گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- یادداشت دانشجویی*؛ کمتر از بیست روز به انتخابات مانده و هر روز بر صدای طبل های اصلاحات و اصولگرا افزوده می شود، در این بین تحرکاتی را از هر کدام شاهد هستیم که مستقیم و غیر مستقیم جناح مقابل را تخریب می کند.
این تخریب ها که در حزب اصلاحات بیشتر نمایان است و به هر نحوی، بدون در نظر گرفتن حقایق و مصالح کشور، بر پایه هر کذبی، فقط دست به بیان می زنند و درنهایت قصدی جز خدشه دار کردن چهره های ارزشی و نهادهای انقلابی ندارند، اینگونه برخوردها در جناح مقابل نیز هر چند کم تر، اما دیده می شود و تفاوت اساسی آن اینجا است که این گروه غالبا از حقایق سخن می گوید و از تخیلات به دور است.
بین دو دسته چپ و راست جبهه وسطی را نیز داریم که بین این دو گروه نقش آفرینی می کند، آن چیزی که اینجا مسلم و واضح است فعالیت شبانه روزی یکسری از افراد با سلایق، روحیات و تفکرات متفاوت برای به دست آوردن کرسی های مجلس است، این موضوع را می توان از نشست ها و میتینگ هایی که هر روز بر تعداد آن ها افزوده می شود دریافت.
چند طیفی شدن انتخابات هرچند از دریچه ای خوب، اما مسلماً تبعاتی را در بردارد که باعث ایجاد گسلی در بین مردم می شود و می تواند به کم تر شدن اعتماد مردم به دستگاه ها و مجموعه های مختلف؛ کمک کند.
اصولگرایی و اصلاح طلبی دو طیفی است که اگر به معنای واقعی خود محقق شوند نه تنها با هم منافاتی ندارند بلکه مکمل هم نیز هستند ولی به یک شرط آن هم تحقق به معنای حقیقی کلمه چیزی که رهبر معظم انقلاب نیز به آن اشاره کرده اند و وجود هر کدام را در جایگاه خود مثبت و کارساز دانسته اند.
اما سخن از رهبر انقلاب و معنای حقیقی کلمه به میان آمد، بد نیست این دو واژه را نیز با انتخابات و جریان های اطراف آن گره بزنیم و تحلیلی ساده و سطحی بر روی آن بزنیم تا ببینیم آیا اینگونه رفتارها واقعاً آن طور که نمایان است، نشان داده نمی شود.
نزدیک به چند سالی است بعضی از خاطره گویان قدیمی انقلاب و یاران وفادارشان به بنیان گذار انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) چنگ می زنند و از محبوبیت و مقام والای ایشان سوء استفاده هایی می کنند، اینان که گویی کم در این ورطه استفاده نبرده اند، هم چون مرغانی سرگشته تشنه تر شده اند و در چند صباح اخیر در هر محفل و مجلسی، هر سخن و مضحکی را به سخنان رهبر انقلاب گره می زنند و خود را جان فدای امام خامنه ای و مجری فرمایشات ایشان می نمایانند در حالی که اگر نیم نگاهی به اخلاق و منش قبلی این افراد بیندازیم خواهیم دید که آنچنان هم که دم از ولایت می زنند ولایی نیستند و مخالف آن هم هستند و در پشت پردهها قضیه چیزی جز گمراه کردن عوام نیست.
جریانی را نیز شخصاً خود خاطره دار انقلاب و کهنه کار سیاست به طور مستقیم دنبال می کند و دنبال آن است به هر نحوی شده در اواخر نفس های خود اکثریت کرسی ها را بدست آورد ولی بی خبر از همه جا که حتی آیت الله یک شبه ای که به دست بعضی از افراد نااهل ساخته شد نمی تواند او را از نجات دهد.
انتخابات نزدیک است و احزاب فعال، ارزشی و غیرارزشی، انقلابی و طاغوتی، راستی و چپی همه و همه سرگرم انتخاباتی شده اند و عده ای نیز نشسته اند تا ببینند چه می شود و که می شود تا رای بدهند یا ندهند و خوشبختانه یا متاسفانه این گروه اکثریت جامعه را تشکیل می دهند؛ آنقدر این جناح و آن جناح مهم است که بنر می زنند، چای می دهند و پذیرایی می کنند، مهمان از راه دور می آورند تا بازار گرمی کنند اما فارغ از آن که اصل ماجرا را فراموش کرده اند.
اصل ماجرا همان دسته ای است که بیان شد، اکثریت مردم، آنان که تماشگر و بیننده این بازی در پشت رینگ هستند و منتظرند به هر حرف و حرکتی واکنشی دهند؛ بله رینگ، رینگی که توسط رسانه هایی مدیریت می شود که هرکدام طبق گرایش عقلانی مدیریت کنندگانشان گزارش می دهند و بعضی مواقع بیان نکردن واقعیت ها را بر منفعت خود ترجیح می دهند و مردمی را گمراه می سازند.
این مسابقه داور ندارد معیار دارد، معیار آن گم شده؟! در بین کش مکش های سرخ و آبی گم شده، کش مکش هایی که لااقل یک طرف دعوا، دغدغه پایانی خوش را برای مسیر در پیش روی دارد( دستیابی به اهداف انقلاب و اسلام) ولی آنقدر هوش و حواس از سرش رفته و درگیر مسابقه شده که اصل موضوع را از یاد برده و در حاشیه آن غرق شده.
مسابقه ای که براساس معیار هایی مشخص از سوی هر فردی نتیجه ای را بدست می آورد، اما این معیارها را چه کسی یا کسانی و از کجا و چه افرای باید تهیه و در دست مردم قرار دهند؟
معیارهایی که تنها راه گمراه نشدن و نرسیدن به نتیجه ای است که ۱۰۰ روز پس از آن پشیمان نشویم، این معیارها را اگر بخواهیم به صورت تخصصی بدست آوریم باید به کتب و احادیث و تفاسیر رجوع کنیم و راه دیگری که برای بدست آوردن این معیارها گوش سپردن به کلام ولی امر مسلمین و نهادهای مرتبطی است که به تبیین و مشخص نمودن این معیارهای می پردازند.
آنچه که گفته شد زمانی ارزش دارد و کارا می شود که اجرا شود که علت اجرایی نشدن آن را می توان به درگیری ها و دل مشغولی هایی نسبت داد که، افراد به گفته خودشان دلسوز انقلاب درگیر کش مکش های درون رینگ احزاب می شوند و آنقدر غرق می شوند که حرف ولی امر خود را روی زمین می گذارند و زمین زدن طرف مقابل را به سخن رهبر خود ترجیح می دهند.
آن چیزی که امروز بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد را می توان در دو کلمه بصیرت و تقوا خلاصه کرد، اگر این دو محقق شود قطعا اشخاص درگیر خیلی از مسائل نخواهند شد و اصل را فدای فرع نمی کنند.
حضور حداکثری مردم به عنوان قشری که همه میتینگ های انتخاباتی برای آن ها فعالیت به این در و آن در می زنند، کمتر مورد توجه است و با سیاسی کاری و بازی های جناحی بر حضور مردم در انتخابات تاثیری سوء می گذارند.
علاوه بر دلایل بیان شده ادارات و دستگاه ها نیز در این تاثیر سوء نقش کمی را ندارند، به نوعی که چند روز پیش یکی از اداراتی که بیشترین رویارویی حضوری با مردم را دارد در برنامه ریزی های انتخاباتی خود، شعار تبلیغاتی «اعتماد به پست، انتخاب درست» را برای سرمایه گذاری نمایندگان گذاشته بود به گونه ای که هر فرد امی هم می فهمد که عملا با این شعار هر گزینه ای که از سوی این اداره معرفی شود صلاحیت رای دادن را دارد؟!
در پایان بیاییم به جای حرف های قلمبه سلمبه، درشت گویی های دلسوزانه که هضمش هم برای خودمان سنگین است؛ یا تخریب چهره های برتر و دلسوز انقلاب از روی حرف های کلیشه ای، برای جمع کردن اندکی کرسی، به آینده و آخرتی نگاه کنیم که در انتظار ما است و از هرز رفتن زمان و عمر خود با ارائه الگویی مناسب برای کرسی جناحی خود جلوگیری نماییم، اینگونه انتخاب را در جلوی مردم گذاشته ایم و دیگر نیازی به ایجاد گسل در بین طیف های جامعه و جزیره ای کردن یک ملت نیست.
ارائه معیارهای انتخاباتی و برگزاری کرسی های انتخاباتی هم می تواند به تصمیم گیری صحیح از سوی مردم کمک کند و هم می تواند حماسه عظیم تری را برای حضور مردم در پای صندوق های رای بیافریند و این به دور از اهداف هیچ یک از گروه ها و احزاب نیست، پس بیاییم ۲۰ روز باقی مانده را با تامل و تفکر سپری کنیم.
* محمدرضا شاهرجبیان؛ فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.