گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی*دو روز پیش، یکشنبه، مورخ 09/12/1394، دانشگاه تهران میزبان رئیس جمهور سوئیس، یوهان اشنایدر امان، بود تا به واسطه موضوع سخنرانی خویش "درسهایی از مدل اقتصادی سوئیس" اقتصاد ایران را درسها بیاموزد، آموختنی.
گرچه محاسنی را برای سازوکار اقتصادی سوئیس قائل میشوند که در محّل خود قابل نقل و نقد است، لکن تلقّی مدینه فاضله از آن، آدرس غلطی است که ره به ناکجا آباد دارد. به عنوان نمونه پایگاه تحلیلی The Economist بدهی عمومی سوئیس را بالغ بر 221 میلیارد و 330 میلیون دلار برآورد کرده و آن را در وضعیت هشدار قرار میدهد. بدین معنا، هر سوئیسی بیش از 27 هزار دلار بدهی جهانی دارد.
در عین حال ایران، که با تدبیر برخی مدبرّان وزارت علوم و دانشگاه تهران میبایست زانوی تلمّذ در محضر استاد سوئیس بزند، با جمعیّتی 9.6 برابری نسبت به سوئیس با 97 میلیارد و 832 میلیون دلار کمتر از نصف این کشور بدهی جهانی داشته و هر سوئیسی بیش از 25 برابر یک ایرانی مقروض است.
موضوع زمانی جالبتر میشود که بر اساس گزارش tradingeconomics نرخ رشد تولید خالص داخلی این کشور در جولای 2015، آخرین آمار موجود، برابر با ۰.۲ (دو دهم) و در ژانویه همین سال ۰.۳- (منفی سه دهم) بوده است.
گزارش Swiss Federal Statistical Office نشان میدهد، نرخ تورّم در سوئیس در دو سال اخیر منفی بوده، به ترتیبی که طبق جدیدترین برآورد، در ژانویه 2016 معادل ۱.۳- گزارش شده است. بر خلاف تصوّر، منفی بودن نرخ تورّم لزوماً شاخص موفقیّت اقتصادی یک جامعه نیست چرا که ارزش حقیقی بدهی را افزایش داده و مصرف کنندگان، بنگاههای صنعتی و تولیدی سهم بیشتری از درآمد خود را برای باز پرداخت بدهیها صرف میکنند. این مسأله می تواند زمینه را برای کمتر شدن نرخ رشد اقتصادی در کشور فراهم کند.
تدقیق در دیگر متغیّرها نیز میتواند به روشن شدن بحث کمک بیشتری نماید که موعد، موقع و کرسی ویژهای میطلبد. این در شرایطی است که تأکید قوّه عاقله نظام بر اقتصاد مقاومتی، به عنوان یگانه راهبرد ممکن در مسیر رفع مشکلات کشور و گشایش اقتصادی[3]، اظهر من الشمس است البتّه برای آنکه گوش شنوا دارد و چشم بینا.
امیدواریم مسئولین آموزش عالی کشور نیز متصّف به این صفات حسنه باشند که جهان را خدایی است حسابرس. و هزاران عجب از روزنامهی اقتصادی کشور[4] که تیتر میزند "الگوی سوئیسی برای اقتصاد ایرانی" و غافل از الگوی داخلی که خود داریم و برخی به محاق بردن آن را همّت راه خویش نموده اند.
گاه آن است که با مرور حافظهی تاریخی خود و تبعات سیاست درهای باز، ابلاغ سیاستهای کلّی اقتصاد مقاومتی در بهمن 1392[5]، را به مثابهی خورشیدی فروزان روشنگر طریق نیل به قلّه پیشرفت اقتصادی قلمداد کرده و شجاعانه اعلام کنیم القای نسخهی سایر مکاتب اقتصادی از کینز و نئوکینز تا مرکانتیلیسم و وین، این درد را درمان نخواهد بود.
باشد که به همّت سیاستگزاران، راه را بر ورود منطق برتری آبگوشت بزباش در تکنولوژی صنعتی، نهضت واردات اساتید لیبرال و نئولیبرال همراه با پیوست مکتبی ایشان و پویش "ما نمیتوانیم" در اندک سنگرهای باقی مانده در معرفت علوم انسانی بومی بسته و صادقانه بپذیریم که تلقّی الگوهای غیربومی و تقلیدی توسعه به عنوان خطر نفوذ معرفت شناختی پُر بی راه نیست. و علاج واقعه پیش از وقوع باید نمود.
امیرحسام رادفر -فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
[1] . http://www.economist.com/content/global_debt_clock
[2] . http://www.tradingeconomics.com/switzerland/inflation-cpi
[3] . امام خامنه ای (29/07/1394): گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدّی گرفتن و پیگیری همهجانبهی اقتصاد مقاومتی میسّر نخواهد شـد.
[4] . روزنامه تعادل
[5] . http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=25370
اقتصاد درون زا که معادل اقتصاد مقاومتی است یعنی چشم به توان درونی خود داشتن و امید به خدا و نفی کدخدا