به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، با نگاهی به سایت دانشگاههای برتر شاهد واژهای با عنوان قطب علمی هستیم. اصطلاحی که وزارت علوم برای اولین بار به منظور ایجاد پایگاههای اصلی علوم در هر دانشگاه با توجه به تعدادی اعضای هیئت علمی مورد تایید آییننامه تشکیل قطبهای علمی و برخی شرایط دیگر همچون برخورداری از آزمایشگاه و تجهیزات به کار برد.
بیشتر بخوانید
«قطب علمی» چیست؟/ راهکارهایی نوین برای بهرهگیری از استعدادهای نسل جوان
گمشدهای با عنوان قطب علمی در وزارت علوم / عدم شفافیت در ارائه دستاوردها یا بیتدبیری در ساماندهی؟
شکری: وزارت علوم هیچ نظارتی بر عملکرد قطبهای علمی ندارد / عدم کارکرد قطبهای علمی در کشور
قطبهای علمی به دست فراموشی سپرده شده و هیچ محتوایی ندارند
هدف از تشکیل این قطبها، رجوع جامعه به آنها برای حل مشکلات بنیادین بود؛ همان مقصودی که پس از گذشت ۲۰ و چند سال از تشکیل اولین قطب علمی در کشور، تقریبا در بسیاری از قطبهای علمی هیچگاه تحقق نیافت.
دانشگاه شهید بهشتی با بیش از ۱۷ هزار دانشجو و یک هزار و ۲۹۰ استاد یکی از معتبرترین دانشگاههای دولتی محسوب میشود که با موافقت وزارت علوم داری ۶ قطب علمی در حوزههای توسعه پایدار محیط جغرافیایی، برنامهریزی شهری و طراحی شهری در بافتهای با ارزش، پلاسما، خانواده، فوتونیک، کاتالیست است.
بررسی وضعیت قطبهای علمی و گفتگو با صاحب نظران و مدیران قطبها در دانشگاهها برای رفع مشکلات به وجود آمده ما را بر آن داشت تا به گفتگو با عباس سعیدی مدیر سابق قطب علمی توسعه پایدار محیط جغرافیایی که در حال حاضر همچنان عضو این قطب در دانشگاه شهید بهشتی است؛ بپردازیم و از چالشهایی که قطبهای علمی با آن رو به رو هستند و همچنین راه حلهای موجود برای رفع مشکلات آگاه شویم.
مهمترین چالشی که قطبهای علمی با آن مواجه هستند چیست؟
قطبهای علمی اشکالات اساسی دارند، ما به اجبار نمیتوانیم دارای قطب علمی شویم، زیرا نیاز به یک سری زیرساختها و برنامهها و به خصوص افرادی داریم که بتوانند این قطبهای علمی را مدیریت کنند. متاسفانه در بسیاری از موارد افرادی که در قطبهای علمی به فعالیت میپردازند برای پیشبرد علم فعالیت نمیکنند، بلکه تنها برای اینکه یک اعتبار و یا جایگاهی را کسب کنند به دور هم جمع شدهاند.
مشکل اصلی این است که مدیریت درستی انجام نمیشود، زمانی که وزارت علوم از طریق روابط نامناسب، به پذیرش افراد در قطبهای علمی و تشکیل آنها در دانشگاهها میپردازد ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که وضعیت قطبهای علمی مطلوب شود.
آیا پس از ساماندهی و ادغام قطبهای علمی در سال ۹۸ وضعیت قطبهای علمی بهبود یافت؟
خیر، زیرا همچنان مشکلات باقی ماند به طوری که هر دانشگاهی اعلام میکرد که چرا تعداد قطبهای علمی آن کاهش یافته است به همین منظور تعداد بیشتری قطب علمی را طلب میکرد.
سوالی که اینجا پیش میآید این است؛ به نظر شما کشوری همچون ایران با این وضعیت دانشگاهها و آموزش و همچنین وجود فرهنگستان علوم که خود آن به تنهایی دارای چندین شاخه و شعبه میشود؛ به چند قطب علمی نیاز دارد؟ آیا لازم است که تمام دانشگاهها داری قطب علمی باشند؟ شخصی باید پاسخگویی این تعداد از قطبهای علمی در کشور باشد. به عنوان مثال آیا لازم است در شهری دور افتاده نیز در هر عرصهای قطب علمی وجود داشته باشد یا بهتر است قبل از هر چیز مشخص کنیم که هر دانشگاه چه قابلیتی دارد و پس از آن به ارائه عنوان قطب علمی بپردازیم.
اکنون تنها برخی از دانشگاه های جهان قطب علمی دارد، بنده نمیدانم چه اصراری وجود دارد که تمام دانشگاههای ما دارای قطب علمی شوند. به عنوان نمونه میتوانید تعداد قطبهای علمی دانشگاه اکسفورد و دانشگاه شهید بهشتی که محل خدمت بنده است را مقایسه کنید و مشاهده کنید که هر کدام چه تعداد قطب علمی دارند!
در حقیقت بروکراسی تشکیل قطبهای علمی همان موضوعی است که مشکل اساسی دارد، زیرا به مجموعههایی که نه مدیریت درست و نه تشکیلات مناسبی دارند، مجوز فعالیت داده میشود. به عنوان نمونه اگر اکنون به سایت برخی از دانشگاهها مراجعه کنید شاهد خواهید بود که ۹ قطب علمی دارند که هیچ یک فعال نیستند، آیا این موضوع قابل تعجب نیست که چگونه یک دانشگاه میتواند ۹ قطب علمی داشته باشد، اما هیچ فعالیتی نداشته باشد و به کار خود ادامه دهد؟
بنده با برخی از این دانشگاهها همکاری داشتهام و شاهد هستم که اساتید آنها به چه نحوی به کسب مدرک پرداختهاند و پس از آن عضو قطب علمی شدهاند. اکنون دانشجو مقاله مینویسد و استاد دانشگاه نام خود را به عنوان نویسنده اول منتشر میکند. در برخی موارد نیز دانشجو مقاله را با گوگل ترجمه میکند و استاد نام خود را بر آن میگذارد و از طریق آن ارتقاء مییابد.
برخی از دانشگاههای برتر نیز وجود دارند که با اخذ پول به ارائه مدرک ارشد و دکتری در رشتهای فنی و هستهای میپردازند، به طوری که اکنون بسیاری از این دانشگاههای برتر تنها درحد یک اسم هستند و به تربیت دانشجوی نمونه نمیپردازند. تمام این چرخه معیوب سبب میشود تا اساتیدی که هر قطب علمی برای پیشرفت به آن نیاز دارد، به وجود نیایند که به موجب آن قطب علمی نیز کارایی نخواهد داشت.
نظرتان درباره آییننامه تشکیل قطبهای علمی چیست. آیا این آییننامه نیاز به بازنگری دارد؟ در ادامه پیشنهاد خود را برای اصلاح این آییننامه بفرمایید؟
ما قبل از هر چیز باید ضرورت قطبهای علمی را بگوییم. پس از آن به مسئلهای تعداد این قطبهای در کشور بپردازیم؛ و یک نکتهای مهمی که در این موضوع وجود دارد این است که قطب علمی باید خودجوش ایجاد شود؛ به طوری که لازم نباشد وزارت علوم بگوید که یک دانشگاهی در یک حوزه قطب باشد.
در حقیقت یک دانشگاه باید در یک حوزه به میزانی سرآمد باشد که خود به عنوان مرجع علمی در کشور شناخته شود نه اینکه وزارت علوم طی یک سری آییننامه و تعداد چند عضو هیئت علمی اعلام کند که آن دانشگاه قطب علمی است در صورتی که در حقیقت هیچ مرجعیت علمی را در آن حوزه نداشته است.
اگر قطبهای علمی به این صورت تشکیل شود که خود دانشگاه در یک یا چند حوزه در کشور به عنوان مرجع علمی شناخته شود دیگر نیازی به آییننامه تشکیل قطبهای علمی نیز نخواهیم داشت. بنده خود متاسف هستم که این مطلب را میگویم، اما به نظر بنده با این وضعیت قطبهای علمی که به آنها توجهای نمیشود و کاملا رها شدهاند بهتر است آنها را به طور کل منحل کنیم. زیرا تنها اکنون نامی از آنها باقی مانده است.
آیا برای دریافت پروژه از صنعت و ارگانهای مختلف تا به حال با مشکلی روبه رو بودهاید؟
بله، بنده در دوره جناب آخوندی با وزارت مسکن صحبت کردم تا به اخذ پروژه بپردازم، اما متاسفانه اعلام کردند که با دانشگاه قرار داد امضاء نمیکنند. زیرا برخی دانشگاهها به خوبی به همکاری با آنها نپرداختهاند و همین امر سبب شده است تا به ما اعتماد نشود. در این میان نهادها نیز مقصر نیستند، زیرا باید به صورت سالانه اعلام کنند که بودجه خود را صرف چه کاری کردهاند.
در حال حاضر که در خدمت شما هستم، چند ماهی میشود که از ریاست قطب علمی توسعه پایدار استعفا دادهام، البته هنوز عضو آن قطب علمی هستم، اما چیزی از آن قطب باقی نمانده است که بتوان نام قطب علمی را بر آن گذاشت، زیرا نه جلسهای و نه فعالیتی در آن انجام نمیشود. اکنون بسیاری از قطبهای علمی تنها به عنوانی تبدیل شدهاند که اعضای آنها بتواند از طریق نام آن به دریافت پروژه از ارگانهای مختلف بپردازند.
این موضوع که اساتید به دریافت پروژه از ارگانهای مختلف بپردازند، خوب است؛ زیرا سبب میشود تا اساتید به رفع مشکلات کشور بپردازند. مشکل چیست که شما آن را به عنوان یک چالش اصلی مدنظر قرار میدهید؟
در بسیاری از موارد اعضای قطبهای علمی پروژه را از ارگانها دریافت میکنند، اما متاسفانه هیچ خروجی به آنها تحویل نمیدهند به طوری که تنها اعتبار تخصیص یافته را دریافت میکنند، اما بازدهی ندارند. زمانی که ارگانها نیز از آنها خروجی میخواهند با گذاشتن چند دانشجو پای آن کار در حقیقت به بردهداری دانشجو میپردازند و از آنها کار طلب میکنند.
قطبهای علمی با هدف تبدیل شدن به پایگاههای اصلی علوم تشکیل شدند. بر همین اساس دانشگاهها و دیگر سازمانها موظف بودند تا از آنها حمایت کنند. آیا قطب علمی شما نیز از حمایتهای دانشگاه برخوردار بوده است؟
دانشگاه شهید بهشتی از طریق قراردادهای هستهای مبالغ بالایی را به دست آورده است، اما هیچگاه به قطبهای علمی کمکی نکرده است. دانشگاه به قطبها اعلام میکند که به سراغ نهادها بروند و از طریق دریافت پروژه درآمدزایی کنند به طوری که از درآمد به دست آمده ۲۰ درصد نیز به دانشگاه تعلق میگیرد. این در حالی است که دانشگاه هیچ حمایتی برای ارتباط گیری این قطبها با نهادها و ارگانها نمیکند. نهادهایی نیز که ما به آنها مراجعه میکنیم، میگویند که قطبهای علمی زیرشاخه معاونت پژوهشی محسوب میشوند به همین دلیل نه با آن قراردادی امضاء میکنند و نه بودجه به آنها میدهند.
آیا وزارت خانه نظارتی بر عملکرد قطبهای علمی میکند؟
وزارت علوم نظارتی بر عملکرد قطبهای علمی ندارد و تنها به گزارش سالانه اکتفا میکند. گزارش نوشتن کاری ندارد و هر شخصی که بلد باشد میتواند این کار را انجام دهد. متاسفانه وزارت علوم پس از ارسال گزارشها حتی نمیگوید که این مطالب ارائه شده نقاط قوت و ضعفی دارد و یا ندارد. این موضوع سبب میشود تا قطبهای علمی تنها بدون هیچ نظارتی همچنان مانند گذشته عمل کنند.