گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ حجتالاسلام محمدعلی جاودان از اساتید برجسته اخلاق هستند که در طی دوران زندگی و تحصیل حوزویشان از محضر اساتید برجستهای از جمله آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی، آیتالله خوانساری، آیتالله حقشناس و علامه عسکری بهرهمند شده اند.
بیعت با یزید نابودی اسلام است
امام حسین (ع) درباره بیعت کردن با یزید فرمود: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَام»[1] با بیعت من با یزید، با حکومت یزید اسلام تمام شده است، اسلام نابود شده است. «عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَام» یعنی خداحافظی باید با اسلام کرد، اسلام را باید پایان یافته دانست.
امام حسین (ع) در جایی دیگر فرمودند: «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ النِّجَاة وَ الصَلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی» من برای اصلاح امّت جدّم خروج کردم. چرا اصلاح؟ مگر مشکلی در امّت وجود دارد؟ امّت جدّم مگر فاسد شده است؟ نمیخواهد قدرت به دست بیاورد، نمیخواهد بالا بنشیند، نمیخواهد خون بریزد، میخواهد امر به معروف و نهی از منکر کند، تا پایان راهش، تا غروب روز عاشورا هم که شهیدش کردند، هیچ حرکتی برای یک خونریزی نکرد امام حسین. محاصرهاش کردند، خواستند او را بکشند، از خودش دفاع کرد.
در عالم اسلام اولین سری که به نیزه زدند سر پسر دختر پیامبر بود
به عالم اسلام میخواست بفهماند من یزید و حکومت یزید را قبول ندارم، من حکومت یزید را شرعی نمیدانم، حکومت یزید را اسلام نمیدانم، حکومت یزید را نابودی اسلام میدانم، این را میخواست به عالم بفهماند، این شد امر به معروف و نهی از منکر. آنها هم میگفتند اگر تو حکومت یزید را نمیپذیری ما تکّه تکّهات میکنیم، باشد من حاضرم، زن و بچّهات اسیر میشود، باشد حاضرم، سرت را به نیزه میزنیم، این اوّلین بار است، دقّت کنید، فقط در عالم اسلام یک بار سر به نیزه زدند.
اوّلین سر، سر پسر دختر پیغمبر است. آقا جسدت را روی زمین میگذاریم، کنار هم میچینیم جسدها را، بعد اسب میتازیم، عیب ندارد. زن و بچّهات را بیپوشش 40 منزل به اسیری میبریم، باکی نیست. هرچه باشد من میخرم، من بیعت نمیکنم، شما هر کاری میخواهید بکنید، فقط میخواهم این بیعت نکردنم را به عالم برسانم، ای مردم عالم بدانید ، یزید را چه کسی گذاشته است سر کار؟ چه کسی گذاشته؟
در این جریان چه کسی پیروز شد؟
در این جریان چه کسی پیروز شد؟ اسیرها را آوردند به شام و اسیرها به مسجد جمعه شهر آمدند و حضرت زین العابدین آن روز صحبت کرد، تمام ورقها برگشت، از آن روز به بعد یزید دارد ابن زیاد را لعنت میکند. روز اوّلی که اسیرها را آوردند کلاغهای قصرش، مثلاً کلاغها مفصّل سر و صدا کردند، در عرب صدای کلاغ نحس است این گفت هر چه میخواهید شما بخوانید من به آرزوی خود رسیدهام؛ بزرگترین مشکل حکومت من حسین بوده است که حل شده است.
تمام شهر شام علیه یزید به عنوان کشنده حضرت حسین شورش کرده است. نه شورشی که دست به شمشیر ببرد، شهر به هم ریخته است، اوقات همه تلخ است این چه کاری بوده کرده است؟ عمر سعد بر سر خود میزد به طور جدی تمام کشور علیه این جریان قیام کرده است؛ همه کار را، کارهای گذشتهی این دولت اموی را عالم اسلام هضم کرده است این را نتوانسته است هضم کند.
خون حسین قداست خلافت اموی را شکست
در طول زمان این دستگاه خلافت، قداست یافته بود آنهایی که به کربلا آمده بودند میگفتند که خلیفه پیغمبر دستور داده است نه اینکه نمیدانیم این پسر پیغمبر است امّا امیرالمؤمنین خلیفه پیغمبر دستور داده است اینها همه از این رأی برگشتهاند.
آن کاری که خون حضرت حسین کرده است بت یزید را، بت خلافت یزید را، بت خلافت اموی را، بت خلافت را شکسته است. این کار اصلی خون حضرت حسین است؛ امام حسین پیروز شد ولو کشته شد، آن هدفی که داشت انجام شد، میخواست این قداست را بشکند که شکست.
شلختگی در نماز ریشه در رفتار آدمی دارد
آدم باید با امام حسین پیوند داشته باشد. یک جایی اخلاص باید به خرج داده باشد، نماز باعث میشود که آدم با اعتقاد درست از دنیا برود، عاقبت به خیر میشود. این عاقبت به خیری خیلی قیمت دارد. یک آدمی که شلخته نماز میخواند، آن شلختگی در نماز نشانهی یک شلختگی است در رفتار آدمی است؛ آن آدم ممکن است خیلی راحت دروغ بگوید، خیلی راحت چیزهای دیگر، کسی که مواظبت نمازش را میکند نمیشود ممکن است یک زمان از او گناهی سر بزند عرض کردم ممکن است امّا نمیشود زندگی او شلخته باشد.
1- اللهوف، ص 24.