به گزارش خبرنگار گروه استانها خبرگزاری دانشجو، این روزها خیابانهای اصلی شهر را که میبینم، صدای مردم بلندتر شنیده میشود، بلندگو میان مردم دست به دست و بعضا درد و دلها، نیازی به میکروفون ندارند و صدای بغض مردم در جمعیت میپیچید.
دانشجویان یا بهتر است بگویم موذنان جامعه این روزها در جای جای شهر را حضور دارند، محلهای شلوغ شهر تبریز مثل ائلگلی، سنگ فرش ولیعصر، ارگ و بازار تاریخی تبریز از مکانهایی است که بیشترین محلهای گفتگو و تریبون آزاد را به خود اختصاص داده است.
تریبونها و گفتگوها در تبریز معمولا دیرپز هستند! مثل آبگوشت لذیذشان که زمان زیادی میخواهد تا بار بیاید؛ مجری شروع میکند و دقایقی طرح مساله میکند، مردم کم کم جمع میشوند تا ببینید معرکهگیر داستان کیست.
اول پچپچها و صحبتهای درگوشی شروع میشود؛ عدهای به صحبتهای اولیه مجری پوزخند میزند و چشم و ابرو بالا میاندازند و دندان قرچ میکنند که ناگهان پیرمردی پلاستیک به دست از وسط جمعیت فریادی از نداشتن اولیات میزند و نگاه جمعیت را به سمت خود میکشاند.
مجری زرنگ است و سریع میکروفن بیسیم را به سمتش میبرد، پیرمرد سپید موی میگوید صدایش بلند است و میکروفن نمیخواهد «چرا قرار نیست از گرانی تموم بشیم؟ همین وسایل این دو تا پلاستیک رو میدونی چند گرفتم؟» بقیه برای او کامنت تاییدی میگذارند و از سختیهای زندگی روزمره میگویند، از اینکه پول را برای خرید ماشین با کلی مصیبت جمع میکنند، ولی ناگهان همه چیز دو برابر میشود و گیم آور.
آبگوشت کمکم دارد بار میآید، مردم درد دارند؛ مجری زرنگیاش گل کرده و با مهندسی خوبش بحث را هدایت میکند، حالا نوبت حل درد است، عدهای هنوز میگویند درمانی وجود ندارد و رای بیرای را فریاد میزنند و عدهای از همان مردم سفت و محکم میگویند وطن مثل خانه و خانواده است و باید اصلاحاش کرد و نمیتوان کنار ایستاد تا تخریب شود.
عدهای از کنارِ جمعیتِ صد نفره ایستاده، بی تفاوت رد میشدند و بعضا تیکهای نثار دستاندرکاران برنامه میکردند! همان وسط که میکروفن دست به دست میشود، گعدههای چند نفره اطراف هم جذاب است، مرد میانسالی که تند و آتشین صحبت کرده، حالا در میان چند نوجوان گیر افتاده و مجبور است به سوالاتی که در ذهن نسل جدید ایجاد کرده، پاسخ مبسوط و مفصل دهد گویی ذیل حدیث تفسیر میخواند!
دخترکی با شالی آویزان بر شانه از زن، زندگی، آزادی میگوید، حرفش که پایان میرسد، منتظر گعده نمیماند و سریع جمع را ترک میکند؛ نمیدانم شاید حوصله گفتگو را ندارد، ولی عموم مردم تشنه گفتگو هستند و نمیگذارند برنامه را که بایستی که یک ساعت پیش به پایان میبردیم را تمام کنیم.
حسرت میخورم که چرا مسئولان قدر این مردم را نمیشناسند و بعضا حوصله شنیدن درد و دل ندارند؛ وسایل تریبون را جمع میکنیم، گعدههای رفقای بسیج دانشجویی پیرامون نقاط ضعف و قوت برنامه هنوز ادامه دارد و قرار است تصمیم بگیرند فردا کجای شهر معرکه بگیرند! بسیج دانشجویی زمینهای شده که شهر صدای مردم شود، شهر در تسخیر مردم است.
بیشتر بخوانید:
مبنای کاندیدا تبیین راهبردهای دولت مد نظر باشد، نه تخریب شخصیت یکدیگر
ورود عوامل شهرداری به حریم دانشگاه تبریز/ آسیب دیدن زیرساختهای تحقیقاتی خلعتپوشان با اجرای طرح شبدری
خاطرات جالب نسلهای مختلف از پیر تا جوان با امام جمعه تبریز + فیلم
رفتارهای جالب امام جمعه تبریز در پاسخگویی به مردم/ تدبیر استاندار آذربایجان شرقی برای دخیل بودن دانشجویان در مسائل استانی + فیلم