اینکه هنوز متاسفانه گروهی از دانشگاهیان، حوزه و حوزویان را مترادف با تحجر علمی میپندارند و از آن سو برخی از حوزویان نیز، دانشگاهیان را جداشدگان از دیانت در عصر مدرن تلقی می کنند، نشان میدهد که...
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، سید محمدمهدی موسوی؛ امروز، 27 آذر ماه سالروز شهادت آیت الله دکتر مفتح است؛ شخصیتی وحدت آفرین که در دوران حیات پربرکت خویش، بویژه دوران کوتاه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جهد و کوشش بسیاری كرد تا حوزویان و دانشگاهیان در تعامل و همفکری با یکدیگر، به پیشبرد اهداف عالیه اسلام و نظام اسلامی کمک کنند.
از این رهگذر، چنین روزی را به احترام تلاش و خدمت ماندگار ایشان در این عرصه، به نام روز وحدت حوزه و دانشگاه نام نهاده اند.
به این مناسبت، سالیان متمادی است که در 27 آذر ماه یا روزهای نزدیک به آن، نشست ها و همایش های متعددی در کشور، بویژه شهر مقدس قم برگزار می شود و بدین وسیله نخبگان دو نهاد مهم علمی حوزه و دانشگاه، در نشستی چند ساعته به تبیین مهمترین دیدگاه های خویش در راستای تعمیق هر چه بیشتر این وحدت و تعامل پرداخته و راهکارهای مورد نظر خویش را ارائه می کنند.
در این که حوزه و دانشگاه، دو رکن اساسی و تعیینکننده در ساختار نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند، شکی نیست و دقیقاً به همین خاطر است که هم حضرت امام (ره) و هم مقام معظم رهبری بارها و بارها، به صراحت یا در کنایه، ضرورت وحدت این دو نهاد مهم علمی را متذکر شده و از نخبگان این دو مجموعه خواسته اند در این باره بیشتر بیندیشند و چاره کار کنند.
این تاکیدات که امروز به طرق مختلف در کلام رهبر فرزانه انقلاب نیز مشهود است، خود حاکی از یک خلا جدی در این باره در دوران پیش از پیروزی انقلاب می باشد؛ خلائی که گر چه با پیروزی انقلاب و نقش آفرینی یاران خمینی کبیر همچون حضرات آیات بهشتی، مطهری، مفتح، خامنه ای و دیگران تا حدودی رفع شد، اما جای شکی وجود ندارد که هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب و ایده آل در این باره، راهی طولانی باقي مانده که عزمی دلسوزانه و راسخ، طی طریق آن را می طلبد.
این که هنوز متاسفانه گروهی از دانشگاهیان، حوزه و حوزویان را مترادف با تحجر علمی می پندارند و از آن سو برخی از حوزویان نیز، دانشگاهیان را جداشدگان از دیانت در عصر مدرن تلقی می کنند، نشان می دهد که در عرصه وحدت حوزه و دانشگاه و نزدیکی قلوب و افکار فعالان و نخبگان این دو نهاد، با وجود همه تلاش های ارزنده ای که صورت گرفته و می گیرد، آن طور که باید و شاید کار نشده یا دست کم نتیجه مورد نظر، خود را نشان نداده است.
از سویی باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که منظور از وحدت حوزه و دانشگاه، حذف یکی از مجموعه ها و یا ادغام یکی در دیگری نیست، بلکه مراد آن است که این دو نهاد در فرآیندی همگرایانه در نهایت بتوانند همدیگر را به تکامل فکری و نظری برسانند؛ تکاملی که بتواند منتج به تحقق ماموریت مهمی به نام اسلامی شدن دانش، بویژه در حوزه علوم انسانی در این مرز و بوم شود.
به تعبیر علامه جوادی آملی، اسلامی شدن دانش به این معنی نیست که در آغاز کتابها «بسمالله» یا عکسی از امام(ره) و مقام معظم رهبری قرار دهیم، بلکه برای وحدت حوزه و دانشگاه، باید رویکردها و اهداف این دو نهاد علمی هماهنگ باشد.
در هر صورت آن چه قابل توجه است این که عدم ارائه تعریف صحیح از وحدت حوزه و دانشگاه و نیز عدم تبیین چرایی و در ادامه بی توجهی به ارائه راهکارهای عملی برقراری این وحدت، مع الاسف به بلندتر شدن دیوار جدایی و بی اعتمادی حوزویان و دانشگاهیان خواهد انجامید؛ اتفاقی که امید است با هوشیاری و احساس مسئولیت این دو طیف رخ ندهد!