گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»،محمد میرزاطبیبی، دانشجوی ارشد ارتباطات صدا و سیما؛طبق اعلام وزارت خارجه، مذاکراتی که اکنون حول محور مسأله هستهای با «آمریکا» در حال جریان است، بیشتر برای چگونگی رسیدن به تفاهم در مورد تحریمها است. تحریمهایی که کاخ سفید و مقامات آمریکایی مکررا از حذف «مرحلهای – تدریجی» آن سخن گفته و آن را مشروط به تأیید پایبندی ایران در انجام تعهدات خویش دانستهاند. تقریبا دو ماه اندی به پایان زمان تعیین شده برای تدوین «توافق کلی» برنامه جامع اقدام مشترک مانده و به عبارتی طرفها باید به نقطه اشتراک در تمام «موارد جزئی» مورد اختلاف برسند. اینکه چرا اعضای محترم مذاکره کنندگان ایرانی تا کنون موفق به انجام توافقی که دربرگیرنده تمام موارد اختلافی باشد نرسیدهاند و دائم سخن از تفاهم کلی برای رسیدن به نقطه اشتراک نامعلوم و دست نیافتنی است، سخن بسیار است. اما آن چیزی که در ادامه و اشارهای گذرا میآید، میتواند قابل تأمل باشد.
الف) حدود دو سال از مذاکرات هستهای میگذرد و هر بار آمریکاییها با نقض عهد و بهانههای جدید مانع رسیدن به توافق میشوند و حذف تحریمها را منوط به تغییر رژیم ایران میدانند. با توجه به اینکه پیشنهاد ابتدایی مذاکرات از سوی آمریکاییها و در دولت پیشین صورت گرفت، آمریکاییها برای بیرون کشیدن خود از مرداب شکستها و ناتواناییهای پی در پی در سالهای اخیر، محتاج قدرت سیاسی و کنش سازی قدرتمند ایران در منطقه هستند. البته ایران هیچگاه در مورد مسائل غیر هستهای با آمریکا وارد مذاکره نشده است، چرا که بد عهدی و بد رفتاری آمریکاییها مانع از آن میشود.
ب) حجم وسیعی از نیازمندیهای اقتصادی اتحادیه اروپا توسط ایالات متحده آمریکا تأمین میشود. به عنوان نمونه تقریبا ۷۰ تا ۸۰ درصد بودجه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی از طریق آمریکا تأمین میگردد. این مسأله موجب شده تا این اتحادیه با وجود اختلافهای اساسی با آمریکا اما به دلیل وابستگیهای متعدد به این کشور نتواند ساز مخالفت کوک کند. این توضیح در مورد سازمانهای بین المللی نیز صدق میکند و به دلیل وابستگیهای اقتصادی، نوعی تبعیت سیاسی را به همراه داشته است. به عبارتی اگر بپذیریم جهان نه از باب همکاری که به دلایلی از جنس وابستگیهای اقتصادی فعلا در برابر آمریکا صدای واحد و منسجمی ندارد، به این نتیجه هم خواهیم رسید که اگر صدای مخالف و توانمندی به گوش برسد، جامعه جهانی همراهتر خواهد شد.
ج) بسیاری از شرکتهای فعال اقتصادی اتحادیه اروپا و سایر کشورها به بازار گسترده ایران احتیاج دارند. به عبارتی تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا سهم قابل توجهی در رکود شرکتهای آنان داشته است. از این جهت اگر فشارهای کاخ سفید به شرکتها و کشورها نباشد، تمایل خود را برای تجارت با ایران نشان خواهند داد. اما ما چقدر توانستهایم از این ظرفیت بالقوه برای کشور خود بهره ببریم؟ بدون تردید اگر مذاکرات در سطح ۱+۵ باقی بماند و دشمن درجه یک خود و بشریت که به هیچ وجه مبادرت به حذف تحریمهای به زحمت ایجاد شده علیه ایران اسلامی نمیکند را به جای ۱+۵ وارد مذاکرات نسازیم، اولین کشوری که از آن ضرر خواهد کرد ایالات متحده است. بحرانهای شکل یافته سالهای اخیر در آمریکا که طبق نظر بسیاری از کارشناسان دامنه آن به اروپا کشیده شده و برای این اتحادیه خطر آفرین شده است، مشکلات و موانع پی در پی برای آمریکا ایجاد کرده و آینده تمدنی آمریکا را در ابهام قرار داده است. مجموعه آن چیزی که به آن اشارهای کوتاه شد و تمایل اتحادیه اروپا به جدایی از هیمنه آمریکایی، این نکته را گوشزد میکند که اگر بر توانمندیهای داخلی - که با وجود انکار و چشم پوشی آمریکاییها در ابعاد خارجی نیز خود را نشان داده است – تکیه و ستون اعتماد خود را بر آن استوار میساختیم، شاهد پیشرفتهای داخلی و خارجی بودیم.
اما برگردیم به ادعای ابتدایی این یادداشت:
نشانهها و معناشناسی پیامهایی که هر از چند گاهی از ناحیه آمریکاییها مشاهده میشود، بیانگر این نکته است که طرف مقابل تمایل به حذف «برگ برنده» خویش ندارد. این برگ برنده همان تحریمهای فلج کننده به زعم آنان است. کاخ سفید در خلال مذاکرات و همزمان با تعیین یک زمان مشخص برای به نتیجه رساندن تفاهم مشترک و حذف تحریمها اعلام میکند: اگر شورای امنیت مبادرت به حذف تحریمهای ایران کند، از حجم وسیع کمکهای مالی ما محروم میماند. از طرف دیگر نیز با ابلاغ دستور العملهایی برای شرکتهای آمریکایی که در هر کجای دنیا بخواهند با ایران و شرکتهای ایرانی وارد تعامل اقتصادی و عقد قرارداد شوند، ممانعت و محرومیت ایجاد میکند. با توجه به بسیاری از این نشانهها که با اندکی رصد و هوش سیاسی، قابل دسترسی است، چگونه میتوان انتظار حذف تحریمها را داشت؟ قطعا مذاکره کنندگان ما میدانند که در یک میدان واقعی و نه توهمی و آرمانی قرار دارند و آنچه در این میدان و صحنه، آشکارا مشاهده میشود خلاف یک تفاهم و نقطه اشتراک را میرساند.
طرف مقابل فشار تحریمها را عامل آمدن ایران پای میز مذاکرات میداند و این موضوع را بارها اعلام کرده است، پس چگونه ممکن است این حربه را از دست خود خارج کند و در عمل مهره مهم خود را در این بازی بسوزاند؟ «نیرنگ آمریکاییها» در طول مذاکرات، حول محور حفظ تحریمها است. چنان که در این مدت با ادعا و وعدههای حذف تدریجی و زجر آور تحریمها در هنگام مذاکرات، اقدام به افزایش و برقراری تحریمهای جدید کرده است؛ به عبارتی کاهش ناچیز تحریمها از تحریمهای جدید شکل میگیرد!
دغل و حیله آمریکاییها در این مورد را بارها در حین مذاکرات و در مدت قریب به ۲ سال اخیر میتوان سراغ گرفت. سوزان رایس، مشاور امنیت ملی اوباما گفته بود: ایران به ۲۰۰ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی خود در مدت مذاکرات اخیر دست نیافته است... اگر نتیجه مذاکرات، تغییر رژیم ایران نبود و به اهداف خود نرسیدیم، بهانههای دیگری داریم.
در حالی این موارد و بسیاری دیگر از نقض تعدات آمریکا از سوی تیم مذاکره کننده داخلی، اختلافات درونی آمریکاییها خوانده میشود که دولت آمریکا به تمام ادعاهای به اصطلاح مخالفان تا کنون جامه عمل پوشانده است. هنگام توافق برنامه جامع اقدام مشترک در سوم آذر ۹۲ بسیاری در داخل کشور بر این عقیده بودند که قرائتهای مختلفی در مورد آن وجود دارد و حقوق ما در آن آورده نشده است. اما مرور زمان نیز مشخص کرد که بند بند این توافق طبق تفسیر و قرائت آمریکاییها اجرا شده است. اکنون نیز بعد از نزدیک به ۲ سال، چارچوب توافق برجام با تفسیر آمریکاییها، لیستی از ادعاها و خواستههای آنان را میشمارد. جان کری در برنامه تلویزیونی شبکه سی بیاس گفت: ما همین روایات متناقض و تفسیر به رأی را در توافق موقت ژنو هم داشتیم اما در نهایت دقیقا همان چیزی شد که ما گفته بودیم. کری در این مصاحبه نمیتواند رضایت خود از اینکه ایرانیها به تعهدات خود در توافق موقت پایبند بودهاند، پنهان کند اما با این حال تأکید میکند که: در کاری که انجام میدهیم اعتماد جایی ندارد. نشنال اینترست پیش از این در تحلیلی آورده بود: بر خلاف اعتقاد عموم هیچ یک از تحریمهای ایران به حالت تعلیق درنیامده است... ایرانیها اگر از پیشرفت هستهای خودداری کنند باز هم مجبور به تحمل تحریم هستند.
وزیر انرژی آمریکا نیز اظهارتی در مورد «تخفیف تحریمی» ایران پس از دوره حداقل ۶ ماهه داشته که با فکت شیت آمریکایی تطابق دارد. جالب آنکه نظارت از مراکز دفاعی و نظامی داخلی، ترجیح بند عبارات مقامات آمریکایی است. آخرین آن را میتوان در اظهار نظر اوباما درباره مسأله تحویل سامانه اس ۳۰۰ روس به کشور دنبال کرد که گفته است: با وجود اس ۳۰۰ هم به ایران نفوذ میکنیم. گویی آمریکا سودایی به غیر از دگرگونی و حمله به مردم و تمام هویت ما ندارد. در پایان باید گفت که تحریمهای خارجی، تا از موضع قدرت و داشتههایمان که همان نیازمندیهای طرف مقابل است قرار نگیریم و تحریمهای داخلی را کنار نگذاریم، برداشته نخواهد شد.ای کاش که در آرزوی رفع تحریم به «واقعیتهای میدانی» که دست ما را پرتر و بازتر میکند هم نیم نگاهی داشته باشیم.