
قیام علم بر مدار کربلا/ بازگشت پرشکوه دانشگاه از میان خاکستر جنگ و آبیاری با خون شهدا
سعید جلیلی، دبیر گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو: با گذشت روزهایی پر التهاب از جنگی فناورانه میان ایران و رژیم صهیونیستی، دانشگاههای کشور به صحنهای از مقاومت ملی تبدیل شدهاند. موجی از انگیزه، حضور و شور علمی در پاسخ به ترور نخبگان، بار دیگر نشان داد که ایران، خاک دانایی است، نه تسلیم.
روزهای پس از توقف جنگ تحمیلی و دفاع مقدس ۱۲ روزه یکی پس از دیگری سپری میشدند، مردم ایران اما دیگر آن جامعه قبلی نبودند، هرکس به سهم خودش درسی از وقایع آموخت و فرصت برجسته شدن مرز حق و باطل را غنیمت شمرد.
روزها گذشت و محرم حال قلبهای مردم را دوباره منسجم کرد، حالا همه منتظر اشاره گوشه چشم رهبری هستند تا داستان تداوم جنگی که در میانیه آن هستیم را در کتاب تاریخ به دست خود روایت کنند، دشمن اما شبانهروز نسبت به امام امت جسارت میکند و زبان به تهدید میگشاید! اینجا بود که دانشجویان با خود گفتند، باید امام زمان خود را نصرت کنیم و بر حسب فرمانش، به دانشگاه بازگردیم و سنگر سپاه دانش را به پشتوانه ملت مستحکم کنیم، و شد آنچه باید میشد!
وقتی خون حسینی در رگهای دانشگاه جاری شد
روز تاسوعا، روزی که سالها بود با شور و شعور حسینی پیوند خورده بود، امسال به شکلی بیسابقه در دانشگاه تهران رقم خورد. دعوت دانشجویان، ندایی بود که جانها را به تپش انداخت و دلها را به هم نزدیک کرد. مردمان ساده و صمیمی شهر، از پیر و جوان، زن و مرد، همه و همه، بیهیچ چشمداشتی، خود را به مسجد دانشگاه رساندند.
ساعتی بعد، وقتی دروازههای اصلی دانشگاه باز شد، صحنهای فراموشنشدنی شکل گرفت؛ گویا سپاه حسین از دروازه دانشگاه تهران که نماد آموزش عالی ایران است خروج کرده و رهسپار کربلا میشود تا امام خود را یاری کند!
سیلی خروشان و پرشور از جمعیت، همچون دریایی خروشان از اراده و ایمان، از دل دانشگاه سر برآورد. این موج پرشور، که عکسهای رهبر ایران را در دست داشت، فریاد میزد:
«این دسته عزاداری دانشجویی، اعزام رزمنده و دسته نصرت برای امام امت است!»
صدای این فریاد، نه فقط یک شعار، که عهدی بود برای ایستادگی و مبارزه، برای احیای ارزشها، برای ساختن آیندهای که بر پایه عدالت، علم و ایمان استوار است.
این روز، روزی بود که دانشگاه فقط محل علم نبود، بلکه میدان جهاد، سنگر مبارزه و مکتب عاشورایی شد؛ جایی که خون حسینی در رگهای علم جاری گشت و وعده پیروزی را به گوش تاریخ رساند.
پس از این تجدید "عهد خون" در شب عاشورا، چشمان مردمی که به حسینیه امام خمینی(ره) دوخته شده بود، حضور عزتمندانه و شجاعانه رهبری را دید که پیروزمندانه همچون حیدر به میدان آمده است.
خاکستر جنایت، شعلهای بر دامان دانایی
مردم به یاد داشتند که چند روز قبل، در سحرگاهان تاریکی که از آسمان ظلمتبار برخاست، رژیم صهیونیستی با پشتیبانی تمامقد ایالات متحده، بار دیگر مرزهای بربریت را درنوردید. ۱۲ روز پیاپی، آتش جنگی تحمیلی را بر پهنه سرزمین ایران افکند؛ جنگی نه برای تسلط بر خاک، که برای خاموشکردن مشعل علم و اندیشه.
در این یورش ددمنشانه، نه فقط خاک وطن، که جانهای درخشان نیز آماج تیر کینه شدند. بیش از سیزده دانشمند برجسته، ستارگانی از سپهر علم هستهای، به همراه خانوادههایشان به دست مزدوران ظلم و جهل ترور شدند؛ جنایتی که قلب تاریخ را به درد آورد و اشک را از چشمان آیندگان جاری خواهد کرد.
این حمله، تلاشی حسابشده برای شکستن قلمها، خاموشکردن چراغ آزمایشگاهها، و خشککردن ریشه تحقیق و تفکر در دانشگاههای ایران بود. آنان میخواستند که دانشجو از کتاب بترسد، استاد از تدریس بگریزد، و دانشگاه در سکوتی سنگین فرو رود. اما زهی خیال باطل!
خون بهناحق ریختهشدۀ این فرزانگان، نه تنها خاک علم را گلگون نکرد، بلکه آن را تطهیر ساخت. شهادتشان، بذری شد که در جان هزاران جوان ایرانی ریشه دواند؛ جوانانی که اکنون با چشمانی مصممتر، دلهایی آتشینتر و گامی استوارتر، راه ناتمام آن شهیدان را پی میگیرند.
دانشگاه، این دژ مستحکم تمدن، امروز نه در خاموشی، که در صدای رسای گامهای نسلی جدید طنینانداز است؛ نسلی که سوگند خورده است به هر قطره خون ریختهشده، به هر کتابی که ناتمام ماند، و به هر کودکی که پدر دانشمندش را در آغوش خاک دید، وفادار بماند.
آری، آنها کشتند تا ما بترسیم. اما ما برخاستیم تا بمانیم، و خواهیم ماند.
بازگشت پرشکوه به دانشگاه؛ قیام علم بر مدار کربلا
اینجا، آستان دانشگاه است؛ آستان مقدسی که دشمن گمان برد با آتش و آهن آن را فروخواهد ریخت، اما غافل بود که این خانه بر ستونهای ایمان، غیرت و مکتب عاشورا بنا شده است. آری، به دانشگاه حمله شد؛ اما نه برای خاموشکردن کلاسها، بلکه برای در هم شکستن چراغهای پیشرفت. و باز هم، زهی خیال باطل.
اکنون، بازگشت به دانشگاه، بازگشتی معمولی نیست؛ قیام است. برخاستنی است حماسی، بر مدار کربلا. دانشگاه امروز نه فقط مکانی برای آموزش، که جبههای است برای رزم علمی. نه فقط محل درس، که خیمهگاه مقاومت و خاستگاه بیداری است.
درسی که از دفاع مقدس دوازدهروزه گرفتهایم، روشنتر از همیشه در جان دانشجویان ما زبانه میکشد:
اگر بر خاک ما بتازند، ما بر قلههای دانایی میتازیم.
اگر دانشمندان ما را هدف بگیرند، هزاران دیگر برخواهند خاست.
و اگر بخواهند با ترور علم، آینده ما را بسوزانند، ما از شعله آن، مشعل تمدن نوین ایران را خواهیم ساخت.
این دانشگاه، این نهضت علمی، این حضور آگاهانه، بیهیچ تردید بازتاب عظمت عاشورا در قرن بیستویکم است. همانگونه که کربلا پایان نبود، این جنگ فناورانه نیز آغازگر فصلی نوین است: فصلی که در آن خون بر شمشیر پیروز میشود، و قلم بر موشک.
نسل امروز، فرزندان رزمندگان دیروزند.
آنها آمدهاند تا دانشگاه را به سنگر اول ساخت تمدن ایران بزرگ بدل کنند؛ تمدنی که ریشه در تاریخ، بال در دانش، و چشم به افق سبز فردا دارد. تمدنی که نه در ویرانی دشمن، که در ساختن ایران تجلی مییابد.
تمدنی که با جوهر اشک مادران شهید، و لبخند فرزندان امیدوار، نگاشته خواهد شد.
و این است وعده راستین خداوند:
«یُرِیدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ... وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ.»
بازگشت به دانشگاه، آغاز احیای دوباره تمدن ایران است. و این راه، با کربلا آغاز شد و تا فتح قلههای علم و ایمان، ادامه خواهد یافت.
از خاکستر دانشگاه، ققنوسها برخاستهاند
هرچند که بر پیکر دانشگاه یورش آوردند، هرچند که آجر به آجرِ این خانه علم را در آتش کینه سوختند، اما چه باک؛ اینجا سرزمین ققنوسهاست.
از دل خاکستر این حمله، جوانههایی سبز سر برآوردهاند. نخبگان و دانشمندانی که با خون شهیدان پیمان بستهاند، چون ققنوسهایی از میان آتش، بال میگشایند؛ بر فراز آسمان دانش و فناوری پرواز خواهند کرد و تا ثریای توانایی و افتخار اوج خواهند گرفت.
این، آیندهای سبز و روشن است که بر پایه گذشتهای سرخ و پرشکوه بنا شده است. آیندهای که نه در تسلیم، که در ایستادگی و ایمان رقم خورده. سهم ملت ما از تاریخ، نه خاکستر تسلیم، بلکه بالهای آتشین پرواز است؛ سهمی شایسته فرزندان سرزمین خورشید، وارثان راستین زمین و آسمان.
امروز، دانشگاه بار دیگر زنده است؛ نه با دیوارهایش، بلکه با دلهایش.
نه با سقفهایش، بلکه با سقف پرواز اندیشههایی که از آن برخاستهاند.
دانشگاه، سنگر نخست جهاد؛ صدای خون، طنین ایمان
اینجا دانشگاه است. نه فقط بنای آجر و سنگ، بلکه دژ اندیشه است و خانهای که اگر اصلاح شود، ملت و مملکت نیز اصلاح خواهد شد. اینجا، نقطه آغاز انقلاب بود؛ جایی که شعله نهضت از میان رواقهای دانش برخاست و قامت ظلم را در هم شکست.
در تقویم پرغرور این سرزمین، شانزدهم آذر نه فقط یک روز، که یک نشانه است: روزی که سه تن از فرزندان این آب و خاک، در لباس دانشجو، در برابر استکبار جهانی ایستادند و با خون خود درِ راه حقیقت را گشودند. آن خونها، گامهایی بود بر پل پیروزی؛ و آن دانشگاه، آغازگاه یک قیام.
امروز، همان مردم، با چشمانی اشکبار و دلهایی آهنین، آمدهاند تا پیکرهای پاک دانشمندان شهید هستهای را بر دوش کشند. اینجا نه سکوت است، نه ترس؛ اینجا حماسهای زنده در جریان است. مردم، مادران، پدران، کودکان، آمدهاند؛ فرزندان شهیدشان را در آغوش گرفتهاند و میگویند: ما از نسل کربلاایم، ما از مکتب عاشوراییم. شهادت را شکست نمیدانیم، بلکه آن را پیروزی حقیقی میخوانیم.
و اینجا، این جایگاهِ والا، دانشگاه امام حسین (ع) است؛ نماد پیوند ایمان و علم، عقل و عشق، جهاد و شهادت. جایی که تربیت، نه فقط برای زیستن، بلکه برای ایستادن و فدا شدن در راه حق است. جایی که رسالت دانشگاه، فقط پرورش متخصص نیست، بلکه تربیت سردارانی است که در میدان جنگ نرم و سخت، پرچم استقلال و عزت ایران اسلامی را بر دوش کشند.
دانشگاه امروز بار دیگر زنده است. شعلهور است. آگاه است.
و آنهایی که گمان میکردند با ترور و خونریزی میتوانند رعب در دل این ملت اندازند، باید بدانند که هر شهید، هزاران ایستاده در پی دارد.
اینجا دانشگاه است؛ سنگر اول، صف مقدم جهاد. و تا این پرچم در اهتزاز است، علم و ایمان در ایران زنده خواهد ماند.
ترور دانشمندان ایرانی در نخستین روزهای جنگ فناورانه دوازدهروزه، آغازی بود بر جنبشی آتشین از دل دانشگاهها. اکنون، فرزندان این سرزمین، الهامگرفته از مکتب کربلا، از میان ویرانیها برخاستهاند تا بار دیگر دانشگاه را به سنگر فتح آینده و میدان بازسازی تمدن ایران بدل کنند.
در نبردی که با خون بهترین مغزهای ایران آغاز شد، پیام دشمن روشن بود: زدن قلب پیشرفت. اما برخلاف آنچه تصور میرفت، دانشگاه به سنگری مقاومتر و مصممتر بدل شد؛ جایی که نسل جدید، تهدید را به انگیزه و ترور را به تولد دوباره بدل کرده است.
بر خــاک افتادند، تا علم برخیزد...
در نخستین روز از جنگ تحمیلی دوازدهروزهای که بهدست رژیم صهیونیستی و با پشتیبانی مستقیم آمریکا بر ملت ایران تحمیل شد، جنایتی رقم خورد که تاریخ را از شرم سرخ کرد. تهاجم نهتنها به مرزهای جغرافیا، که به مرزهای دانایی صورت گرفت؛ به قلب تپنده پژوهش، به سینه پرغرور دانشگاه و به مغزهای درخشان ایران عزیز.
دانشمندان برجستهای که در صنایع دفاعی، فناوری هستهای و جبهه نوپای هوش مصنوعی ایران میدرخشیدند، آماج ترور ناجوانمردانه قرار گرفتند؛ خون پاکشان، در کنار همسران و فرزندانشان بر خاک ریخته شد. این جنایت پیام روشنی داشت: دشمن از قدرت میهراسد. نه فقط از توان هستهای، بلکه از هر نقطهای که بتواند بر اقتدار ایران بیفزاید، از هر دستاوردی که سایه وابستگی را کوتاه کند، از هر اندیشهای که در مسیر استقلال علمی و فناورانه گام بردارد.
دشمنان گمان کردند که با ریختن خون اندیشمندان، رعب به دل ملت خواهد افتاد؛ که دانشگاه به ویرانی کشیده خواهد شد، و دانشجو در خود خواهد شکست. اما غافل بودند که ایران، تاریخِ برخاستن از خون و زادهشدن در آتش است.
امروز، در پاسخ به آن جنایت، موجی نو برخاسته است: نخبگان، دانشجویان، اساتید و دانشمندان یکصدا فریاد میزنند که آمادهاند، مشتاقاند، و مصممتر از همیشه در سنگرهایی خواهند ایستاد که دشمن به آنها حساس است. این بار نه با ترس، که با درک عمیقتری از مسئولیت ملی؛ نه از سر انفعال، که با شور ایثار.
جریان علمی کشور برخلاف توطئه دشمن، نه عقبنشینی، که پیشروی را برگزیده است. دانشگاه دیگر نه یک نهاد آموزشی، که سنگری تمامعیار در جنگ ارادههاست. و این ایستادگی، این همصدایی نیروهای مسلح، دانشگاهیان و مردم، پیامی است به دشمن: اگر از پیشرفت میهراسید، ما در دل تاریکیها شتاب خواهیم گرفت. اگر از قدرت ایران بیم دارید، ما آن را به دوچندان خواهیم رساند.
خون شهدای عزیز، نه پایان بود، نه سکوت. آغازی است بر راهی روشنتر، گامی است به سوی آیندهای استوارتر. و پرچم ایران، از شانههای خونین علم، برافراشته خواهد ماند.