
حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد کودکان کار اتباع هستند/ سلب مسئولیت نهادها با بهانه وجود مافیا
محمدحسن داوودی، مؤسس و مدیر مدارس کودکان کار صبح رویش، در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو دربارهی هماهنگی میان نهادهای متولی و عملکرد دستگاههای اجرایی در زمینهی کودکان کار بیان کرد: عملکرد دستگاههای اجرایی مانند شهرداری و بهزیستی در دورههای مختلف متفاوت بوده است؛ برخی دورهها سیاستهای کوتاهمدت داشتهاند و برخی دیگر دارای چشمانداز بلندمدت بودهاند. در زمینهی هماهنگی میان نهادهای متولی نیز در ۲ یا ۳ سال اخیر شاهد هماهنگی نسبی هستیم که البته همچنان رضایتبخش نیست. درواقع، در دستگاههای اجرایی هنوز سیاست و برنامهریزی مشخصی برای پرداختن به ریشهها و عوامل پدیدآورندهی پدیدهی کار کودک وجود ندارد و در خوشبینانهترین حالت، تنها به پیامدهای این پدیده پرداخته میشود.
زنگ خطر سیاستهای مهاجرپذیری در معضل کار کودکان
مدیر مدارس صبح رویش در ادامه دربارهی ریشههای کار کودک اظهار کرد: بر اساس پژوهشهای انجامشده در پژوهشکدهی صبح رویش، یکی از ریشههای دینامیک در حوزهی کار کودک، مسئلهی مهاجرت است که بهطور فعال آسیبهای متعددی را بازتولید میکند. مهاجرت، چه در سطح داخلی و چه در اثر ورود اتباع خارجی، موجب حاشیهنشینی میشود. اکنون آمار نگرانکنندهای از حاشیهنشینی داریم که حتی تا ۲۱ میلیون نفر نیز گزارش شده است. این حاشیهنشینی، معضلاتی، چون اعتیاد، کار کودک، فساد اخلاقی، دزدی و... را بازتولید میکند.
او در ادامه افزود: با توجه به اینکه حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد کودکان کار را اتباع افغانستانی تشکیل میدهند ـ که البته در زمینهی اتباع مجاز نیز بهعلت عدم شفافیت آماری، اطلاعات دقیقی در دست نیست ـ میتوان گفت بخش قابلتوجهی از پدیدهی کار کودک، ناشی از مشکلات مهاجرت و حاشیهنشینی است که بذر نفرت و خشم را نسبت به جامعه در دل این کودکان میکارد و با توجه به گرایش برخی از آنها به بزهکاری، در بلندمدت تبعات امنیتی جدی در پی خواهد داشت. کمااینکه هماکنون نیز شاهد پیامدهای فقر و محرومیت مهاجران در برخی ناامنیهای کشور هستیم.
وی دربارهی طرح ساماندهی و سیاستهای اجرایی آن در طی این سالها گفت: تاکنون در کشور ۳۳ بار طرح ساماندهی اجرا شده است، اما پیش از آنکه ساماندهی کودکان بهصورت واقعی انجام شود، عملاً فقط جمعآوری مقطعی صورت گرفته و مسئلهای حل نشده است، زیرا ریشهیابی صورت نمیگیرد. اکنون لازم است نهادهای مختلف، طرحی جامع، چندجانبه و بلندمدت را با بهرهگیری از تجربیات موفق جهانی در زمینهی مهاجران و با درنظر گرفتن نیازها و منافع جامعه بر پایهی هرم جمعیتی ایران در سال ۱۴۳۰ طراحی کنند.
داوودی خاطرنشان کرد: بهطور کلی، بازبینی در سیاستهای مهاجرپذیری از مهمترین اقدامات لازم برای حل بخشی از معضلات اجتماعی همچون کار کودک، دزدی و... است. بخشی از مهاجران در زمینههای مختلف کاری، نیروهای مؤثری محسوب میشوند و در کنار آن، نباید از اهمیت قرابت فرهنگی میان ایران و افغانستان غافل شد. با این حال، اعمال فیلترهای مؤثر و ارزیابیشده در سیاستهای مهاجرپذیری حائز اهمیت است.
سایه انداختن تفکر مافیایی بر فقر کودکان کار؛ بین باند و مافیا تفکیک قائل شوید
مؤسس مدارس کودکان کار دربارهی وجود مافیای کودکان کار بیان کرد: واقعیت این است که در حیطهی کودکان کار با دستهبندیهای مختلفی مواجهیم. ابتدا لازم است بین مافیای کار کودک و باندهای کودکان کار تفکیک قائل شویم. منظور از مافیا، سازماندهی بسیار خطرناکی است که مقابله با آن دشوار بوده و تبعات امنیتی خاصی دارد. در حال حاضر، ما شاهد مافیای زبالهگردی و مواد مخدر در میان عدهای از کودکان کار هستیم که دارای ساماندهی پیچیده و گستردهای هستند. این در حالی است که شهرداریها زبالهها را از همین زبالهگردها خریداری میکنند، اما برخورد ثمربخشی با آنها صورت نمیگیرد.
او همچنین افزود: علاوه بر انواع آزارهایی که این کودکان تجربه میکنند، متأسفانه بهواسطهی تماس مستمر با عفونتها و بیماریهای پوستی از سنین پایین و با توجه به سیستم ایمنی ضعیف، بسیاری از این کودکان حتی سنین بالاتر از ۲۰ یا ۲۵ سال را تجربه نمیکنند.
وی با اشاره به آمار حداکثری ۱۲ درصدی باند بودن کودکان کار اظهار کرد: بر اساس پژوهشها، تنها بخش اندکی از کودکانی که در سر چهارراهها یا مترو مشغول به کارند بهصورت باند فعالیت میکنند که غالباً هم باندهای خانوادگی و تحت هدایت والدین هستند. این مسئله نیازمند برخورد جدی با سرکردگان این باندها، همراه با رعایت حقوق کودکان در برخورد با آنهاست.
اما نکتهی مهم این است که باوجود ذهنیتسازیهایی که دربارهی باند بودن کودکان کار وجود دارد، ۸۸ درصد این کودکان بهصورت فردی و صرفاً به دلیل فقر و مشکلات خانوادگی و فرهنگی کار میکنند و وابسته به باند یا سازماندهی خاصی نیستند.
او افزود: این طرز تفکر که همهی کودکان کار را حاصل وجود مافیا میداند، در واقع ناشی از ناآگاهی یا سلب مسئولیت نهادهاست، در حالی که چنین چیزی در واقعیت وجود ندارد.
افزایش آگاهی عمومی و فرهنگسازی؛ نیاز مبرم مسئلهی کار کودک
داوودی در پایان دربارهی اهمیت فرهنگسازی اظهار کرد: افزایش آگاهی عمومی در مورد واقعیتهای کار کودکان و آموزش شیوهی مناسب برخورد با این کودکان، از اهمیت زیادی برخوردار است. متأسفانه علاوه بر ذهنیتهای منفیای که دربارهی حضور این کودکان در سطح شهر وجود دارد، آموزش مناسبی در زمینهی نحوهی صحیح رفتار با کودکانی که به دستفروشی یا کار در مترو و چهارراهها مشغولند ارائه نشده است. در نتیجه، ما شاهد بروز رفتارهای نادرست و جملات آزاردهندهای از سوی مردم نسبت به این کودکان هستیم.
حتی گاهی مردم از روی دلسوزی و ترحم، با رفتارهای ناآگاهانه آسیبهایی جدی به این کودکان وارد میکنند و مسیر تربیتی و آموزشی آنها با چالشهایی مواجه میشود که جبرانش بهسادگی ممکن نیست. به همین منظور، مجموعهی ما کتابی در این زمینه تألیف کرده و آموزش این مسائل را در زمرهی مأموریتهای مهم سالهای اخیر مراکز خود قرار داده است. امروزه بیش از هر زمان، نیاز به آگاهیبخشی اجتماعی در این زمینه احساس میشود.
خبرنگار: فاطمه پارسایی