گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ حجتالاسلام محمدعلی جاودان از اساتید برجسته اخلاق هستند که در طی دوران زندگی و تحصیل حوزویشان از محضر اساتید برجستهای از جمله آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی، آیتالله خوانساری، آیتالله حقشناس و علامه عسکری بهرهمند شده اند.
چرا بعد از این همه سال تربیت نشدیم؟
ما بعد از شصت هفتاد سال تربیت نشده ایم. بسیار تاسف برانگیز است. عمل تربیتی نیاز به عمق دارد. اگر عمق ندارد عمل تربیتی نیست. در آیه 39 سوره مبارکه مریم می فرماید: «یَوْمَ الحَسْرَةِ إِذ قـُضیَ الأمْرُ» زمانی که کار تمام شد، روز حسرت می شود. آقا «یَوْمَ الحَسْرَةِ» یعنی چه؟ تمام دورانِ بعد از رفتن ما از این عالم «یَوْمَ الحَسْرَةِ» است. در ادامه آیه می فرماید: «إِذ قـُضیَ الأمْرُ وَهُمْ فی غَفلةٍ» آقا اگر چشمت را باز می کردی آن چیزی که در پایانِ کار دیدی همان ابتدا در جلویت می دیدی.
در تربیت مداومت لازم است. عمق لازم است و آن عمق این است که انسان حواسش در کاری که می کند، جمع باشد. اگر مداومت و عمقِ در عمل وجود داشته باشد ما به ثمری که دین می خواهد می رسیم. اگر انسان دستورات و آن چیزی که دین از او می خواهد را انجام دهد، به سلطنت این عالم می رسد. سلطنت این عالم.
تن دادن به تربیت نیاز به اعتقاد به آخرت دارد. تحمل سختیِ تربیت، نیاز به اعتقاد به آخرت دارد. اگر من دیدم نمی توانم، خسته شدم و بُریدم معنایش این است که من کمبود دارم. اگر انسان معنای این کمبود را می دانست، به جای اینکه برای امام حسین (ع) گریه کند، برای خودش گریه می کرد.
ملائکه در هنگام مرگ چه کسانی نازل می شوند و بشارت می دهند؟
در آیه 92 سوره مبارکه نحل می فرماید: «ولا تکونوا کالــّتی نقـَضَتْ غَزْلها مِنْ بَعْدِ قوّةٍ أنکَاثا» زنی بود که اندکی کمبود داشت. او ثروتمند بود و چندین کنیز داشت و آنها را وادار می کرد برایش پارچه یا فرش یا چیزی ببافند. آنها از صبح تا غروب می بافتند و هنگام غروب آن زن می گفت هرچه بافته اید باز کنید. در این آیه می فرماید مانند آن زنی که می بافت و خوب می بافت و غروب می گفت باز کنید، نباشید.
مثلا کسی زحمت می کشد و یک دهه روضه می خواند و بعد یک حرف بدی به کسی می گوید. خب با چنین کاری هرچه بافته باز کرده است. تقریبا هیچ ساختن و خراب کردنی به اندازه ای که خودمان می کنیم نیست. اگر کار را خراب نکنیم به ما در آیه 30 سوره مبارکه فصلت آموخته اند که: «إِنّ الـّذینَ قَالوا رَبّنا اللهُ ثــُمّ اسْتقامُوا تتنزّلُ عَلیْهمُ المَلائِکة» ملائکه برای کسی نازل نمی شوند. ملائکه تنها بر پیامبران و اولیاء خدا نازل می شوند. ملائکه در هنگام مرگ بر چنین انسانی نازل می شوند.
در ادامه آیه می فرماید: «تتنزّلُ عَلیْهمُ المَلائِکة أَلا تخافوا وَلا تحْزَنوا» دوره حزن و اندوه پایان یافت. الان زمان اجر تمام زحماتیست که کشیدی. بنابراین در کارها استقامت و پیگیری لازم است. به عنوان مثال پنج بار در روز دستور نماز داریم. یعنی باید مرتب تکرار شود. تا شاید ما نماز خوان بشویم. اگر کسی مردتر از این ها باشد، بیشتر از اینها نماز می خواند. بنابراین اصل الاصول این تربیت استقامت و پیگیری است. بدون استقامت نمی شود.
خداوند تعالی از کسی که این راه در دسترسش بوده اما عمل نکرده، نمی گذرد
کسانی که بعد از پیامبر (ص) بر سر کار آمدند می خواستند راه این تربیت را ببندند. امام حسین (ع) به کربلا آمد تا راه را باز نگاه دارد. راه را باز نگاه دارد. تا هرکس بخواهد بتواند در این راه حرکت کند. آمده بود خودش و زن و بچه اش را قربانی کند تا این راه باز بماند. از آنجایی که بر سر این راه امام حسین (ع) و پاکان و نیکان بزرگی کشته شده اند خداوند تعالی از کسی که این راه در دسترسش بوده اما عمل نکرده، نمی گذرد.
صدای العطش از تمام خیمه ها می آمد
در دل حادثه کربلا یک حادثه بزرگ رخ داد و آن حادثه تشنگی است. بچه ها پرپر زدند. کودکان خردسال توانایی کمتری دارند و از این تشنگی پرپر می زدند. کسی نقل می کرد امام (ع) به میدان آمدند و وسط دو لشکر ایستادند و به عمرسعد (لعنت الله علیه) فرمودند بیا و به لشکرت بگو ساکت باشند. او امر کرد ساکت باشند. فرمودند گوش کن ببین چه می شنوی؟ صدای العطش از تمام خیمه ها می آمد.
توسل به حضرت علی اصغر (ع) برترین توسلی است که انسان می کند. آیت الله شاه آبادی فرموده بودند که بالاسر جنازه اش روضه حضرت علی اصغر (ع) را بخوانند. خودشان هم در شب های جمعه که در مسجد دعای کمیل می خواندند به حضرت علی اصغر (ع) متوسل می شدند. بسیاری از بزرگانی که من اطلاع دارم دست به دامان این شیرخواره می شدند.
دو فضیلت حضرت علی اصغر(ع) به دیگر شهدای کربلا
حضرت علی اصغر (ع) دو فضیلت دارند که هیچ یک از شهدا ندارند. یک فضیلتشان این است که خودشان برای شهادت نیت نکرده بودند. پدرشان برای ایشان نیت کرده بودند. یعنی برترین نیت ممکن در میان جمع شهدا. زیرا درجه خلوص نیت هیچ یک از آنها به اندازه حضرت حسین (ع) نبود. پس نیت شهادت ایشان را حضرت حسین (ع) کردند. دوم اینکه همه از خودشان دفاع کردند اما ایشان نمی توانست از خودش دفاع کند.