به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو،بهاره نورمحمدی. «عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا!» این نخستین جملات حسن روحانی در ۲۳ تیر ۱۳۹۴ و پس از اعلام توافق برجام بود. حسن روحانی به مردم وعده داد که «طبق این توافق در روز اجرای توافق (دی ۹۴) تمامی تحریمها، حتی تحریمهای تسلیحاتی، موشکی و اشاعهای هم به صورتی که در قطعنامه بوده لغو خواهد شد. تمام تحریمهای مالی، بانکی، مربوط به بیمه، حمل و نقل، پتروشیمی، فلزات گرانبها، تحریمهای اقتصادی به طور کامل لغو خواهد شد و نه تعلیق!»
بعد از این بود که برجام با عناوینی نظیر «فتح الفتوح» و «آفتاب تابان» خطاب شد و آن را با «فتح خرمشهر» مقایسه کردند!
آفتابی که طلوع نکرده، به غروب نشست؛ چرا که علیرغم انجام تمامی تعهدات توسط ایران، طرفهای غربی بالاخص آمریکا نه تنها اقدامی برای عمل به تعهدات خود و رفع تحریمهای ضدایرانی انجام ندادند، بلکه حتی تحریمهای جدیدی را وضع کردند؛ لذا طولی نکشید که رویاهای برجامی به سرعت جای خود را به خسارات برجامی دادند و درنهایت با خروج یکطرفه آمریکا از برجام، اشتباه بودن اعتماد به آمریکا مثل روز و یا بهتر بگوییم مثل همان «آفتاب تابان» بر همه آشکار شد.
هر چند که برخی باز خود را به خواب زدند و هنوز هم بیدار نشدند؛ خوابی که سطح هوشیاریشان را به پایینترین سطح رسانده و ریسک اقدام غیرعاقلانهی عامدانه را افزایش داده است!
اکنون که موضوع مذاکره با آمریکا پس از شروع دوره ریاست جمهوری دکتر پزشکیان، مجددا به دغدغه اول پاستورنشینان تبدیل شده است، مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) که بارها درباره بیاعتمادی به آمریکا هشدار داده بودند، بار دیگر اخطار صریح خود را درخصوص این خسارت محض اعلام نموده و فرمودند: «مذاکره با آمریکا «عاقلانه»، «هوشمندانه» و «شرافتمندانه» نیست».
باتوجه به اینکه جریان اصلاحات بعضا تلاش دارد، خوانشهای دوم و سوم و چهارمی را از بیانات صریح رهبری ارائه دهد و تفسیری متفاوت را مطرح نماید، لذا ضروریست که با بررسی عبرتهای تاریخی مذاکره با آمریکا به تبیین چرایی غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیر شرافتمندانه بودن مذاکره بپردازیم.
عقلانیت به خرج دهید!
«طرفهای مقابل بهویژه ایالات متحده و برخی کشورهای اروپایی، به هیچ وجه به تعهدات خود عمل نکردهاند. مردم ایران هیچ بهرهای از برجام نبردهاند و این امر بهویژه از بُعد اقتصادی و تجاری مشهود است. ایران نهتنها به تعهدات خود وفادار بوده، بلکه در برخی زمینهها حتی بیش از آنچه که از ایران خواسته شده عمل کرده است». این صحبتها، نه از کلام یکی از مخالفین برجام بلکه دقیقا از سوی مسببین برجام، در اینجا نقل قول شده است!
۱۲ شهریور ۱۳۹۵، یعنی حدود ۸ ماه پس از آغاز برجام و همچنین اواخر دولت اوباما، آقای ظریف در جایگاه وزیر خارجه دولت یازدهم، نامهای را خطاب فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، مینویسند و در این نامه به گلایه از عملکرد طرفهای برجام میپردازد. ظریف حتی در بخشی از این نامه به مصادیق نقض برجام توسط آمریکا و اروپا، همچون محدودیتهای بانکی و مالی، عدم صدور مجوز برای فروش هواپیماهای مسافری به ایران، تصویب قانون لغو روادید آمریکا، وضع مجدد تحریمها و اعمال محدودیتهای جدید از سوی اتحادیه اروپا در موضوعات صادراتی، اشاره میکند.
البته که فرآیند بدعهدی آمریکا دقیقا از فردای برجام آغاز شده بود، بهشکلی که دقیقا در اولین روز اجرای تعهدات ۱+۵، وزارت خزانهداری آمریکا با صدور بیانیهای از افزودن نام ۱۱ شرکت و فرد جدید به فهرست تحریمهای ایران خبر داد.
با این حال دولت ایران بهشکلی شتابزده و یکطرفه و ظرف تنها ۲ ماه، به تمامی تعهدات خود در قبال برجام عمل کرد.
در واقع تیم مذاکرهکننده دولت روحانی از همان ابتدا و در اقدامی نامتعارف و غیرعقلانی پذیرفته بود که ایران به صورت پیشدستانه تعهدات خود را اجرا کند و طرف مقابل از جمله آمریکا، پس از پایان تعهدات ایران، اجرای تعهدات خود را آغاز کند!
بر همین اساس ۱۲ هزار سانتریفیوژ از چرخش ایستاد، در قلب راکتور اراک بتنریزی شد، ۹۷۰۰ کیلو از ۱۰ هزار کیلوگرم ذخایر اورانیوم غنی شده از کشور خارج شد و حتی تحقیق و توسعه هستهای نیز متوقف شد!
با نزدیک شدن به پایان دوره ریاست جمهوری اوباما و روی کار آمدن ترامپ، زمزمههای احتمال خروج آمریکا از برجام جدیتر شد. احتمالی که از همان ابتدا و پیش از تصویب برجام توسط کارشناسان مطرح، اما قویاً از سوی دولت رد شده بود! بهطوری که محمدجواد ظریف در تابستان ۹۴ و در نشست بررسی برجام در شورای راهبردی روابط خارجی تأکید کرده بود: «به شما اطمینان میدهم آمریکا نمیتواند از برجام خارج شود»!
اما درنهایت در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۹۷، تاجری قمارباز زیر میز بازی زد و بدون پرداخت هیچ غرامتی از برجام خارج شد. هرچند پیش از آن نیز حضور موثری وجود نداشت!
و، اما واکنش دولت؟ حسن روحانی در اولین واکنش به این موضوع گفت: «خوشحالم که یک موجود مزاحم از برجام خارج شده است». حال بماند که تا چندی پیش، همین «مزاحم» به عقیده ایشان «کدخدا» بود و بستن با آن راحتتر!
آقای روحانی تاکید داشت که خروج آمریکا از برجام «جنگ روانی» است. درواقع تمام تحلیل سرسپردگان برجام از این موضوع، این بود که آمریکا میخواهد ما را فریب دهد تا ما هم از برجام شویم ولی کورخوانده، چون ما از برجام دل نخواهیم کَند و تا جایی که بتوانیم کشور را معطل برجام نگه خواهیم داشت!
با این سطح از تحلیل، عجیب نبود که بارها تاکید کنند که ایران بدون آمریکا نیز در برجام باقی خواهد ماند و اینبار به امید دوستان «کدخدا» خواهد نشست. محاسبه غلطی که چیزی جز هزینهزایی بیشتر برای کشور نداشت.
به هرحال قراردادی که به گفته حسن روحانی قرار بود «خشتهای دیوار بی اعتمادی را بردارد»، خود به خشتی دیگر بر روی این دیوار بدل شد و بار دیگر نشان داد که اعتماد به آمریکا به دور از عقلانیت است!
بدعهدی آمریکا آنقدر واضح بود که دولت تدبیر و امید بارها مجبور شد صراحتا به اشتباه خود در اعتماد به آمریکا اعتراف کند:
- آمریکا با زبان و عمل میگوید که اهل مذاکره و تعهد نیست، اما به برخی کشورهای شرق آسیا (کره شمالی) میگوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانهاند که با شما مذاکره کنند؟! شما به مذاکرهای که به تایید سازمان ملل رسیده، پایبند نیستید. (روحانی، آبان ۹۶)
- من اعتراف میکنم که اشتباه کردم و به حرف جان کری (وزیر خارجه وقت آمریکا) اعتماد کردم.» (اظهارات ظریف در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، آذر ۹۵)
- راجع به برجام، ساعتها مذاکره شد، سپس آقای ترامپ با یک امضای سریع آن را باطل اعلام میکند. آیا میتوان با چنین فردی وارد مذاکره شد؟ آیا این اقدام چیزی جز یک نمایش تبلیغاتی است؟! (ظریف، مرداد ۹۷)
- توافق با آمریکا به اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد. (ظریف، بهمن ۹۷)
- صریح میگویم، مذاکره با آمریکا فایدهای ندارد. (تختروانچی، عضو وقت تیم مذاکرهکننده هستهای، مرداد ۹۷)
اگر چه گویا این اعترافات، از خاطر برخی از آقایان پاک شده است، اما این بیحافظگی عامدانه چیزی از خسارتبار بودن برجام و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا، کم نخواهد کرد. اکنون شاید تنها ثمره برجام نافرجام، همین عبرت تاریخی باشد، بلکه با کمی عقلانیت، از تکرار «خسارت محض» جلوگیری شود.
هوشمندانه رفتار کنید!
«من هیچ محدودیتی تعیین نمیکنم، اما یک چیز غیرقابل انکار است: آنها نباید سلاح هستهای داشته باشند».
این جملات بخشی از اظهارات دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، درخصوص فعالیتهای هستهای ایران است که سه شنبه ۱۶ بهمنماه، پس از دیدار با نتانیاهو و در طی کنفرانس خبری مشترک بیان شد.
در مواجهه با این اظهارات یک سوال مطرح میشود: با توجه به اینکه برجام دقیقا همین هدف را به بهترین وجه برای آمریکا محقق میکرد، چرا ترامپ آن را «بدترین توافق تاریخ آمریکا» مینامد و در دور پیشین ریاستجمهوری خود از آن خارج شد؟!
سطحیترین پاسخ به این پرسش، طرح فرضیه «پشیمانی ترامپ» است! گویا ترامپ از کرده خود پشیمان است و یا سیاست فشار حداکثری را به سبب بینتیجه ماندن آن کنار گذاشته است؛ فرضیهای که به طور کامل مردود است.
زیرا ترامپ، دقیقا ساعاتی پیش از این اظهارات، با امضای «یادداشت امنیت ملی ریاست جمهوری» نشان داد که همچنان همان سیاست فشار حداکثری را مدنظر دارد!
طبق این یادداشت، خواسته آمریکا از ایران نهتنها به موضوع هستهای محدود نمیشود، بلکه گستاخانه مواردی همچون خلع سلاح ایران در حوزه موشکی را نیز در برمیگیرد.
در متن این یادداشت آمده است: «سیاست ایالات متحده این است که ایران از دستیابی به سلاح هستهای و موشکهای بالستیک قارهپیما منع شود. شبکه و کمپین تجاوزگری منطقهای ایران خنثی گردد. سپاه پاسداران و نیروهای نیابتی آن تضعیف و از منابع مالی که فعالیتهای بیثباتکنندهشان را تامین میکند، محروم شوند. برنامه توسعه موشکی و تسلیحات نامتقارن و متعارف ایران متوقف شود».
یکی از مهمترین محورهای این یادداشت، دستور صریح به وزارت خزانهداری آمریکا برای اعمال فشارهای اقتصادی شدیدتر علیه ایران است که میتواند شامل تحریمهای جدید و همچنین اجرای دقیقتر و سختگیرانهتر تحریمهای قبلی باشد.
در بخشهای دیگر این یادداشت نیز به سیاستهایی همچون «لغو یا تعدیل معافیتهای تحریمی ایران»، «به صفر رساندن صادرات نفت ایران»، «بازگرداندن تحریمهای بینالمللی علیه ایران با همکاری متحدان»، «شناسایی داراییهای دولتی ایران در آمریکا و خارج از کشور و اعطای آن به خانوادههای قربانی تروریسم»، «تحت پیگرد قرار دادن رهبران و اعضای گروههای تروریستی تحت حمایت ایران برای دستگیری و استرداد آنها» و... اشاره شده است.
قابل توجه طرفداران و موافقین FATF نیز باید گفت که در این یادداشت به «حفظ و تداوم اقدامات مقابلهای کارگروه اقدام مالی ایران (FATF) با هدف جلوگیری هرچه بیشتر از دور زدن تحریمها توسط ایران» هم اشاره شده است.
بار دیگر به اظهارت ترامپ باز میگردیم؛ ترامپ علیرغم امضای این یادداشت، چندین بار آمادگی خود برای مذاکره با رئیسجمهور ایران و برقراری توافق را نیز اعلام کرده است. در چنین شرایطی، سادهانگارانهترین نوع مواجهه با اظهارات ترامپ، این است که صرفا به پالس مثبت موجود در صحبتهای او چشم دوخته و بدعهدیهای آمریکا در گذشته و سیاست فشار حداکثری آن را نادیده بگیریم.
رویکردی که متاسفانه برخی از مسئولین آن را در پیش گرفتند. بهطوری که بدون در نظر گرفتن ابعاد پیچیده این بازی سیاسی، صرفاً به اظهارات شفاهی ترامپ توجه کرده و از بررسی دقیقتر مفاد یادداشت امضا شده توسط وی غافل مانند.
نتیجه عدمهوشمندی برخی از اعضای دولت در این موقف حساس، اینچنین بود که به جای پاسخ به گستاخیهای آمریکا در یادداشت مذکور، صرفا پشت تریبون بروند تا خیال طرف مقابل را درخصوص نداشتن سلاح هستهای راحت کنند!
همانگونه که آقای عارف، معاون اول رئیسجمهور، در واکنش به اظهارات ترامپ گفت: «در زمینه سلاح هستهای فتوا داریم که فعالیت غیرصلح آمیز هستهای ممنوع است. اگر او اعتقاد دارد که ایران نباید وراد فضای سلاح هستهای شود، این راهبرد دائمی ایران است و خیال او راحت باشد».
باید از آقای عارف پرسید که به نظرتان بهتر نبود در واکنش به گستاخانه بودن «باید» و «نباید» گفتنهای ترامپ برای ایران نیز صحبتی داشته باشید؟ یا اینکه بر فشار حداکثری آمریکا و یادداشت اخیر ترامپ اشاره کنید؟ تناقضات ترامپ در خصوص ایران و سیاست «چماق و هویج»ای که در پیش گرفته است، چطور؟ احیانا مناسبتر نبود به جای دادن صدمین پالس مثبت به آمریکا، کمی هم به تهدیدات آمریکا پاسخ دهید؟ و یا اینکه نظر دولت را درخصوص سایر درخواستهای آمریکا همچون محدودیتهای موشکی و... اعلام کنید؟!
خلاصه آنکه در دولت آقای پزشکیان، جای خالی سیاست و هوشمندی در مواجهه با دشمن، به شدت به چشم میآید!
شرافت داشته باشید!
«دو راه برای متوقف کردن آنها وجود دارد. با بمباران یا با یک تکه کاغذ مکتوب!»
این جملات گوشهای دیگر از گزافهگوییهای رئیسجمهور آمریکاست که ۲۳ بهمنماه در مصاحبه با فاکسنیوز مطرح شد.
باتوجه به این اظهارت، صراحتا میتوان گفت آن چیزی که ترامپ، گستاخانه ایران را به آن دعوت کرده است، نه یک مذاکره بلکه واضحا نوعی تسلیم است!
درواقع آمریکا تلاش دارد از ابزار تحریم و تهدید، بهعنوان اهرم مذاکره استفاده کند. خواستههای آمریکا از ایران نه در چارچوب یک توافق عادی، بلکه در راستای تغییر بنیادین در سیاستهای استراتژیک منطقهای و نظامی طراحی شده است. در چنین شرایطی، پذیرش مذاکره، نه یک رفتار شرافتمندانه، بلکه به معنای پذیرش منطق زورگویی و ابراز ضعف در برابر دشمنی گستاخ خواهد بود.
باید از طرفداران مذاکره پرسید که آیا متوجه تهدیدهای گستاخانه ترامپ هستند؟ یا از این تهدیدات نیز سیگنال مثبت دریافت میکنند؟!
قصد مذاکره با چه کشوری را دارید؟ کشوری که خوی زیادهخواهانه او حتی دامن متحدانش را هم گرفته است؟! کافیست صرفا نگاهی به ادعاهای اخیر ترامپ جهت الحاق کانادا، کانال پاناما و گرینلند به این کشور بیاندازید!
درخصوص دخالت آمریکا در مسائل منطقه نیز اگر طرح «معامله قرن» ترامپ را فراموش کردهاید، میتوانید به طرح استکباری و البته خیالی او درخصوص کوچ اجباری فلسطینیان و تملک غزه نگاه کنید!
و در آخر برای اثبات غیرشرافتمندانه بودن مذاکره با آمریکا و بر سر یک میز نشستن با ترامپ قمارباز، به یاد آورید که «آن جنتلمنهای پشت میز مذاکره، همان تروریستهای فرودگاه بغداد هستند».
از لزوم حفظ عزت و شرافت در برابر دشمن که بگذریم، به ضرورت خدمت شرافتمندانه به مردم میرسیم. چیزی که گویا به کل از خاطر مسئولین دولت پاک شده است!
مردم عزیز! یا راضی به مذاکره شوید یا قیمت دلار را تا جایی که میتوانیم بالا میبریم! این جمله میتواند توصیف صریحی از سیاست فعلی دولت باشد. سیاستی که به شکلی پرقدرت توسط عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد دولت آقای پزشکیان در حال اجراست. جالبتر اینکه بعد از بیانات حکیمانه مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) درخصوص غیرعقلانی بودن مذاکره و لزوم تلاش در داخل، این سیاست نهتنها اصلاح نشده بلکه به شکل لجبازانهای شدت یافته است.
دولت چهاردهم که با دلار ۵۹ هزار تومان وارد پاستور شد، تنها پس از حدود ۶ ماه، قیمت دلار را به مرز ۹۰ هزار تومان رساند؛ آنهم دقیقا یک شب پیش از ۲۲ بهمن!
گویا وزارت اقتصاد دولت آقای پزشکیان، با وزارت خزانهداری آمریکا وارد رقابت شده است و میخواهد رکوردهای جدیدی را در موضوع فشار به ملت ایران ثبت کند!
اما تلاش برای ایجاد نارضایتی میان مردم، تنها به قیمت دلار ختم نشد و بیمبالاتی و عدم مدیریت عامدانه در سایر بخشها نیز به ایجاد نارضایتیها افزود.
از دامن زدن به التهابات بازار طلا توسط وزیر اقتصاد و افزایش قیمت سکه تا مرز ۸۰ میلیون تومان گرفته، تا اعلام تعطیلی در یه روز آفتابی و عدم تعطیلی یک روز برفی! از قطعیهای گسترده و بدوناطلاع رسانی برق تا افزایش چندین برابری قیمت کالاهای اساسی!
خلاصه آنکه گویا برخی جایگاه خدمت به مردم را با جایگاه غیرشرافتمدانه اهرم فشار شدن اشتباه گرفتهاند و قصد دارند مذاکره را چاره حل تمامی مشکلات نشان دهند. همانگونه که در دولت یازدهم و دوازدهم تمامی مسائل از قبیل خرید واکسن کرونا، پیوستن به سازمان اقتصادی شانگهای، دیپلماسی اقتصادی در منطقه و.. به برجام و FATF منوط شده بود حال آنکه در دولت شهید رئیسی، بدون برجام و بدون FATF تحقق یافت.
در پایان همانطور که مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) بارها تاکید کردهاند «آن چیزی که مشکلات را برطرف میکند، عامل داخلی است.» بنابراین بهتر است به جای آنکه خود مشکلی بر مشکلات مردم بیفزایید، کشور را معطل مذاکره و FATF نگه دارید و معشیت مردم را به گروگان بگیرید، راهحل را در داخل جستوجو کنید و به برنامگی دولت پایان دهید!
بهاره نورمحمدی، معاون سیاسی سابق خواهران بسیج دانشجویی دانشگاه تهران
*انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.