به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از قم، حسین یکتا شب گذشته در مراسمی که به یاد شهید زین الدین در مسجد ملا صادق برگزار شد، به ایراد سخن پرداخت.
وی افزود: فتوحی، جانشین شهید زین الدین می گفت که شب عملیات محرم همه کارها که تمام شد دیدم صدای گریه ای می آید، نگاه کردم دیدم مهدی گوشه سنگر پتو رو کنار زده و افتاده روی خاک ها و گریه می کند و می گوید که خدا هر کاری که از دستم بر می آمد، انجام دادم.
این فرمانده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه بعضی از فرماندهان خیلی با بچه های رزمنده بودند، بیان داشت: وقتی آقامهدی در سد دز صحبت می کرد، ماشین لندکروز را کناری گذاشته بودند که سریع از بین بچه ها خارج شود.
یکتا با اشاره به اینکه من خیلی کم آقا مهدی را با بچه می دیدم، تصریح کرد: دلیل این مطلب این است که آن ها اسیر تکلیف خود بودند.
وی با بیان این سوال که شهدا چه معامله ای با امام زمان(عج) کردند که خواستی شدند، گفت: حاکمیت شهدا طوری بود که در موقع حضورشان به نحوی و در حال حاضر نیز که حضور فیزیکی ندارند، به روش های دیگری در بین مردم غوغا می کنند.
این راوی سیره شهدا با تاکید بر اینکه شهدا در دل های مردم دیگر نقاط جهان حضور پیدا کرده اند، افزود: در روستاهای کشمیر و در بالای آن کوه های بلند حدود 500 جوان را دیدم که کتابی را می خواندند و با هم گریه می کردند؛ سوال کردم که چه مقتلی است که می خوانند، پاسخ دادند که «پرواز تا بی نهایت» عباس بابایی است.
یکتا ادامه داد: بار دیگری این جوانان را دیدم که کتاب خاطرات صیاد شیرازی را می خواندند و گریه می کردند.
وی با بیان اینکه امام(ره) می فرمودند که سال ها باید بگذرد تا شهدا در بین مردم شناخته شوند، بیان داشت: جوانی را در کشمیر دیدم که می گفت با همسرم عهد کردم که ماهانه نصف حقوقم را در روستاها بگذارم تا برای ولی فقیه یار پیدا کنم.
این فرمانده دوران دفاع مقدس گفت: از وی سوال پرسیدم که چطوری به ولایت فقیه اعتقاد پیدا کردی که بیان کرد، سال 2000 ما را به بیابانی در ایران بردند و گفتند که این جا شلمچه است و من همانجا عاشق شهادت شدم.
یکتا با اشاره به اینکه در برنامه ای به همراه شهید کاظمی به شلمچه رفتیم تا منطقه را به او نشان داده و پیشنهاد ساخت سنگرهای نونی شکل را به او بدهم، افزود: این شهید بزرگوار پس از مشاهده آن مناطق خطاب به بنده گفت: «حسین یکتا آن قدر در این بیابان امکانات بیاور که سپاه خراسانی در هنگام حضور در این مکان مشکلی برای کارهای خود نداشته باشد.»
وی با تاکید بر اینکه دستگاه شهدا وصل به دستگاه امام حسین(ع) است، گفت: شهدا دل های همه مردم را می برند؛ چراکه اول فرمانده لشکر دل ها بوده و بعد فرمانده یگان عملیاتی شان بودند و این مطلب به این علت است که شهدا اول فرمانده لشکر دل شان بوده و آن را کنترل می کردند.
این راوی سیره شهدا با اشاره به اینکه ما قدر نعمت های خود را نمی دانیم، تصریح کرد: والفجر 1 بودیم، گفتیم در والفجر 2 شهید می شویم تا والفجر 10 شد و بعد قطعنامه و جنگ به اتمام رسید.
یکتا گفت: امروز نیز شب اول و دوم و سپس شب سوم محرم به اتمام می رسد؛ ولی از فرصت ها استفاده نکرده ایم.
وی با تاکید بر اینکه شب های محرم شب های خیلی ویژه ای است، ادامه داد: ما در شب های قدر عملیات، قدر آن شب ها را ندانستیم؛ ولی شما در شب های قدر هیئت، قدر آن را بدانید.
این راوی دفاع مقدس با اشاره به اینکه امروز برخی از جوانان در ماشین های خود صدای بم بم می گذارند، بیان داشت: جبهه آخر بکوب بکوب بود، یک طرف بمب های جنگ بود و یک طرف دل هایی که به خاطر خدا بر زمین می خورد.
یکتا تصریح کرد: این انقلاب تعذیه خانی قبل از ظهور است و باید برویم ببینیم که نقش مان کجاست. مشکل ما در این بله برون است. این ده شب بله سفت بگویید. کار عالم سخت و زیبا و قشنگ می شود. این شهدا حاکمیت بر دل ها می کنند.
وی با بیان اینکه شنیده بودیم که ارمنی ها برای قمر بنی هاشم خرج می دهند، گفت: امروز ارمنی ها به دنبال تابوت شهدا برای تبرک و تیمم هستند.
این راوی دفاع مقدس تصریح کرد: آقای نسایی می گفت که ما را اسیر کردند. در حالی که سوار بر کامیون بودیم، ما را به سینه روی زمین انداختند، در کنار من نوجوانی بود که ترکش در نخاعش رفته بود و از کمرش بیرون زده بود. فریاد زدم که به او کمک برسانید و افسر عراقی انبردست را به نخاع او انداخت و پیچی داد و ترکش را بیرون کشید.
یکتا ادامه داد: در آن شرایط آه همه ما بلند شد، به او گفتم که خیلی درد می کشی، صدایی از او در نیامد و چهره اش یخ شد و شهید شد. تا آن جا که حتی حسرت آهی را بر دل آن فرماندهان بعثی به جای گذاشت.
وی خاطرنشان کرد: امروز با کمی پیچ خوردن در زندگی نباید تمام ارزش های خود را زیرسوال ببریم. برخی امروز با کوچکترین اتفاقی همه ارزش ها و چیزهایی که به خاطر آن زحمت کشیده ایم را به سادگی از بین می برند.