاف این زنجیره های معیوب پوشیده و مسائل انباشت می شود و سیستم را با ناکارآمدی مواجه میکند. این نوع مدیریت ها سیستم ها را دچار کاهندگی های مستمر میکنند و ظرفیت ها و استعداد ها را به حاشیه می برند.
محمود بنایی - کارشناسی اقتصاد دانشگاه تهران
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.