از آسمان تا سایبر؛ فناوری چگونه جنگ ایران و اسرائیل را بازنویسی کرد؟
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشگاه، در عصر نوین نبردها، فناوری نهتنها ابزار مکمل جنگ بلکه بخش اصلی و تعیینکننده پیروزی نظامی به شمار میرود. جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل در تابستان ۱۴۰۴ (ژوئن ۲۰۲۵) که بهطور ناگهانی و با عملیات «شیر در حال طلوع» از سوی اسرائیل آغاز شد، به یکی از پیشرفتهترین منازعات فناورانه در سطح منطقه تبدیل شد.
این نبرد نه صرفاً در میدان نبرد سنتی بلکه در لایههای پیچیده فضای سایبری، شبکههای ماهوارهای، جنگ الکترونیک، پهپادهای تهاجمی، اطلاعات بلادرنگ، سامانههای ضد موشک و حتی هوش مصنوعی جریان داشت.
در این گزارش، به بررسی دقیق جنبههای فناورانه این جنگ از دو سوی درگیر – ایران و اسرائیل – پرداخته خواهد شد. هدف آن است که مشخص شود چگونه این دو قدرت منطقهای، از ابزارهای مدرن برای پیشبرد اهداف نظامی، امنیتی و اطلاعاتی خود بهره بردند.
میدان نبرد مدرن و صورتبندی جدید جنگها
تجربه جنگ اخیر نشان داد که مرز میان جنگ نظامی، نبرد اطلاعاتی، عملیات سایبری و تسلط بر فضا دیگر مشخص نیست. عملیات نظامی اسرائیل علیه اهداف ایرانی با اتکا به هوش مصنوعی، دادههای ماهوارهای و همکاری شبکهای بین واحدهای ارتش، موساد و پلتفرمهای دیجیتال اجرا شد.
در طرف مقابل، ایران که طی سالهای اخیر در توسعه موشکهای بالستیک، پهپادهای انتحاری و جنگ الکترونیک پیشرفتهایی داشته، با اتکا به قدرت موشکی و سیستمهای اختلالگر، واکنشی قدرتمند و فراتر از انتظار را به نمایش گذاشت. ایران همچنین با بهرهگیری از سامانههای فرماندهی رمزنگاریشده و شبکههای سایبری، توانست برای مدت کوتاهی بخشی از توان تهاجمی دشمن را کند نماید.
فناوریهای نظامی ایران در جنگ اخیر
ایران طی بیش از دو دهه، سرمایهگذاری گستردهای در توسعه موشکهای بالستیک و نقطهزن با بردهای کوتاه، متوسط و بلند انجام داده است. در جریان جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، از طیفی از موشکهای پیشرفته استفاده شد که از نظر دقت، برد، توانایی عبور از پدافند دشمن و ویژگیهای فنی، قابل رقابت با بسیاری از نمونههای جهانی بودند.
در این حملات، موشکهایی از جمله شهاب-۳ (برد ۱۳۰۰ تا ۲۰۰۰ کیلومتر)، قدر F (برد ۱۶۰۰ تا ۱۹۵۰ کیلومتر)، خرمشهر-۲ (برد حدود ۲۰۰۰ کیلومتر با قابلیت حمل کلاهکهای سنگین)، و دزفول (نسل پیشرفته ذوالفقار با برد ۱۰۰۰ کیلومتر و سرعت بسیار بالا) بهکار گرفته شدند.
یکی از ویژگیهای کلیدی این موشکها، برخورداری از سامانههای هدایت پیشرفته مبتنی بر اینرسی (INS) و ماهوارهای (GPS/GLONASS) برای دستیابی به دقت هدفگیری بالا بود. برخی از این موشکها مانند خرمشهر-۴، دارای سامانههای جداشونده کلاهک با قابلیت مانورپذیری در فاز پایانی بودند، که عبور از سامانههای دفاعی چندلایه مانند گنبد آهنین یا پیکان را دشوارتر میکرد.
ایران در پاسخ به حملات اسرائیل به سایتهای هستهای و مقامات ارشد نظامی خود، صدها موشک بالستیک به سمت اسرائیل شلیک کرده است که برخی از آنها به اهداف زمینی اصابت کردهاند.
اگرچه اسرائیل بسیاری از موشکهای شلیکشده را رهگیری کرد، اما چندین موشک از خطوط دفاعی آن عبور کردند و خسارات و تلفات قابل توجهی از جمله اصابت به مرکز تلآویو و سایر مناطق را به بار آوردند.
موشکهای بالستیک، سلاحهای دوربردی هستند که برای حمل کلاهکهای متعارف یا هستهای با دنبال کردن یک مسیر بالستیک یا منحنی طراحی شدهاند.
این موشکها که با استفاده از موتورهای قدرتمند موشک پرتاب میشوند، با سرعتهای فوقالعاده زیاد به سمت بالای جو یا حتی فضا پرتاب میشوند. پس از خاموش شدن موتورهایشان، موشک مسیر از پیش تعیینشدهای را دنبال میکند و قبل از برخورد به هدف، با شیب تندی وارد جو زمین میشود.
موشکهای بالستیک با سرعت بسیار بالایی حرکت میکنند و میتوانند هزاران کیلومتر را تنها در عرض چند دقیقه طی کنند.
سرعت حرکت آنها با واحد ماخ، معادل سرعت صوت، اندازهگیری میشود؛ برای مثال، ماخ ۵ به معنای پنج برابر سرعت صوت است.
برخی از موشکهای بالستیک، معمولاً کوتاهبرد، به سرعتهای مافوق صوت (سریعتر از ۱ ماخ یا حدود ۱۲۲۵ کیلومتر در ساعت یا ۷۶۱ مایل در ساعت) میرسند، در حالی که برخی دیگر، معمولاً موشکهای دوربرد، میتوانند با سرعتهای مافوق صوت - بیشتر از ۵ ماخ (۶۱۲۵ کیلومتر در ساعت یا ۳۸۰۶ مایل در ساعت) - حرکت کنند.
در این نبرد، ایران از تاکتیک "اشباع پدافند" استفاده کرد؛ یعنی موشکهای متعدد همراه با پهپادهای انتحاری بهصورت همزمان و موجی شلیک شدند تا سامانههای رهگیری اسرائیل را با حجم انبوه هدفها درگیر کنند و کارایی آنها را کاهش دهند. گزارشها حاکی است که طی چند روز، بیش از ۱۵۰ موشک بالستیک و دهها پهپاد علیه مواضع اسرائیلی بهکار رفتند.
اگرچه بخش قابلتوجهی از این حملات توسط پدافند اسرائیل رهگیری شد، اما تعدادی از موشکها موفق به عبور از لایههای دفاعی شده و به مناطق حیفا، اشدود، عسقلان و تلآویو اصابت کردند که منجر به خسارات زیرساختی، اختلال در رفتوآمد هوایی و تخلیه موقت برخی مناطق شهری شد.
قابلیت پرتاب متحرک (از لانچرهای سیار)، سیستمهای ضدجمینگ، استفاده از بدنههای کامپوزیتی سبک و مقاوم، طراحی رادارگریز و زمان کوتاه آمادهسازی (Launch-on-Demand) از دیگر ویژگیهای فناورانه این موشکها بود که در جنگ ۱۴۰۴ برای نخستین بار در مقیاس گسترده عملیاتی شدند.
این رویکرد نشان داد که ایران در کنار تولید انبوه، بر بهبود دقت، برد، بقاپذیری و پیچیدگی تاکتیکی زرادخانه موشکی خود تمرکز کرده و آن را به یکی از ارکان اصلی بازدارندگی نظامی خود تبدیل کرده است.
پهپادهای بومی
ایران از پهپادهای متعددی مانند شاهد-۱۲۹، شاهد-۱۳۶، مهاجر-۶، ابابیل و کرار استفاده کرد. برخی از این پهپادها به تجهیزات شناسایی و برخی به مواد انفجاری مجهز بودند. پهپادهای ایرانی بهصورت انتحاری یا بهعنوان طعمه برای سامانههای پدافندی مورد استفاده قرار گرفتند.
کارشناسان نظامی معتقدند که ایران توانست با این پرندههای بدون سرنشین، عملیاتهایی در عمق خاک اسرائیل انجام دهد؛ حتی اگر بیشتر آنها رهگیری شدند، همین نفوذ اولیه برای سیستم دفاعی اسرائیل هزینهبر و زمانبر بود.
جنگ سایبری و عملیات اطلاعاتی
ایران از طریق گروههای سایبری همسو، به نفوذ در سامانههای زیرساختی اسرائیل دست زد. در برخی مناطق جنوبی، شبکه برق، سامانه هشدار موشکی و دوربینهای امنیتی دچار اختلال شدند. گفته میشود که برخی از این حملات با همکاری سایبری گروههای وابسته به محور مقاومت مانند حزبالله و حماس انجام شدهاند.
همچنین برخی منابع، از تلاش ایران برای ارسال دادههای جعلی به سامانههای هشدار اسرائیل خبر دادهاند، گرچه اثبات این موضوع دشوار است.
فرماندهی و ارتباطات امن
ایران در جریان این درگیری، از سامانههای ارتباطی رمزنگاریشده بهره برد. استفاده از لینکهای رادیویی رمزگذاریشده و سامانههای تلفن امن به نیروهای ایرانی اجازه داد تا در بحبوحه حملات شدید الکترونیکی، همچنان از خط فرمان و کنترل مرکزی پیروی کنند.
مسیرهای پروازی بلادرنگ مجهز به هوش مصنوعی
با نزدیک شدن به زمان حمله اسرائیل به ایران در شب ۱۳ ژوئن، ظاهراً موساد فقط از عوامل انسانی برای آمادهسازی صحنه استفاده نکرد. به گزارش واشنگتن پست، حمله اسرائیل شامل پهپادهای کامیکازه قاچاقی بود که لحظاتی قبل از اینکه جتهای رادارگریز مهمات هدایتشونده دقیق را روی زیرساختهای نظامی رها کنند، سیستمهای راداری را کور کردند.
نقش هوش مصنوعی در این تهاجم، پردازش دادهها و انجام بهترین اقدام بود. سازمانهای اسرائیلی عملیاتهای گستردهای برای ادغام دادهها انجام دادند و تصاویر ماهوارهای بلادرنگ، رهگیری سیگنالها و اطلاعات انسانی را به پلتفرمهای تحلیلی اختصاصی خود وارد کردند. طبق گزارشها، این نرمافزار مسیرهای پرواز ایدهآل برای پهپادها را ترسیم و زمان برخورد آنها را در حد میلیثانیه تخمین زد.
این عملیات از زاویهای میان جاسوسی و الگوریتم بود، جایی که مرز بین جاسوسافزار و اسکاینت محو میشد. این ماموریت نشاندهنده یک تغییر استراتژیک بود - از برنامهریزی ماموریت با اطلاعرسانی هوش مصنوعی به برنامهریزی با هدایت آن؛ و این ظرافت همه چیز است.
ابزارهای هوش مصنوعی برای اهداف پیشنهادی
در یک حوزه بحثبرانگیزتر، گزارش شده است که اسرائیل از مدلهای هوش مصنوعی مستقر در ایالات متحده - که توسط شرکتهایی مانند مایکروسافت و OpenAI توسعه داده شدهاند - برای پشتیبانی از تصمیمگیری در میدان نبرد در زمان واقعی استفاده میکند. گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس نشان میدهد که این مدلها برای پردازش ارتباطات شنود شده، فیدهای ماهوارهای و دادههای شناسایی برای تولید توصیههای کشتار استفاده میشوند.
فرماندهان انسانی هنوز ماشه را میکشند، اما هوش مصنوعی فهرستی از افرادی که در تیررس هستند تهیه میکند. سیستمهای هوش مصنوعی غیرنظامی و با منشأ غیرنظامی اکنون به فیلتر کردن اینکه چه کسی یا چه چیزی در نبردهای نظامی زنده هدف قرار میگیرد، کمک میکنند. بگذارید لحظهای به این موضوع فکر کنیم. این جایی است که ما در اواسط سال ۲۰۲۵ در آن قرار داریم. آیا احساس نمیکنید که از خط قرمز عبور کردهایم، جایی که هوش مصنوعی در سطح مصرفکننده، که برای نوشتن ایمیل یا تجزیه فایلهای اکسل در نظر گرفته شده است، به انتخاب اهداف در زمان جنگ کمک میکند؟
جنگ هوش مصنوعی، پژواکهایی از استاکسنت دارد
برای درک این پیوند جدید هوش مصنوعی و ارتش، باید به کرمی به نام استاکسنت نگاهی بیندازیم - که به طرز مشهوری سانتریفیوژهای هستهای ایران را با استفاده از بدافزار خودتکثیرشونده مختل کرد.
اگرچه استاکسنت هوش مصنوعی نبود، اما قطعاً پیشگام ایده خرابکاری دیجیتال خودکار بود؛ و ابزارهای سایبری مدرن هوش مصنوعی به طور فزایندهای بر اساس منطق کد مخفی و خود-اصلاحکننده آن که با سیستمهای در حال تغییر سازگار میشود، مدلسازی میشوند. به گفته وایرد، عملیات سایبری پیشرفته امروزی با هوش مصنوعی - از هدف قرار دادن زیرساختها گرفته تا کمپینهای اطلاعات نادرست - ریشه در آن کرم روز صفر اولیه دارند.
نقش هوش مصنوعی در جنگهای مدرن
استفاده از ابزارهای پیشرفته هوش مصنوعی در جنگهای مدرن دیگر موضوع داستانهای علمی تخیلی نیست، بلکه یک واقعیت میدانی و عملیاتی است. هوش مصنوعی جایگزین سربازان نمیشود -، اما آنچه سربازان میبینند، میدانند و انجام میدهند را تغییر شکل میدهد. این فناوری شکاف بین «مشاهده» و «عمل» را کاهش میدهد، جایی که کنترل انسان بر تصمیمات جنگی کمی بیشتر از بین میرود.
استفاده از ماهوارههای جاسوسی
سلطه اطلاعاتی از فضا: نقش ماهوارههای جاسوسی اسرائیل در هدایت نبرد
تسلط فضایی اسرائیل یکی از مؤثرترین ابزارهای راهبردی این کشور برای انجام حملات دقیق و تحلیل همزمان میدان نبرد بود. اسرائیل با استفاده از مجموعهای از ماهوارههای شناسایی و راداری پیشرفته، از جمله TecSAR-۱، TecSAR-XP و سری ماهوارههای OFEQ (از جمله OFEQ-۱۰، OFEQ-۱۱ و جدیدترین آنها، OFEQ-۱۳) توانست اطلاعات بلادرنگ و فوقدقیق از مناطق حساس در خاک ایران به دست آورد.
ظرفیت فنی و تاکتیکی ماهوارهها
TecSAR-۱، ماهوارهای با رادار دهانه مصنوعی (SAR) است که امکان تصویربرداری با وضوح بالا حتی در شب، هوای ابری یا شرایط جنگ الکترونیک را فراهم میکند. این ماهواره، از ارتفاع حدود ۵۰۰ کیلومتری، توانایی تولید تصاویری با تفکیک کمتر از ۱ متر را دارد و بهویژه برای شناسایی تحرکات زمینی و زیرساختهای موشکی، فرودگاهها و پایگاههای زیرزمینی طراحی شده است.
OFEQ-۱۳، که در سال ۲۰۲۴ به مدار پرتاب شد، جدیدترین عضو خانواده ماهوارههای جاسوسی اسرائیل است که علاوه بر دوربینهای الکترواپتیکی فوقدقیق، از فناوریهای پردازش در مدار، رمزنگاری کوانتومی و ارتباطات مقاوم در برابر اختلال بهره میبرد. این ماهواره قادر است روزانه صدها ناحیه جغرافیایی را اسکن کرده و دادههای آن را با تأخیر کمتر از چند دقیقه به مراکز تحلیل عملیاتی در تلآویو منتقل کند.
حجم و نوع اطلاعات جمعآوریشده
در طول این جنگ، شبکه ماهوارهای اسرائیل بیش از ۱۲هزار تصویر رزولوشن بالا از مناطق کلیدی ایران – شامل تأسیسات نظامی، جابهجایی یگانهای موشکی، انبارهای تسلیحات، رادارها، مراکز فرماندهی و مسیرهای ارتباطی – تهیه کرد. این تصاویر، به طور مستقیم در سامانههای هوش مصنوعی ادغام شدند تا الگوهای رفتاری دشمن و موقعیتهای حمله احتمالی را پیشبینی کنند.
از جمله دستاوردهای مهم ماهوارهها در این جنگ، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
شناسایی محل دقیق پرتابگرهای متحرک موشکهای ایرانی (TELs)
پایش لحظهای تغییر موقعیت سامانههای پدافند هوایی ایران مانند باور ۳۷۳ و سامانه تور
رهگیری انتقال تجهیزات نظامی از غرب به مرکز ایران در ساعات شبانه
تشخیص نقاط کور راداری برای ورود پهپادها و جنگندهها
ادغام اطلاعات فضایی با عملیات زمینی
تمام دادههای ماهوارهای بهصورت بلادرنگ وارد سامانههای عملیاتی ارتش اسرائیل شدند. اطلاعات به دست آمده از ماهوارهها، نه تنها برای بمباران اهداف مشخص، بلکه برای صدور مجوز حملات هوشمند، هدایت دقیق پهپادها و حتی هماهنگی میان یگانهای نیروی هوایی و اطلاعاتی مورد استفاده قرار گرفت.
برای مثال، طی عملیات ضربتی در بامداد روز چهارم جنگ، تصاویر دریافتی از OFEQ-۱۳ نشان داد که یک کاروان موشکهای میانبرد ایران در حوالی سمنان به محل پرتاب منتقل شده است. تنها ۹ دقیقه بعد، پهپادهای مهاجم اسرائیلی با هدایت مستقیم تصویری، آن کاروان را مورد هدف قرار دادند.
رمزآلود، اما تعیینکننده
ماهوارههای اسرائیلی نهتنها ابزار نظارتی، بلکه عامل تسلط روانی نیز بودند. تحلیلگران امنیتی معتقدند این حجم از شفافیت اطلاعاتی در حین جنگ، ایران را در اتخاذ تصمیمهای نظامی محتاطتر و کندتر کرده است؛ زیرا هر گونه حرکت در میدان، میتوانست بلافاصله به شناسایی و حمله منجر شود.
جنگ سایبری و نفوذ اطلاعاتی اسرائیل
گروههای هکری وابسته به اسرائیل، در اقدامی کمسابقه توانستند به سامانههای مالی و بانکی ایران نفوذ کرده و ارز دیجیتال معادل ۹۰ میلیون دلار را به کیفپولهای غیرقابل بازیابی منتقل کنند. این عملیات نهتنها جنبه مالی بلکه ابعاد روانی مهمی داشت.
همچنین گفته میشود دادههای بانکی، اطلاعات مشتریان و حتی برخی کدهای انتقال مالی نیز از بانک سپه استخراج شدهاند. علاوه بر این، حملاتی علیه پلتفرمهای اینترنتی و مخابراتی نیز رخ داد که منجر به اختلال سراسری در ارتباطات داخلی ایران شد.
سامانههای ضد موشک چندلایه
سیستمهای پدافندی اسرائیل شامل گنبد آهنین (Iron Dome)، فلاخن داوود (David’s Sling)، پیکان-۲ و پیکان-۳ (Arrow ۲ & ۳) توانستند تا حدی موشکهای ایرانی را رهگیری کنند اما موشک های ایرانی نیز با قدرت توانستند از این سیستم های پدافندی عبور کنند.
هر لایه، وظیفه مقابله با نوع خاصی از تهدید را دارد:
گنبد آهنین برای موشکهای کوتاهبرد
فلاخن داوود برای موشکهای میانبرد
پیکان برای موشکهای بالستیک دوربرد
تحلیل تطبیقی و نتایج راهبردی
جنگ ۱۲ روزه تابستان ۱۴۰۴، نمایانگر دو مسیر متفاوت در توسعه فناوری نظامی است. ایران با تکیه بر توسعه بومی و بهرهگیری از تاکتیکهای نامتقارن، توانست در برخی حوزهها مانند قدرت موشکی، برتری نسبی به نمایش بگذارد. از سوی دیگر، اسرائیل با استفاده از فناوریهای نوین غربی، سامانههای پیوسته و قدرت تحلیلی دیجیتال، ابتکار عمل را حفظ کرد.
نقش فناوری در این جنگ چند بُعدی بود:
در طراحی حملات
در مدیریت میدان
در ایجاد اختلال
در حفاظت از زیرساخت
در تحلیل پس از حمله
تسلط بر داده، شبکههای اطلاعاتی بلادرنگ و کنترل فضای الکترونیکی، بیش از توپ و تانک نقشآفرین بودند.
جنگ اخیر ایران و اسرائیل نشان داد که آینده منازعات منطقهای دیگر در سطح جغرافیا یا صرفاً نظامی نیست، بلکه بر فراز ابرهای اطلاعاتی، در عمق سایههای سایبری و در تصمیمگیریهای الگوریتمی تعیین میشود.
پهپادها در جاهایی پرواز میکنند که هواپیماها نمیتوانند، هوش مصنوعی سریعتر از ژنرالها تصمیم میگیرد و یک حمله سایبری میتواند سریعتر از یک موشک یک ملت را فلج کند.
اسرائیل در این نبرد، تسلط فناورانه آشکاری داشت، اما ایران نیز ثابت کرد که میتواند با استفاده از ابزارهای بومی، سامانههای ناهمگون و تاکتیکهای غیرخطی، قدرت بازدارندگی قابلتوجهی ایجاد کند.
درسی که برای همه قدرتهای منطقهای روشن شد این است که نبرد آینده، جنگی برای "دیدهشدن دقیقتر"، "تحلیل سریعتر" و "واکنش هوشمندانهتر" خواهد بود. آینده، متعلق به کسی است که زودتر اطلاعات را به قدرت تبدیل کند.