هواپیمای حامل امام با تمام دلنگرانیها سرانجام صبح امروز ساعت 9:33 در فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست.
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، سرود «خمینی ای امام، خمینی ای امام» در سالن فرودگاه طنین انداخته و متن پیام خوشامدگویی که توسط شهید مطهری نگاشته شده بود توسط یکی از دانشجویان قرائت شد.
جمعیت استقبالکننده در طول 33 کیلومتر از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا که مقصد بعدی امام بود، در انتظار هستند تا بزرگترین استقبال تاریخ را رقم زنند.
سپس ماشین حامل حضرت امام در میان سیل جمعیت خروشان ایران اسلامی راهی بهشت زهرا شد تا ضمن تجدید پیمان با شهدای انقلاب، اولین دیدار را با مردم که او را به عنوان امام خود با عشق و علاقه پذیرا گشته بودند، سخن بگوید.
پس از 15 سال تبعید و دوری از وطن باید استقبالی شایسته از امام خمینی میشد، اما ایشان قبرستان پایتخت را برای سخن گفتن در جمع میلیونی مشتاقان برمیگزینند؛ همانجایی که یادگار رژیم پهلوی است و فرزندان وطن که برای اسلام برخاسته و جاوید شده بودند، در آنجا آرام گرفته اند.
در راه ناگهان بلیزر خاموش میشود. امام (ره) اصرار داشتند که پیاده شوند. میگفتند: ما باید برویم قطعه17، مردم منتظرند، در را باز کنید.
رفیق دوست (راننده) میگوید: نمیدانستم چه کار کنم. چون موتور خاموش شده بود و درها که قفل بودند دیگر باز نمیشدند. فقط میگفتم عجله نکنید، چشم! میرویم. بالاخره هلیکوپتر آمد و تا قطعه 17 را با آن رفتند.
سپس امام سخنرانی تاریخی خود را آغاز میکنند.
با اتمام سخنرانی امام جمعیت مجددا به سمت جایگاه هجوم آوردند. امام نتوانست سوار هلیکوپتر شود و بلافاصله سوار بر آمبولانس شرکت نفت که آنجا بود، شدند.
بالاخره در بین راه امام سوار هلیکوپتر شدند و به سمت تهران پرواز کردند؛ ایشان بلافاصله به بیمارستان 1000 تختخوابی رفتند تا از مجروحان حوادث اخیر که در آنجا بستری بودند دیدار کنند.
در گزارشات روزنامهها ارقام جالبی از شکستن تلویزیونها به علت قطع پخش برنامه ورود امام آمده است.
خبرگزاری یونایتد پرس تعداد مستقبلین را در طول مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا 4 میلیون نفر و در بهشت زهرا نیم میلیون نفر گزارش کرد.
رادیو کلن شمار جمعیت را پنج تا شش میلیون ذکر کرده است. خبرنگاران داخلی نیز تعداد جمعیت را پنج میلیون نفر ذکر کردند.
در حدود ساعت 11:05 ماشین حامل امام وارد میدان آزادی شده و در میان شور و شوق و اشتیاق شدید استقبالکنندگان و پس از یکبار دور زدن دور میدان، وارد خیابان آزادی شد.
ماشین امام که چند نفر هم برای محافظت روی سقف آن نشسته بودند با طی مسافت چند کیلومتری دور میدان و در میان بارانی از گل و گلاب و نقل که بر ماشین میبارید و اشکهای شوق که بر گونهها جاری بود به سمت دانشگاه تهران به حرکت درآمد.
قرار بود امام به دانشگاه تهران هم بروند و تحصن عدهای از روحانیها هم در آنجا تمام شود، اما خیابان انقلاب و مقابل دانشگاه آنقدر شلوغ بود که احمد آقا و محسن رفیق دوست، راننده بلیزر، امام (ره) را منصرف کردند.
امام در ساعت 10:05 اولین شب اقامت در ایران، با وجود خستگی زیاد، اعضای کمیته برگزاری استقبال را به حضور پذیرفتند و برای آنان سخنرانی کردند.