به گزارش "خبرگزاری دانشجو"، متن نامه بسیج دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا به دکتر ظریف به شرح زیر است:
بسمه تعالی
أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ / سوره فتح آیه 29
وصیت من به وزرای خارجه در این زمان و زمانهای بعد آن است که مسئولیت شما بسیار زیاد است، چه در اصلاح و تحول وزارتخانه و سفارتخانهها و چه در سیاست خارجی حفظ استقلال و منافع کشور و روابط حسنه با دولتهایی که قصد دخالت در امور کشور ما را ندارند. و از هر امری که شائبة وابستگی با همة ابعادی که دارد به طور قاطع احتراز نمایید. و باید بدانید که وابستگی در بعض امور هر چند ممکن است ظاهر فریبندهای داشته باشد یا منفعت و فایدهای در حال داشته باشد، لکن در نتیجه، ریشة کشور را به تباهی خواهد کشید. امام خمینی (ره)
جناب آقای دکتر ظریف
با عرض سلام و خسته نباشید
ما دانشجویان در راستای وظیفه ملی و شرعی و با توجه به اهمیت و پیچیدگی وظایف شما برخود واجب می دانیم شما که در جبهه دیپلماسی در حال انجام وظیفه هستید را پشتیبانی کرده و سیری کوتاه از تاریخچه ارتباطات بین 5+1 و ایران را در مقابل شما به تصویر بکشیم تا با توجه به این سرگذشت ها در عرصه سیاست خارجی موفق باشید.
در فصل هشتم از عهدنامه ترکمانچای لایحه کاپیتولاسیون برای روسیه تصویب میشود و به موجب آن اگر یک روس با یک ایرانی نزاع کند و یا به قتل برساند هیچ کس حق دستگیری فرد روس را ندارد. اما اگر یک ایرانی یک سگ روسی را به قتل برساند در معرض اعدام قرار میگیرد! بعدها کشورهای فرانسه انگلیس و آمریکا نیز این لایحه را در ایران تصویب میکند.
در داستان ملی شدن صنعت نفت ایران، دولت مصدق به سمت آمریکا دست دراز میکند و آمریکا هم به نام ملی شدن، نفت را به کام خود میبرد. اما هنگامی که از این منفعت راضی نمیشود بین دو مهره مصدق و شاه، دوباره شاه را بر میگزیند.
پس از کودتای 28 مرداد در شانزدهم آذر شاه در جلوی پای نیکسون چند جوان دانشجو را قربانی میکند.
در اواخر سال 57 ایالات متحده حتی به دست نشانده خود نیز رحم نمیکند و به شاه اجازه ورود به آمریکا نمی دهد. تلاش های شاه برای گرفتن پناهندگی سیاسی از انگلستان هم بی نتیجه می ماند و به همین دلیل شاه مجبور می شود به مصر برود.
در 23 آبان 58 ایالات متحده تمامی دارایی های ایران را بلوکه می کند و بعد در 5 اردیبهشت 59 به طبس می آید تا گروگان های خود را آزاد و پس از آن حکومت مرکزی را ساقط نمایند که با مأمورین خداوند مواجه می شود.
پنج روز بعد شش عراقی سفارت ایران در لندن را اشغال می کنند و هنگامی که نیروهای ویژه انگلستان وارد عمل می شوند تروریست ها تسلیم می شوند ولی نیروهای ویژه آنها را به قتل می رسانند! بعدها معلوم می شود پلیس اسکاتلندیارد طراح و برنامه ریز ماجرای حمله به سفارت بوده است و افراد مسلح زیر نظر سازمان جاسوسی انگلستان تعلیم دیده اند!
در 29 دی 1359 عهدنامه 1981 الجزایر بین ایران و ایالات متحده نوشته می شود. ایران متعهد می شود که اعضای لانه جاسوسی را آزاد کند و در طرف مقابل آمریکا متعهد می شود اموال بلوکه شده ایران و اموال به سرقت رفته توسط خانواده پهلوی را بازگرداند. گروگان ها آزاد می شوند ولی طرف غربی به تعهدات خود عمل نمی کند!
در سال 63 وزارت بهداشت از کشور فرانسه فرآوردههای خونی وارد میکند. غافل از اینکه این فرآورده ها حاوی ویروس ایدز و هپاتیت می باشد! دولت فرانسه به همه کشور هایی که این فرآورده ها را صادر کرده است غرامت میدهد .... البته به جز جمهوری اسلامی ایران!
هنگامی که صدام به ایران حمله میکند غرب و شرق برای ساقط شدن انقلاب اسلامی از هیچ کمکی دریغ نمی کنند. فرانسه میراژ و سوپراتاندارد می دهد. شوروی سوخوی خود را به صدام می فروشد. آلمان بمبهای شیمیایی خود را در اختیارش میگذارد و امریکا کمکهای مالی و اطلاعاتی می دهد و ناوگان دریایی خود را به کمک صدام میفرستد. مردمی که قربانی سلاح های شیمیایی شده اند برای درمان به آلمان می روند. و آلمان پرونده جانبازان شیمیایی را در اختیار شرکتهای تولید کننده بمب های شیمیایی قرار می دهد تا میزان اثرگذاری بمبها بیشتر شود.
در شهریور 77 سید محمد خاتمی برای تنش زدایی از طرف جمهوری اسلامی پیشنهاد نامگذاری سال گفتگوی تمدنها را برای سال 2001 میدهد ولی آمریکا به نمایندگی از جامعه جهانی این سال را سال مبارزه با تروریسم نامگذاری میکند و در نهایت به ایران محور شرارت اطلاق می شود.
در مهر 82 بیانیه سعدآباد مورد توافق طرفین میگردد و به موجب آن تمام فعالیتهای مرتبط با غنی سازی لغو میشود و این در حالی است که طرف غربی به تعهدات خود مبنی بر جلوگیری از ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت عمل نمیکند و پس از چند ماه اعلام کرد که بیانیه سعدآباد تمام خواستههای طرف غربی را ارضا نمی کند!
در اسفند سال 82 توافق نامه بروکسل امضا میشود و برای اعتماد سازی ساخت قطعات و مونتاژ سانتریفیوژ نیز تعلیق میشود و طرف غربی متعهد می شود پرونده ی هسته ای ایران از دستور کار شورای امنیت خارج شود. ولی پس از تعلیق در اجلاس 2004 شورای حکام نه تنها پرونده هسته ای از دستور کار خارج نمی شود بلکه قطعنامه شدیدالحنی نیز بر علیه ایران صادر می شود !
در آبان سال 83 توافق نامه پاریس امضا می شود و ایران متعهد می شود که تمامی فعالیت های مرتبط با ساخت سوخت هسته ای را تعلیق نماید!
در سال 88 آمریکا و انگلیس رسما از فتنهگران حمایت می کند و کنگره آمریکا برای تغییر نظام اسلامی بودجه چند صد میلیون دلاری تصویب می کند!
و بعد از 4 سال دوباره ایران به سمت غرب دست دراز کرده است و امیدوار است که دستکش ابریشمی غرب را لمس کند غافل از این که زیر این دستکش ابریشمی پنجه چدنی نهفته است!
در 3 آذر 92 توافق نامه ژنو امضا می شود. در این توافق نامه دولت محتوای توافق نامه را محرمانه می داند و حاضر نمی شود که محتوای توافق نامه را به مجلس ارائه دهد و مردم ایران متن توافق نامه را از منابع آمریکایی گرفته و ترجمه می کنند! در متن توافق نامه ، ایران از حق مشروع خود دفاع نکرده و حتی تعریف غنی سازی را مشروط به توافق طرفین مینماید و به طرف مقابل اجازه دخالت در امور داخلی کشور را میدهد!
و پس از انتقاد به توافق ژنو رئیس جمهور محترم که اوباما را فردی با هوش و مودب می داند، اساتید دانشگاهی منتقد به توافق نامه ژنو را عده ای کم سواد میخواند که از جای معدود تغذیه می شوند!
بدیهی است که استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای جزیی از اهداف نظام اسلامی و فراتر از منافع حزبی بوده و انتقاد به روند مذاکرات خارج از بازی های جناحی است.
چرا باید در چنین مسئله ای منافع حزبی مد نظر قرار بگیرد؟ چرا باید برای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای باید با کشور هایی مذاکره کنیم که اکثرا دارای بمب اتم هستند؟ چرا باید با آمریکایی مذاکره کنیم که خود دارای هزاران بمب هسته ای است و تاکنون دو بار از آن در جنگ جهانی دوم استفاده کرده است؟ چرا باید سطح مذاکرات از توافق برد –برد به توافق به هر قیمت تنزل پیدا کند؟ چرا باید در مذاکرات هسته ای صحبت امور داخلی ایران به میان بیاید ؟ چرا وزارت امور خارجه باید به جای آگاهی بخشی به مردم در جهت حمایت و پشتیبانی از روند مذاکرات منفعلانه کمپین (هر توافقی بهتر از عدم توافق است) تشکیل بدهد؟
سوالات بسیاری در اذهان عمومی وجود دارد ...!
با کمال احترام ما دانشجویان به عنوان پیش قراولان انقلاب اسلامی از شما دعوت مینماییم تا در دانشگاه بوعلی سینا حضور به هم رسانیده و پاسخگوی سوالات ما باشید. امیدواریم که با حضور خود به پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی کمک نمایید.