گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ عاشورا را چگونه باید دید؟ از کدام زاویه به این زمین و زمان باید نگریست؟ اگر حسین، مصباح است یعنی در تیرگیهای وحشتبار و تاریکیهای نفسگیر، تکیهگاه روشن و شفاف و اگر سفینه است یعنی در موجخیز حادثهها و خیزابهای هولناک، کشتی نجات؛ پس چرا عاشورای او را از منظر روشنگری و راهگشایی و به ساحلرسانی نبینیم؟
با سکوت مردم، امام که در غل و زنجیر بود، رو به مردم کرد و پس از حمد و ثنای الهی و صلوات و درود بر پیامبر(ص) فرمود: «ای مردم کوفه! هر کس مرا نمیشناسد، بشناسد و بداند که من علی بن حسین بن علی بن ابیطالب هستم.
من فرزند کسی هستم که حرمتش را پاس نداشتند. اموالش را به یغما بردند و زن و فرزندش را به اسارت گرفتند. من فرزند کسی هستم که در کرانه فرات (تشنه لب) سر بریده شد و همین افتخار مرا بس که فرزند چنین کسی هستم.
ای مردم کوفه! به خدا سوگندتان میدهم، آیا میدانید که شما به پدرم نامه نوشتید، ولی سپس پیمان شکستید و نیرنگ زدید؟ با او عهد و پیمان بستید، ولی در مقابلش لشکر آراستید؟
مرگتان باد ای اهل کوفه! چه اندوختههای بدی برای قیامت خود تدارک دیدید و چه اندیشه و رای ناپسندی داشتید.
با کدام چشم (رو) رسول خدا را ملاقات خواهید کرد (و چه پاسخی دارید) وقتی از شما بپرسد چرا خاندانم را کشتید و حرمتم را شکستید، پس از امت من نیستید.
اما درنگی کرد. صدای گریه برخاست. سپس سر برداشت و فرمود: خدا رحمت کند کسی را که نصیحتم را بپذیرد و سفارش مرا دربارهای خدا و رسول و اهل بیت پیامبر(ص) به یاد آورد؛ چرا که رسول خدا «اسوه حسنه» است.
همگی گفتند: ای فرزند رسول خدا ما همه گوش به فرمان و فرمان برداریم، بر میثاق و پیمان پایداریم، شما را رها نمیکنیم و جز به تو رغبت نشان نمیدهیم خدای بر تو رحمت فرماید، هر چه تصمیم داری بفرما؛ با هر کس بجنگی میجنگیم و با هر کس صلح و سازش کنی، صلح و سازش خواهیم کرد، ما یزید را اسیر و دستگیر میکنیم و از دشمنان شما برائت و بیزاری می جوییم.
امام فرمود: هیهات هیهات، ای دغل بازان نابکار، دیگر به آرزویتان نخواهید رسید آیا میخواهید با من همان کنید که با پدرانم کردید؟ هرگز! هرگز! به خدای شتران رهپو به سوی کعبه سوگند، هنوز بر زخمهای ما مرهم نهاده نشده است، پدرم همراه خانواده و یارانش کشته شد.
سوک و داغ رسول خدا(ص) و پدرم و برادرانم را فراموش نکردهام، هنوز سوگوار آنان و مرثیه خوان آن عزیزانم و شرنگ فراقشان را در گلو احساس میکنم و اندوه آنان سینهام را تنگ میکند نه ... من از شما میخوام که نه با ما باشید و نه بر ما.
امام سجاد(ع) پس از این سخنان، درنگ کوتاهی کرد و فرمود: کشته شدن حسین(ع) چندان شگفت نیست، شما پدر حسین(ع) را که از او برتر و گرامیتر بود، کشتید.
ای اهل کوفه! از مصیبتی که بر پدرم حسین وارد شد، سرور و شادمانی نکنید که این مصیبتی عظیم است.
جانم فدای آن کس که در ساحل فرات شهید شد و پاداش قاتل او شعله جهنم است.
سخنان امام سجاد(ع) همان ویژگی خطبههای حضرت زینب کبری(س)، ام کلثوم و فاطمهای صغری را دارد، سرزنش و ملامت کوفیان، ترسیم مظلومیت اهل بیت، اعلام سرانجام و فرجام ناگزیر جنایت کاران و ستمگران و نشان دادن عمق فاجعه و رویداد کربلا، پس از این خطبههای غرا و آتشناک، قافلهای اسیران را از خیابانها و میدانها عبور دادند.
سرها را در میان قبال و تماشاچیان چرخاندند. نوشتهاند کسانی از لبان سر امام حسین(ع) میشنیدند که امام آیه 9 سوره کهف را تلاوت میکرد که ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا.
این تلاوت در چند نقطه اتفاق افتاد و بسیار کسان شنیدند.
در ارشاد شیخ مفید آمده است که زید بن ارقم گفت: «من در حجره نشسته بودم که سر امام حسین(ع) را بر نیزه از مقابلم عبور دادند وقتی روبهرویم رسید شنیدم که میخواند، ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا.»