گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- رضا برزگر بفروئی؛ در دنیای امروز، آموزش نه تنها ابزاری برای توسعه فردی و اجتماعی است، بلکه به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای قدرت در عرصه بینالمللی شناخته میشود. «امپریالیسم تربیتی» اصطلاحی است که به فرایند تحمیل مبانی، اصول، روش و الگوهای آموزشی، ارزشها، زبان کشورهای ابرقدرت به کشورهای دیگر اشاره دارد. این پدیده، که اغلب در پوشش جهانیسازی و مدرنیته و اسناد توسعۀ پایدار ارائه میشود، به تدریج ساختارهای آموزشی کشورها را تغییر داده و وابستگی علمی و فرهنگی ایجاد میکند و از این طریق نخبگان کشورهای مختلف را در یک چرخهی مداوم، عاملیتشان را غصب و مجبور میکند بر اساس مدل مطلوب نظام مدرن عمل نمایند.
سلطهی آموزشی یا پیشرفت علمی؟ امروزه بسیاری از نظامهای آموزشی در کشورهای در حال توسعه بر اساس الگوهای غربی طراحی شدهاند، بدون آنکه لزوما با نیازهای فرهنگی و اجتماعی آن کشورها هماهنگ باشند. دانشگاههای معتبر جهان، عمدتا در کشورهای غربی، معیارهای علمی را تعیین میکنند و بسیاری از دانشجویان و اساتید کشورهای دیگر ناچارند بر اساس این استانداردها فعالیت کنند. امروزه اگر در علوم مختلف بر مبنای روش علمی عمل نشود اساسا آن مسئله مورد قبول واقع نمیشود.
در کنار این مسئله، تحمیل زبان و محتوای آموزشی نیز از دیگر نشانههای امپریالیسم تربیتی است. زبان انگلیسی بهعنوان زبان علمی مسلط، بسیاری از زبانهای بومی را به حاشیه رانده و آزمونهایی مانند آیلتس و تافل به ابزاری برای سنجش توانایی علمی در سطح بینالمللی تبدیل شدهاند. این در حالی است که بسیاری از دانشجویان در کشورهای غیرانگلیسیزبان برای موفقیت در این آزمونها باید هزینههای بالایی را متحمل شوند. از طرف دیگر همراه با انتقال زبان، نظام فرهنگی آن کشور نیز منتقل شده و نظام بومی حاکم را استحاله کرده و در خود هضم و حل میکند.
یکی از مهمترین پیامدهای امپریالیسم تربیتی، کاهش تنوع فکری و علمی است. زمانی که همه کشورها مجبور به پیروی از یک مدل آموزشی خاص باشند، فرصت برای ظهور رویکردهای جدید و بومی کاهش مییابد. از سوی دیگر، وابستگی علمی و اقتصادی به کشورهای قدرتمند افزایش مییابد، زیرا دانشگاهها و نهادهای آموزشی کشورهای ضعیفتر برای تأمین منابع علمی و آموزشی خود نیازمند کشورهای پیشرفته خواهند بود.
تضعیف زبانها و فرهنگهای بومی نیز یکی دیگر از چالشهای این روند است. بسیاری از نظامهای آموزشی در کشورهای در حال توسعه، بهویژه در بخش آموزش عالی، به تدریج به زبانهای خارجی تدریس میشوند که این امر به مرور زمان، موجب کاهش تسلط بر زبان مادری و فاصله گرفتن از هویت فرهنگی بومی میشود.
راهکارهایی برای حفظ استقلال تربیتی برای مقابله با این پدیده وجود دارد، کشورها باید تلاش کنند تا نظامهای آموزشی خود را بر اساس نیازهای واقعی جامعه خودشان طراحی کنند. تقویت زبانهای بومی، تدوین برنامههای درسی ملی، حمایت از دانشگاهها و پژوهشهای داخلی و کاهش وابستگی به استانداردهای علمی تعیین شده در کشورهای قدرتمند، از جمله اقداماتی است که میتواند به استقالل علمی و فرهنگی کشورها کمک کند.
امپریالیسم تربیتی پدیدهای است که در ظاهر با پیشرفت و رشد علمی همراه است، اما در بطن خود میتواند به نابرابری آموزشی، وابستگی علمی و تضعیف هویتهای بومی منجر شود. اگرچه جهانیسازی آموزشی، فرصتی برای تعامل علمی بین ملتها فراهم میکند، اما باید هوشیار بود که این تعامل به سلطه آموزشی و حذف تنوع فکری منجر نشود. حفظ استقلال تربیتی مبتنی بر فلسفه و نظام فکری بومی یکی از گامهای اساسی برای آیندهای متعادلتر و عادلانهتر در نظام آموزش جهانی است.
*انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.