به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از زنجان، آنچه پس از انقلاب های مختلفی که در جوامع گوناگون پدید می آید و موجبات نگرانی و تاسف انقلابیون را فراهم می آورد، مساله ریزش برخی بزرگان و صاحب نظرانی است که انقلاب صورت گرفته به ایشان امیدوار گشته بود. گاها این ریزش ها بسیار دردناک و تاسف بار است و حتی در برخی اوقات زمینه ساز ریزش دیگر اعضای خانواده انقلاب را فراهم می آورد.
اما در کنار این ریزش های دردناک، برخی رویش هایی نیز حاصل می شود که تلخی ریزش ها را جبران کرده و به عنوان دستاوردی برای یک انقلاب محسوب می گردد.
وقتی به نسل سوم انقلاب اسلامی ایران می نگریم، جوانانی را مشاهده می کنیم که هر یک به واسطه یک استعداد شگرف، خودنمایی کرده و نشانه ای متقن از یک رویش عظیم در خانواده انقلاب اسلامی می دهند.
با واکاوی مشکلات پدید آمده در انقلاب اسلامی، خلا آینده سازان خوش فکر و اهل مطالعه احساس می شود که این خلا اگر به طور صحیح مورد واکاوی قرار نگیرد و برایش راهکاری به جا و کارآمد ارائه نشود، خدای ناکرده انقلاب را در آینده دچار مشکلات عدیده ای خواهد کرد.
یکی از مشکلات پیش رو نبود مطالعه صحیح و کافی در بین جوانان نسل سوم انقلاب است که متاسفانه چون آفتی کل جامعه را در برگرفته است.
شوربختانه مسئله کمبود سرانه مطالعه در کشور جزو مشکلاتی است که جامعه را دچار سردرگمی کرده و همین عامل موجب شده است تا نگرانی ها از شکل نگرفتن جامعه ای مطلع و دانا، روز به روز افزایش یابد.
برخی از سرانه مطالعه دو دقیقه در شبانه روز اطلاع میدهند و برخی هفت دقیقه در شبانه روز. البته اینها ارقامی است که از سوی معاون فرهنگی وزیر ارشاد بارها تکذیب شده است. رئیس وقت سازمان کتابخانه ملی ایران، در اردیبهشت 87 گفته است: هر شهروند ایرانی در شبانهروز تنها دو دقیقه از وقت خود را به خواندن کتاب اختصاص میدهد که این میزان در مقایسه با کشورهای توسعه یافته همانند ژاپن و یا انگلیس که سرانه مطالعه در حدود 90 دقیقه در روز است و یا در مقایسه با کشورهای در حال توسعه ای همانند ترکیه یا مالزی که این عدد نزدیک به 55 دقیقه در روز است، یک فاجعه است.
این که چرا کتاب نمی خوانیم را هنوز نمی دانیم. نه فقط ما بلکه حتی کارشناسان امر هم نمی توانند با قاطعیت بگویند که چرا مطالعه ای که جز فایده برای ما ندارد، به چه دلیل از لیست فعالیت های روزمره ما رخت بربسته است؟
اگر کسی بخواهد بگوید نبود فرصت و مشغله های فراوان زندگی، عامل کنار گذاشتن کتاب توسط اوست، یقینا کلاهی گشاد بر سر خود نهاده و هدفش چه بداند و چه نداند توجیه اشتباه مطالعه نکردنش است. زیرا در این زندگی روزمره ما برای هر چیزی زمان داریم الا کتاب...
یکی از جوانان با استعداد زنجانی که روزگاری به عنوان یک فعال دانشجویی به جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کمک رساند و امروزه هم به عنوان یک نویسنده خوش فکر، خود را به عنوان یکی از رویش های انقلاب مطرح ساخته است.
با جناب آقای محمد رضا امینی سردبیر سایت تاریخ انقلاب اسلامی و نویسنده کتاب سراب سیاست به گفت و گو نشستیم و با این فعال فرهنگی پیرامون مقوله کتابخوانی و چرایی وجود کمبود و ضعف در این حوزه مهم و تاثیر گذار صحبت کردیم.ینده
نظر شما در مورد سرانه مطالعه در کشور چیست؟
گاهی اوقات سرانه مطالعه در کشور را با باقی کشورها مقایسه می نمایند که به نظر بنده کار اشتباهی است، زیرا کمیت در مطالعه از اهمیت کمتری برخوردار است، عمق و هدف از مطالعه مهمتر است. نکته ای را که بایستی خاطر نشان بشوم این است که گاهی اوقات مطالعه بر اساس استعمار و استثمار هست، ولی یک وقت مطالعه به خاطر تعالی خود فرد است. اگر سرانه مطالعه منظور خواندن رمان های عاشقانه پوچ و بی محتواست شما 24 ساعت هم در نظر بگیرین به چه دردی می خورد؟ پس مقایسه در این رابطه اشتباه هست.
مطالعه باید در مسیر رشد و تعالی افراد باشد در این صورت یک ساعت مطالعه با هدف به بیست و چهار ساعت مطالعه بی هدف می ارزد.
حال مسئله اصلی این هست که ما باید چه کار کنیم؟ اگر مسئولان را بگذاریم کنار، ما خودمان وظایفی داریم.
گاهی اوقات برای افرادی، مطالعه کار اول آن ها محسوب می شود ولی سفارش بنده به جوانان، خصوصا دانشجویان انقلابی این است که مطالعه کار اولشان باشد، اگر این چنین نیست حداقل کار دومشان مطالعه محسوب شود. خب در این حالت ممکن است که پرسیده شود با این هزینه های بالای خرید کتاب چگونه می توان تعداد زیادی کتاب تهیه کرد.
توصیه شما به عنوان یک جوان اهل مطالعه برای ورود جوانان به عرصه کتابخوانی چیست؟
ما باید خودمان به فکر آینده خودمان باشیم، حتی اگر مسئولین هم به فکر نباشند. همین مسئله سیاست دست دادن با آمریکا در نظر بگیرید همه این ها از سر مطالعه نکردن تاریخ هست، از سر نداشتن اطلاعات از گذشته است و ما اطلاع داریم که این افسار گسیختگی موجود به علت نداشتن اعتقاد به مبانی است. ما باید به مدل های جهادی اوایل انقلاب از قبیل ایجاد تشکیلات مناسب در این زمینه برگردیم.
انجام کارها را برای خود سخت تر نکنیم، کافی ست فقط یک جمع داشته باشیم. به فکر معتاد کردن بچه ها به مطالعه باشیم، باید کرم مطالعه را در جان بچه ها بیندازیم. اول انقلاب بخاطر این بود که از هر گوشه و کنار کشور یک حزب به وجود آمده بود و برخی ها برای واکسینه کردن خودشان سراغ مطالعه رفته بودند.
زمانی که هدف مردم تامین رفاه شد کتاب جای خود را به کالاهای لوکس و مبلمان و...می دهد و کتاب از سبد خرید خانوار حذف می شود.
از طرفی در گذشته رسانه به این شکل وجود نداشت، یک شبکه تلویزیونی برای نمایش هرآن چه بود وجود داشت ولی با سیاست اضافه کردن شبکه های تلویزیونی با شعار دور کردن مردم از ماهواره، مردم و جامعه را به سمت تلویزیون سوق می دهند، و این که قدرت انتخاب را از مردم گرفته ایم و پرسیده نمی شود و فرصت ایجاد نشده است که ای مردم شما دانایی، مطالعه، انسانیت و فهمیدن و درک درستی از زندگی و.. را می خواهید یا همین چیزهایی که ما نشان می دهیم؟ برای تک تک لحظات با ارزش شبانه روز مردم برنامه ریزی کرده اند.
اگر فرهنگ مطالعه در بین مردم رواج پیدا کند مردم خودشان به سراغ خرید کتاب می روند، در غیر این صورت حتی اگر رایگان در اختیار آنها قرار دهید باز هم نخواهند خواند. اگر در وجود فرد نهادینه شود، حتی اگر پول خرید کتاب هم نداشته باشد از کتابخانه ها قرض می گیرد. الان مسئولان می توانند یک آمارگیری از وضعیت ثبت نامی در کتابخانه ها را داشته باشند تا ببینند به چه نحوی هست وضعیت مطالعه و رجوع کردن به چنین مکان هایی چگونه است.
برای اینکه بتوانید کار فرهنگی مناسب در این زمینه انجام بدهید باید آمار دقیقی در زمینه های مختلف در موضوع مطالعه و کتاب خوانی داشته باشید.
خانواده ها و رسانه ها در این زمینه چه نقشی می توانند ایفا کنند؟
زمانی است که کودکی در خانواده ای متولد می شود که مادر و پدر رابطه خوبی با کتاب خوانی دارند و هر لحظه در محیط خانه فردی در حال مطالعه کتاب هست خود به خود بچه به سمت مطالعه هدایت می شود؛اما خانواده ای که پدر یا مادر کارشان در خانه مشاهده تلویزیون هست چه انتظاری از کودک می رود؟ این محیط خانوادگی هنوز ظرفیت این کارها را ندارد و زمینه کاشت این محصول با اهمیت نیست؛ البته هوس دور شدن از تلویزیون و گوشی و فضای مجازی اجازه نخواهد داد ولی راهکار اصلی همین هست. مادری که کودکی در رحم خود دارد باید از همان زمان برایش شعر و رمان بخواند. باید از همان ابتدا به فکر بود و گرنه قرار نیست در سنین جوانی و بالاتر معجزه ای اتفاق بیافتد.
اگر بخوایم نتیجه گیری کنیم و یک فرمول کلی بدهیم این هست که شما در نظر بگیرید انسانی که در وجودش حس گرسنگی و تشنگی وجود نداشته باشد بعد از مدتی چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بدون آنکه متوجه شود می میرد. جامعه ای هم که در آن احساس گرسنگی فکری نباشد، حس مطالعه، کتابخوانی و غیره نباشد روزی خواهد مرد.
در رسانه ای که در آن پرداختن به مسائل پیش پا افتاده ای همچون تبلیغات چیپس و پفک باب شده است و با نشان دادن زندگی هایی که نشان از بی دغدغگی و رفاه بی حد و اندازه دارد مردم را به سمت تجمل گرایی سوق می دهند، نمی توان با این وضعیت مردم را کتاب خوان کرد و انتظار داشت که سرانه مطالعه بالا برود.
راهکارهای پیشنهادی شما برای بهبود فرهنگی کتابخوانی چیست؟
استفاده کمتر از اینترنت و در حد رفع نیاز، به حداقل رساندن زمان تماشای تلویزیون و طبق برنامه، هدیه کتاب به دوستان، طرح وقف کتاب، پارک کتاب یا کافه کتاب، فضا سازی شهری، کاهش مالیات در هزینه های چاپ و نشر کتاب.
باید زمینه نشر و چاپ کتاب را گسترش داد و این حرفه را تبدیل به شغل اصلی در جامعه نمود به جای شغل های کاذب، کتاب فروشی را رواج دهیم. به جای این همه بنگاه معاملاتی کتاب فروشی داشته باشیم.
فضایی آماده شود که مردم ناخودآگاه به سمت خرید کتاب و کتاب خوانی کشیده شوند و احساس نیاز در آنان شکل گیرد.
و اما حرف آخر:
انقلاب ما از روز اول بر مبنای آگاهی شکل گرفته، آگاهی نسبت به تعالی، رشد، انسانیت و آرمان گرایی و مبارزه همیشگی با طاغوت و استکبار و اگر بخواهیم این راه ادامه داشته باشد باید آگاهی باشد و یکی از راهکارهای اساسی مطالعه است، مطالعه ای عمیق و دقیق، چون چاره ای جز مطالعه نداریم.
پیام امام خامنه ای به دومین همایش سراسری جنبش دانشجویی