گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، سعید درویشی؛ رخداد بی نظیر انقلاب اسلامی در جهان دین ستیز و دین گریز قرن بیستم و در محاصره نظریات و آرای جامعه شناختی که وقوع انقلابی غیر وابسته به بلوک های متداول آن روزگار را غیر ممکن می دانستند، به حدی شوک برانگیز بود که جریان غالب سکولار عصر، قوی ترین رقیب خود را در قالب اسلام انقلابی دید.
اولین پیامد این رستاخیز اسلام، برقراری نظام سیاسی بر پایه مفاهیم و ارزش های اسلام ناب بود که مبانی و پایه های فکری آن طی قرون متوالی از غیبت امام زمان (عج) تا سال 1357 توسط علما و اندیشمندان مسلمان شیعه در زمینه های مختلف پایه ریزی شده بود.
از همان ابتدا دشمنان انقلاب تنها راه نابودی این اسلام را در فروریختن مبانی آن از طریق ایجاد شبهه و ارائه تصویری متفاوت از انقلاب بر پایه تئوری های دین گریز دیدند.
تصویری که انقلاب را نتیجه گذار جامعه مسلمان از سنت به مدرنیزاسیون می دانست، این راه نیز متاسفانه توسط قشر روشنفکر غربزده و با استفاده از شبیه سازی این گذار شروع کرد و حتی کار به آنجا رسید که در مراکز علمی کرسی های تدوین تاریخ شفاهی انقلاب (بدون پسوند اسلامی) را به راه انداختند.
طی 31 سال عمر این نظام در دانشکده های جامعه شناسی و علوم سیاسی دانشگاه های داخلی عدم پیوند انقلاب و توده های مردم به صورت ظاهرا علمی تبلیغ می شد و حتی برنامه های کاملا تقلیدی با عنوان توسعه سیاسی در حال گسترش بود.
برنامه ای که به صراحت می شود اعلام کرد که روشنفکران مرعوب به علت فقدان گفتمان و ضعف در عقبه تئوریک خود کوچکترین نقشی در تئوری پردازی آن نداشتند و تنها مجری چند طرح کاملا از قبل شکست خورده بودند.
با وقوع فتنه 88 که ناشی از عدم وجود تحلیل مناسب از سوی استکبار داخلی (جریان اصلاحات آمریکایی) از وضعیت نیروهای اجتماعی داخل کشور صورت گرفت، توهم صحت جدایی توده مردم از انقلاب در ذهن برخی از صاحب نظران بوجود آمد.
اما جریان اصیل اسلامی 9 دی 88 به ناگاه تمام این توهمات را برهم زد، اعتراض به توهین به ساحت مقدس امام حسین(ع) ، سردادن شعارهای اصیل اسلامی-انقلابی و دفاع از بحث ولایت سه مولفه مهم در این واقعه مهم بود که نکات ذیل از آن قابل برداشت است.
توده های مردم برخلاف همه توهمات نخبگان ضبط صوتی (کارشناسانی که جز تکرار تئوری های نظریه پردازان خارجی هنر دیگری ندارند) از اصل اسلام و پیوندش با نظام دلزده نشده اند؛ چون اول انقلاب این رابطه را کاملا قبول داشتند.
پذیرش اصل ولایت فقیه به عنوان نماینده این رابطه و اینکه نظام اسلامی با وجود مشکلات و نارسایی های زیاد آن در عمل در ریشه و کنه خود نماینده اصیل اسلام و باورهای اسلامی مردم است.
جریان استکبار داخلی متوجه این مطلب شد که تمام سرمایه گذاری هایش در زمینه ایجاد تفکر اسلام آمریکایی (اسلام حداقلی و سکولاریستی) در طی دو دهه به علت فقدان پایگاه مردمی در مقابل اسلام ناب محمدی (ص) شکست خورده است و این نیز همانطور که اشاره شد به علت جدایی این جریان از مردم و عدم شناخت صحیح از جامعه مسلمان ایران بود.
اما 9 دی را می توان از زاویه دیگر نیز بررسی کرد و آن تلاش برای حفظ اسلامیت و جمهوریت نظام اسلامی از سوی مردم است.
متاسفانه جریان مذهبی در بیش از سه دهه بعد از انقلاب در تبیین مفهوم جمهوری اسلامی بعنوان یک گفتمان ابداعی نه یک ترکیب سیاسی بسیار ضعیف عمل کرده است؛ جمهوریتی که در عدم پذیرش نظر اکثریت جامعه در انتخابات از سوی بخش دیگری از جامعه و اسلامیتی که در توهین به ساحت امام حسین (ع) تجلی پیدا کرد و این موضوع را اثبات کرد که توده مردم راحت تر از قشر نخبگانی توانسته این گفتمان را درک کند.
9 دی 88 ما شاهد این مطلب بودیم که جامعه مسلمان بار دیگر عمق نفوذ اسلام در بین خود را به نمایش گذاشت و این ادعا را ثابت کرد که اسلام به نمایندگی ولایت فقیه همچنان گفتمان غالب توده های مردم است و هرگونه کنش اجتماعی که برخلاف آن باشد، ناچار همچون فتنه سبز محکوم به فناست.