آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۵۸۹۱۲
یادداشت|

وزارت علوم یا مولع ترازو / نهاد علم نباید در خدمت اقلیت باشد

در شرایطی که دانشگاه‌ها باید کانون علم و اندیشه باشند، نهاد علم به محلی برای بازی‌های سیاسی و قدرت‌طلبی تبدیل شده است. آیا وزارتخانه علوم هنوز به رسالت خود برای ارتقاء علمی و فرهنگی جامعه پایبند است، یا تنها ابزار دست یک اقلیت برای تسلط بر فضای دانشگاه‌ها شده؟

دانشگاه ایران یا زمین بازی سیاست‌زدگان؟ نهاد علم نباید در خدمت اقلیت باشد

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- محمد جمالی، عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز: شروع دانشگاه در ایران زمانی که هنوز وزارت علومی نداشتیم شروعی صوری و کاریکاتوری بود، وقتی می‌خواستیم بقول قدیمی‌ها اونیورسیته داشته باشیم، زمانی که باید سرتاپا غربی می‌شدیم و یکی از نماد‌های تجدد هم دانشگاه بود، مگر می‌شود آتاتورک دانشگاه راه بیاندازد و رضاخان دست روی دست بگذارد؛ اونیورسیتۀ رضاشاهی، بیشتر نمایشی بود برای اثبات شباهت به غرب، البته با چاشنی دیکتاتوری رضاخانی. امروز در حاشیۀ کلاس درس «فلسفه علم» بحثمان به این نقطه رسید، آیا پس از گذشت این همه سال، مفهوم دانشگاه در اذهان مسئولین تغییری کرده است؟ آیا وزارت علوم، به‌راستی متولی ترازوی عدالت علمی و فرهنگی است یا تنها مشتاقِ ترازو و بازیگر عرصه‌های سیاسی؟ از همان آغاز، چهرۀ سیاسی-فرهنگی دانشگاه بر چهرۀ علمی‌اش سایه انداخت؛ امروز چه؟ آیا اساساً می‌توان علم را از سیاست جدا کرد؟ و عدالت، اگر به معنای «قرار گرفتن هر چیز در جای خویش» باشد، چه جایگاهی در این معادله دارد؟

 

تجربه‌ام در دانشگاه‌های مختلف و بطور خاص در دانشگاه بزرگ شیراز، برایم اثبات نمود که چگونه جریانی در اقلیت می‌تواند دانشگاه را برای اهداف و برنامه‌های سیاسی و فرهنگی خود قبضه کند و چگونه علم را در نسبت با سیاست (بهتر بگویم سیاست‌زدگی) به حاشیه ببرد و ذبح کند؟! گویی دانشگاه، به‌جای آنکه میدان پرسش و گفت‌و‌گو باشد، به کارگاه تولید رضایت بدل شده؛ رضایتی از پیش‌تعیین‌شده، برای برنامه‌ای از پیش‌نوشته‌شده.

 

روزی که آقای دکتر پزشکیان منتخب مردم شدند، عدۀ بسیار محدودی در دانشگاه شیراز (شما با دقت خوبی میتوانید بخوانید همه دانشگاه‌ها) انگار که حکومت عوض شده باشد، رفتار‌های عجیبی بروز دادند، که برای من جای تعجب داشت؟ شروع به تهدید اساتید جوان کردند، نامه‌ها نوشتند و به نشر اکاذیب در اذهان دانشگاه پرداختند، یادم نمی‌رود که چگونه دانشگاهی که باید محل تضارب آراء باشد، شده بود محل قلدرمآبی عده‌ای توهم‌زده... وقتی یکی از اساتید برجستۀ علمی در دانشکدۀ ما در موضوع کودک‌کشی وحشیانۀ رژیم اسرائیل در جلسه‌ای، صحبتی علمی و حقوقی کرده بود، چقدر این جریانِ در اقلیتِ دچار نوعی عقب افتادگی ذهنیِ اجتماعی، به او فشار آوردند! تعجب نکنید، این جریان فقط یک اصل ایدئولوژیک دارد و آن منفعت شخصی است... این جریان نه چپ است نه راست، نه اصول‌گراست و نه اصلاح‌طلب تا باد به کدام طرف بوزد... چقدر فشار بر وزرات علوم آوردند... در همان ایام، تصمیم گرفتم با دقت و روش علمی، یک نظرسنجی تصادفی، ناشناس و بی‌طرفانه در میان اساتید دانشگاه شیراز انجام دهم. نتایج آن بسیار قابل توجه بود، افکار و نماینده‌های این جریانِ پر سر و صدا در اقلیت محض بودند!

 

 

جریانِ تاریخ‌گذشته‌ای که با پدرخواندگی در دانشگاه شیراز، کار‌های خود را پیش می‌برد، دچار یک بحران هویتی جدی شده است، کارش به تهدید و اخراج و باج‌خواهی رسیده است... تحریک برخی دانشجویان، تهدید برخی اساتید، امضا جمع کردن‌های نمادین... بگذریم، بحثی در نوشته قبلی خود با عنوان «دانشگاه یا گاه دانش» در مورد این افراد داشته‌ام... مسأله‌ام امروز وزارت علوم است... بگذارید صریح بگویم چگونه یک وزارتخانه که قرار است تسهیل‌گر و سیاست‌گذار جریان علمی کشور باشد، و قرار بوده اجرا کنندۀ عدالت باشد، می‌شود جولانگاه اقلیتی بی هویت! می‌شود اکثریتی که صرفا مشتاق عدالت است و اقلیتی که ذبح کنندۀ عدالت است. تاکید می‌کنم اقلیتی بی‌هویت، زیرا که «هویت» خط قرمز درست می‌کند، در هر پارادایم فکری... وقتی هویت از دست برود هیچ خط قرمزی وجود نخواهد داشت. بعد از نوشتار علمی و مستدل قبلی‌ام، چه فشار‌هایی از سوی این پدرخوانده‌ها که بر ما نرفت... با تهدید امضا جمع کردند تا وزراتخانه و جلسه با مسئولین پیش رفتند تا آن‌قدر بکوبند و بزنند که دیگر هیچ صدای آزادی خواهی از هیچ استادی بلند نشود! این همان بی‌هویتی است که عرض کردم... چه فشار‌هایی بر اخراج من و امثال من نیاوردند و چه هوچی‌گری‌هایی در نیاوردند... بگذریم. تاکید می‌کنم اینها خودشان یک جریان بی‌هویت مستقل‌اند که گاهی از جناح‌های سیاسی مختلف، افرادی در آن یافت می‌شوند... یکی از همین پدرخوانده‌ها، درسی در مرز دانش را که یک بار هم آزمایشی و با موفقیت اجرا شده بود، درسی در مرز حقوق و هوش مصنوعی که مصوبۀ دانشکده و بخش را داشت، بی‌دلیل در شورای آموزشی دانشگاه رد کرد... اینجاست که سیاست زدگی بر کار علمی سایه می‌اندازد! مثال‌های عینی زیادی در این ماه‌ها دیده‌ام، ذکر آنها باشد برای مجال دیگری.

 

 

ولی سوال اینجاست که وزارت علوم در کجای این بازی ایستاده است؟! آیا در مقام تشدید این فضای سیاست‌زدگی است و یا در مقام اصلاح امور؟! متأسفانه وزارت علوم یک فرد یا یک گروه منسجم نیست، مجموعه‌ای از سلایق است، مثل بسیاری از ارکان دولتی کشور... سیاست فعلی وزارت علوم تحت فشار اقلیتی محض در آن وزارتخانه و در دانشگاه بسمت خوبی پیش نمی‌رود... سمت و سوی آن بوی به‌هم‌ریختگی و ازدست‌رفتن شیرازۀ علمی کشور می‌دهد... اینجاست که به‌عنوان عضو کوچکی از جامعۀ علمی ایران رسالتی بزرگ بر دوش حس می‌کنم و باید فریاد بزنم: آقایان ذی‌نفوذ و سیاست‌زده در حوزه وزارتیِ وزارت عتف، پایتان را از روی گلوی دانشگاه شیراز (بخوانید دانشگاه‌ها) بردارید! جناب آقای دکتر خضری از مسئولین وزارت عتف، این اقلیتی که گوشتان و دست‌هایتان و زبانتان به دهان آنهاست، اقلیتی بی‌هویت و منفعت طلب هستند، به جهل یا به علم. بدانید این مسیر و رفتارتان به ناکجا آباد است... مطمئن باشید دانشگاه شیراز، دانشگاه تهران و ... جولانگاه سیاست‌زدگی شما نیست... بدانید که روزی که وزارت علومی نبود دانشگاه شیراز وجود داشت. من منتقد وضعیت اسفناک فعلی دانشگاه شیرازم ولی قطعاً مسیری که شما بر آن اصرار دارید، مسیری که وزیر علوم را برای رسیدن به اهدافتان تحت فشار گذاشته‌اید، شما را نابود خواهد کرد و من نگران آن روز برای شما و برای هزینه‌های هنگفتی هستم که علم کشور بخاطر بچه‌بازی‌های سیاسی شما باید بپردازد! منطق ما در دانشگاه نه هوچی‌گری سیاسی، نه فشار از بالا، نه تحریک‌های دانشجویی از بیرون دانشگاه، بلکه قطعاً استدلال است...

 

جناب آقای وزیر محترم علوم، شما در این روز‌ها میهمان شیراز هستید؛ مراقب بادمجان دور قاب چین‌ها و مراقب برنامه چین‌ها باشید. شنیده‌ام در سفر کوتاه خود جلسات از پیش تعیین‌شده‌ای با برخی از این اقلیت‌ها دارید! که قرار است با یک فضای رسانه‌ای شما را تحت فشار بگذارند... جلسه ایرادی ندارد ولی به برنامه‌ریزان سفرتان شک کنید و از هوچی‌گری‌های این جریان بی‌هویت، دروغ‌پردازی‌های بی‌پایه و اساس و اهداف مثل روز روشن این جماعت که در گذشته برای شما ثابت شده است درس بگیرید و با اقدامات نابجای اینها، اجازه ندهید دانشگاه محل سیاست‌زدگی‌های جریانات خاص شود.‌ای‌کاش وقتی را هم برای رسیدگی به مظلومیت‌های دانشگاه شیراز و مظلومیت‌های هویت علم در ایران عزیز در برنامه‌تان قرار می‌دادند! عمیقاً متذکر می‌شوم که «عدالت» محور اقدامات آن وزارتخانه باید باشد، امید آنکه به عدالت بازگردد؛ اینجانب و بسیاری از اعضای جامعۀ علمی هنوز به عملکرد شما امید داریم؛ و هنوز ذهنم درگیر این پرسش است که آیا در اذهان مسئولین ما «دانشگاه» معنایی بیش از اونیورسیتۀ رضاخانی دارد؟!

 

*انتشار یادداشت‌ها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار