گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، به نقل از نشریه صبح قریب، دانشگاه اراک: سینما فقط فیلم نیست، سینما سالن انتظار است و نمایش آپارات است و پردهای وسیع و به تبع آن مخاطب وسیع نه مخاطب منفرد مخاطبی که هم هویت فردی داردو حالا در سالن نمایش مقابل پرده اعجاز هویت جمعی هم پیدا میکند سینماارتباط و انتقال افکار و عقاید از فیلمساز به مخاطبست و وای از روزی که حائل بین اینها بشود دولتها و سیاستهایشان با هر نیتی که مانع سازوکارستو حتی نقض غرض.
سینما یعنی در زمانهای که هرکس در جدی گرفتن خود جدیت بسیار به خرج میدهد در زمانهای که هرکس یا روشنفکرست یا سیاست باز (و البته معدودند کسانی که جزء هیچ دو دستهاند) اغاز ِ پایان دخالت اینها در هنر که چه غنیمت است و چه کارساز.
سینمای ایران یعنی سیر حرکت و باور و اعتماد به هنر ملی از جز به کل؛ سینمای ما یعنی باور به خاک و آب این مرزوبوم در آغاز باور فرهنگ وسنت این آب و خاک و نهایتا دست یابی به وطن پرستی و سر دادن سرودای ایرانای مرز پرگهر... سینمای ملی یعنی لنز دوربینهایمان را از پسِ فرهنگهای مبتذل و نمادگرای غربی بیرون کشانیم و بیاییم وازمردم باشیم همراه بامردم مردمی که تریبونشان هنرسینماست آری میخواهیم بجای نمایاندن (کراواتهای موشهای شهر موش)ها برسیم به امثال (طلا و مس)ها آنجاها که بجای نماد لیبرالیسم بستههای اخلاق تحویل مخاطب دهیم؛ اخلاقی که نه در آن بالا بالاها نه، بلکه در همین پایین کنار مردم معمولی هم فراوانست گر جویایش باشیم... اخلاقها و مسلکهایی که آنقدری کهدر بالای قفسه کتاب خانهها نیافتیمشان به همان میزان جستیمشان در امثال آنانی که در سیر دستیابی اخلاق نظری به عملی در جفت کردن کفشهای حضارمسجد...
سینما آینه تمام نماست، جام جهان نماست و تونل زمان هویداگر خصوصیات وفرهنگ ملتیست از ورای این آینه جادو.
هم میشود فیلم ساخت بجای سرگرمی و شعار عوام فریبانه و کاسبکارانه زنده باد سرگرمی سر داد و تیغ کشید علیه فرهنگ و هنر و اخلاق و هم میشود شعارزنده باد هنر علیه سرگرمی و علیه مخاطب سر داد و کالای فرهنگی رسانه ایرا برای دل خویش ساخت و عرضهاش کرد و طلبکارانه منتقد و مخاطب را به عدم درک معناگرایی محکوم کرد. اثر هنری زمانی میتواند فراملی شود با مخاطب جهانی، که در وهله اول ملی باشد چرا که فراملی یعنی ملی ِ ملی بودن یعنی در عین فراملی بودن با هیچ سینمای دیگری اشتباه گرفته نشود و همه شاخصهها از لوکیشن تا معماری و پوشش رنگ و بوی ملی دهد. هنرملی یعنی ریشه دار در خاک نه معلق در فضا پیش زمینه ریشه داربودن وهویتمندی اتکا به سنت و فرهنگ ملت خویش هم در تفکر هم در شکل و قالب وهمچنین تلاش هنرمند در عقب راندن هرچه بهتر و بیشتر فاشیسم در عرصه هنر و فرهنگ.
ضمن تاکید میگویم هنرمند، اما نخوانید اهل هنر؛ چرا که فاصله میان این دوتعبیر غوغا میکند. هنرمند بمنظور دست یابی به برترین ارتباط با مخاطب دردرجه نخست باید بسازد دنیا و کهکشانی مماس با خود و جهان پیرامونش و درمرحله بعد بتواند این دنیای معین را با کسب مهارت خاص هنری خود که ریشه در فرم ملیاش دارد به مخاطب منتقل کند.
فیلمساز باید بداند که حتی اگر در اثرش عنصری را از فرهنگ و جایی دیگروام گرفت درون چهارچوب هویت ملی و غیرت ملی و سرفرازی فرهنگی خود بگنجاند چرا که هر ملتی با فرهنگ خاص خویش از طریق مفاهیم و بازخوردهای مستتر درهنرسینمایش قابل شناسایی است نه......! بماند! در کل سینمای جهان یک مجموعه کل است با زیرمجموعههایی تحت عنوان سینمای ملی هر کشور زیرمجموعههایی در چهارچوب فرهنگ و ملیت خود زیرمجموعههایی که بازخورد گرایشهای هر ملتیست که در بطن همان روح ملی زیست میکند و به هر اندازه که در این مجموعه از فرهنگ و هویت خود دوری گزیند و رویاورد به تقلید از فرهنگهای بعضا مبتذل دیگر ملتها (در پوشش و ارتباط متقابل زن ومرد و....) بپردازد به همان میزان هم مهار و حذفش از این زیرمجوعهها اسان میگردد. و راستی چند کلامی با هنرمندان و هنرافرینان این مرزوبوم:
در جهان بال و پر خویش گزیدن آموز که پریدن نتوان با پر و بال دگران...
شما میتوانید جهت بازدید و دریافت نشریات دانشجویی به سایت پاتوق آزاداندیشی نشریات دانشجویی مراجعه کنید.