محسن زیار _ مردم ايران در طول سده اخير مبارزات پيگيري بر ضد نظام سياسي حاكم انجام داده، و اگر چه تجربه كافي در اين زمينه كسب كردند، ولي در عمل با شكست هاي دردناكي روبرو شدند. نهضت مشروطيت كه به هدف محدود كردن قدرت پادشاهان ايران انجام شد، و نهضت تنباكو و ملي شدن صنعت نفت كه به منظور قطع دست اجانب و بيگانگان صورت گرفت، در نهايت منجر به كودتاي آمريكايي - انگليسي 28 مرداد 1332 و تثبيت رژيم ديكتاتوري شاه و نفود روز افزون بيگانگان در سرنوشت جامعه ايراني گرديد. تجربيات تاريخي مزبور ثابت كرد، مادام كه حركت بنيادين و اساسي صورت نپذيرد، باز هم اين تجربه تلخ تكرار خواهد شد، و بقاياي نظام استبدادی وابسته به استعمار به شيوه ديگري همة دست آوردهاي حركت مردم را هدر خواهد داد. لازم به ذکر است که همانطور که میدانیم، هم اکنون نیز دولت اسلامی آنگونه که شاید و باید و به معنای واقعی کلمه تحقق پیدا نکرده است که لازم است با توجه به تجربیات گذشته و بررسی دقیق و آیندهنگری، به عواملی دست یابیم که موجب تحقق دولت اسلامی گردد.
ما در این نوشتار سعی داریم به عواملی بپردازیم که موجب توفیق نظام مقدس جمهوری اسلامی شده و باعث تحقق دولت اسلامی میگردد.
اولین عاملی که باعث تحقق دولت اسلامی میگردد، «توجه به عدالت» است. افزایش فاصله طبقاتی، پیدایش ثروتهای بادآورده، بیتوجهی به مستضعفان و عنایت به ثروتمندان، فاصله فاحش فقیر و غنی، فقدان عدالت اجتماعی ـ اقتصادی و فراموش کردن محرومان، سبب تضعیف نظام اسلامی میگردد. در صورتی که تعریف صحیحی از عدالت ارائه گردد و همچنین این عدالت به نحو صحیحی اعمال گردد، قطعا نظام اسلامی موفق خواهد بود و دولت اسلامی متحقق خواهد شد.
از عوامل دیگر میتوان به «مقابله فساد اداری و اجتماعی» اشاره کرد. جامعه ای که در آن فساد باشد، از درون خواهد پوسید و مضمحل خواهد شد. لذا برای اینکه این انقلاب به هدف خود که همانا تحقق دولت اسلامی است برسد میبایست نظارت دقیقتر شده تا شاهد فساد نباشیم؛ در صورتی که فساد اداری و اجتماعی از بین برود انقلاب اسلامی به شعارها و تعالیم خود بیشتر نزدیک میگردد.
از دیگر عوامل تحقق دولت اسلامی میتوان به «روشنگری و تبیین ریشههای انقلاب» اشاره نمود. سرچشمهی انقلاب اسلامی را باید در قیام 15 خرداد 42 جستجو کرد. ریشههایی که در قیام 15 خرداد 42 و دیگر تلاشها و فعالیتهای از این دست نهفته است، سراسر اسلامی و در مسیر عمل به تعالیم اسلامی بوده است. این درحالی است که دشمنان انقلاب، مبانی مادی و غیر الهی و نهایتاً ملی را جزء ریشههای انقلاب تعریف میکنند که قطعا این امر با مبانی و ریشه های اصلی انقلاب اسلامی در تعارض است.
«برنامهریزی و مدیریت صحیح و دقیق مدیران انقلاب» از جمله مواردی است که به تقویت و اقتدار دولت میانجامد. در صورتی که مدیران نتوانند برنامهها و طرحها را به درستی پیاده و مدیریت کنند، دولت اسلامی با توفیق همراه نخواهد بود و تحقق پیدا نخواهد کرد. اما اگر برنامه ریزی دقیق وجود داشته باشد، و نیز این مدیران به درستی عمل کنند شاهد توفیق روزافزون نظام اسلامی خواهیم بود.
عامل دیگر «مقابله با اسلامستیزی» است. تبیین و روشنگری پیرامون احکام اسلامی، روشنگری دربارهی جایگاه زن در اسلام، بررسی و گسترش مبانی و تعالیم غنی اسلامی خود از عوامل مقابله با اسلامستیزی است. مضافا اینکه برای تحقق دولت اسلامی میبایست مبارزه با عوامل اسلام ستیز را در دستور کار قرار داد.
«پیوند حوزه و دانشگاه» خود از عوامل تحقق دولت اسلامی است. در واقع زمانی که علوم اسلامی -که محل آن ها در حوزه است- با روشها و متد آکادمیک –که محل آنها در دانشگاه است- ممزوج و رائه گردد، این علوم اسلامی که مبنای تحقق دولت اسلامی است توان بیشتری برای مقابله با نظریههای غربی دارند. مضافاً اینکه، وجود روحانیون آگاه به متد روز و نیز دانشگاهیان آگاه به علوم اسلامی خود از ثمرات پیوند حوزه و دانشگاه است که مقدمه ای بر تحقق دولت اسلامی است.
همچنین «ترویج وحدت قومی و مذهبی» نیز از عواملی است که سبب مقدمهچینی برای تحقق دولت اسلامی میگردد. زمانیکه مردم یک جامعه به لحاظ دینی، قومیتی، اجتماعی و... با هم متحد باشند، این جامعه مهیای پذیرش عقلانیت و عدالت است که در نتیجه میتوان دولت اسلامی را پیادهسازی کرد.
«عقلانیت و توجه توامان به سنت و مدرنیته» نیز عاملی است که سبب تحقق دولت اسلامی میگردد. عدهای از شخصیتهای روشنفکری بعضا سر و کاری با دین ندارند و یا حتی بعضا دینستیزند؛ در مقابل عدهای هستند که که بسیار دیندار هستند اما رویکردی حداقلی به مدرنیته و مظاهر آن دارند. حکومت و دولتی موفق خواهد بود که پویا بوده و ضمن اینکه سنتها و مبانی دینی و ارزشهای خود را در نظر دارد، در جهت پیشبرد اهداف خود از مظاهر مدرنیته و دنیای روز بهره ببرد که در اینصورت به نظر میرسد مسیر تحقق دولت اسلامی با سرعت بیشتری سپری میگردد.
«مقابله فشارهای بینالمللی» از یک سو و همچنین «تعامل با جامعهی بینالمللی» از سوی دیگر، از ابزاری است که میتوان برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و تحقق دولت اسلامی از آنان بهره جست. فشارهایی از قبیل تحریمها، محکومیت ایران در مجامع بینالمللی با تأکید بر مسائل حقوق بشر و تروریسم و... از سوی کشورهای غربی بر روی جمهوری اسلامی ایران اعمال میگردد و تا زمانی که این انقلاب از ارزشهای خود عدول نکرده است ادامه خواهد یافت. برای جلوگیری از این فشارها باید به نحوی با آنها مقابله کرد؛ تعامل با جامعهی بینالمللی یکی از راههای جلوگیری از این فشارها است. تعامل معقول و منطقی که نهایتاً سبب پیروزی و عزتمندی و تحقق دولت اسلامی میگردد، از جمله راهکارهای متعالی در اسلام است که در صدر اسلام نیز توسط پیامبر اسلام(ص) اعمال گردیده است. این امر دقیقاً همان نکته ای است که رهبر معظم انقلاب اسلامی از آن با عنوان «نرمش قهرمانانه» یاد میکنند. در صورتی که این تعامل با سیاست و منطق و با در نظر گرفتن منافع اسلام و نظام اسلامی همراه باشد، سبب توفیق و در نهایت تحقق دولت اسلامی میگردد.
همهی این موارد، از جمله عواملی است که سبب تحقق دولت اسلامی-آنگونه که مطلوب است- میگردد.
امید است که با رفع و حل موانع و مشکلات تحقق دولت اسلامی، راهکارها و عوامل کارشناسی شده را در جهت پیادهسازی و تحقق دولت اسلامی به کار بندیم تا همانا شاهد حرکت و پیشرفت اسلام عزیز در دنیای کنونی باشیم.