گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو؛ زیاد غصن: در روزهای گذشته، لبنان شاهد وقوع انفجارهایی بود که دستگاههای ارتباطی متعلق به برخی از اعضای مقاومت و شهروندان لبنانی را هدف قرار داد. به گفته منابع محلی و تحلیلگران، انگشت اتهام به سوی رژیم صهیونیستی است. این حادثه شباهت بسیاری به انفجار سال ۲۰۱۲ در ساختمان امنیت ملی دمشق دارد که منجر به کشته شدن چهار تن از فرماندهان ارشد سیاسی و نظامی سوریه شد. هدف آن حمله، ایجاد آشوب و فلج کردن دستگاههای دولتی سوریه بود تا راه برای گروههای مسلح هموار شود.
اهداف پنهان اسرائیل
بنا بر ارزیابیها، رژیم صهیونیستی از طریق انفجار دستگاههای ارتباطی در لبنان نیز هدف مشابهی را دنبال میکند؛ بهویژه تضعیف و ترور برخی از رهبران کلیدی حزبالله و ایجاد آشفتگی در صفوف نیروهای مقاومت. این اقدامات میتواند مقدمهای برای حملهای بزرگتر و خونبارتر از گذشته به لبنان باشد. سوالی که مطرح میشود این است که چرا اسرائیل این "کارت" مهم را پیش از جنگی بزرگ با حزبالله بازی کرده است؟ آیا این اقدام صرفاً مقدمهای برای انتقال درگیری به سطحی جدید و خطرناکتر است یا اینکه این عملیات بخشی از برنامهای بزرگتر برای حمله همهجانبه به لبنان است؟
احتمال گسترش جنگ
در حالی که بررسی نحوه وقوع این انفجارها برای جلوگیری از تکرار آن ضروری است، اما مهمتر از آن، هدف اصلی اسرائیل از این اقدام است. آیا این حادثه میتواند نشانهای از تلاش برای شروع یک حمله بزرگتر به لبنان باشد؟ با توجه به تحولات منطقه، بهویژه جنگ اسرائیل علیه غزه که از ۷ اکتبر آغاز شده و همچنان ادامه دارد، و همچنین بحرانهای داخلی و خارجی کابینه نتانیاهو، احتمال اینکه اسرائیل در پی حملهای گسترده به حزبالله باشد، زیاد است. سخنان مقامات اسرائیلی، از جمله وزیر دفاع این کشور که اعلام کرد "مرکز جنگ به شمال منتقل شده است"، نشان از این هدف دارد.
شباهت به شکست سوریه
همانگونه که گروههای مسلح در سال ۲۰۱۲ پس از انفجار امنیت ملی دمشق نتوانستند کنترل بخشهایی از پایتخت سوریه را به دست بگیرند، این بار نیز به نظر میرسد محاسبات اسرائیل درست از آب درنیامده است. علیرغم ایجاد سردرگمی موقتی در صفوف حزبالله، این گروه توانسته است سازماندهی خود را حفظ کند و به حملات خود علیه مواضع اسرائیلی ادامه دهد. حزبالله اعلام کرده است که پاسخ این اقدام اسرائیل را به شکلی قاطع و متناسب خواهد داد.
نقش احتمالی آمریکا
یکی از سوالات مهم این حادثه، نقش و میزان دخالت ایالات متحده در این عملیات است. همانگونه که واشنگتن در بسیاری از جنایات قبلی اسرائیل در کشورهای منطقه مانند لبنان، سوریه و ایران نقش داشته است، احتمال میرود در این عملیات نیز دخیل بوده باشد. شواهد نشان میدهند که چنین عملیاتی با این سطح از پیچیدگی نیازمند همکاری فرامرزی است که بدون دخالت آمریکا دشوار به نظر میرسد. از سوی دیگر، شکست اسرائیل در غزه و ناتوانی در دستیابی به اهدافش، احتمال دخالت آمریکا را در این حادثه تقویت میکند.
نتیجهگیری
با توجه به شرایط کنونی و تحولات منطقهای، احتمال گسترش جنگ همچنان بالا است، بهویژه آنکه دولت نتانیاهو بهنظر میرسد بر تشدید تنشها اصرار دارد. همانطور که جنگ غزه برخلاف انتظارات طولانی شده است، ممکن است اسرائیل در پی گسترش دامنه درگیریها به لبنان و مناطق دیگر باشد. در روزهای آینده جزئیات بیشتری از این حادثه و نقش کشورهای مختلف در آن روشن خواهد شد، اما بدون شک پاسخ حزبالله به این حادثه سرنخهایی از ابعاد پنهان آن را آشکار خواهد کرد.