این نظام به طور مستقیم و غیر مستقیم، از طریق سبک ها و روش های مختلف فرزند پروری در کودکان تاثیر می گذارد. هدف این پژوهش بررسی سبک های فرزند پروری و ارتباط والدینی در زندانیان با و بدون سابقه خود زنی بود. این پژوهش از نوع علی مقایسه است.
جامعه آماری این پژوهش دو گروه از زندانیان مرد محبوس در زندان دارای سابقه خودزنی و بدون سابقه خودزنی شهر سمنان در سال 1394 بود. زندانیان مرد در ابتدا با استفاده از پرسشنامه آسیب به خود سانسون از لحاظ رفتار های خود زنی بررسی و به دو گروه تقسیم شدند.
در نتیجه نمونه مورد بررسی شامل 60نفر(30 زندانی با سابقه خود زنی و 30 زندانی بدون سابقه خود زنی) است که پس از تعیین با استفاده از پرسشنامه های سبکهای فرزندپروری و رابطه والدینی مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که در سبک های فرزند پروری و رابطه والدینی بین دو گروه زندانیان با و بدون سابقه خود زنی تفاوت معنی داری وجود دارد.
اما بین دو گروه با توجه به تعامل نوع زندانی و وضعیت تاهل تفاوت معنی داری در سبک های فرزند پروری و رابطه والدینی مشاهده نشد. با توجه به نتایج به دست آمده آگاه سازی والدین در خصوص به کارگیری سبک های فرزند پروری مقتدر و برخورداری از ارتباط والدینی مناسب می تواند از بروز مشکلات روانی و اجتماعی پیشگیری و به سمت رفتار های مطلوب هدایت کرد.
مقدمه
رفتارهای تهدیدکنندۀ سلامت یکی از مهمترین چالشهای بهداشتی و روانی اجتماعی است که اکثر کشورهای جهان به نوعی با آن درگیر هستند و مشکلات گسترده و شدیدی را بر جوامع تحمیل مینمایند. علیرغم تلاشهای بسیاری که در دو دهۀ اخیر در جهت افزایش آگاهی عمومی نسبت به آسیب و مشکلات رفتارهای پرخطر و خودزنی صورت گرفته است، همچنان با افزایش روزافزون این رفتارها بهویژه در میان جوانان و نوجوانان رو بهرو هستیم(ناک، هاونگ، سمپسون و کسلر، 2011).
خودزنی عملی است عمدی، تکانهای، غیر کشنده که باعث صدمه به بدن شخص میگردد(گراتز، 2003؛ هامبر و همکاران، 2011) و به شکل مختلف از جمله مصرف زیاد الکل و دارو، کشیدن مو، تداخل در بهبود زخمها، ایجاد عفونت به صورت عمدی و مجروح ساختن خود مانند پرش از بلندی یا پريدن جلوي اتومبيل در حال حركت و يا تيراندازي به خود مي تواند بروز كند(دیتر و همکاران، 2008).
خودزني عميق و خطرناك بيشتر با اختلالات رواني همراه است و یا نتيجه يك بيماري بوده كه باعث آسيب مكرر و معمولاً غير ارادي مي شود. خودزني هاي سطحي (كوچك) اعمال ارادي و با هدف هستند كه فرد آنها را از نظر رواني و ذهني با ارزش ميداند(کروول و استیورز، 2006). به طور شايع اين رفتار با اختلال رواني يا تروما همراه است. افرادي كه خودزني هاي سطحي مانند بريدن و سوزاندن و كندن زخمها را انجام مي دهند به خاطر تسكين بحرانهاي رواني و استرس، به بدن خود آسيب مي رسانند و معمولاً آسيب در غياب درد وارد مي شود. هدف خودزني سطحي، خودكشي نيست و معمولاً ضايعات غير مهلك هستند.
در اين افراد بازوها ممكن است پوشيده از جوشگاههاي سطحي و موازي ناشي از چاقو، تيغ يا شيشه شكسته باشند. اين خطوط ممكن است متقاطع باشند و غالباً در طرف مخالف دست غالب(معمولاً چپ) مشاهده ميشوند(ماتسنیتو و همکاران، 2004). شایع ترین روش خود آسیب زنی، خود مجروح سازی است که شامل تخریب نسج بدن به صورت عمدی و بدون نیت خودکشی است(ناک و فاوازا، 2009) و رایج ترین روش مجروح سازی بریدن است.در پژوهشی نشان داده شده افرادي كه در سنين پايينتر خودزني را شروع كردهاند، دورههاي بيشتر و طولانيتر و با رو شهاي متنوعتري از خودزني را تجربه ميكنند و سن كمتر شروع خودزني، پيش آگهي را بدتر مي كند(ناک، 2010).
در این میان شیوههای والدین و روشهای انضباطی آنان بیتردید تحت تأثیر خصوصیات شخصیتی و سیستم اعتقادی آنان است. والدین سالم و بالغ در مقایسه با والدین نابالغ و ناسالم معمولاً با حساسیت و مهربانی بیشتری به نیازها و اشارات کودکان توجه میکنند و این نوع فرزندپروری امنیت عاطفی، استقلال، توانش اجتماعی و موفقیت هوشی را تشویق میکند. اعتمادبه نفس، احساس اعتماد نسبت به دیگران، این اعتقاد که میتوانند بر اوضاع مسلط باشند با گرمی، پذیرش و مفید بودن به حال فرزندانشان همبستگی دارد.
جای تعجب نیست که رفتار پدران جسور و کم تحمل با رفتار پدران و پرتحمل در برابر کودکان کند فرق دارد. مادران افسرده در خـانه جـوی ایجاد میکـنند که خصومتآمیز و مخرب است و در رشد فرزندانشان اثرهای نامساعد دارد(رینالدی و هاو، 2011). رحمتي و اعتمادی(1386) در پژوهشی به مقایسه میزان اختلالات رواني در دانش آموزان دختر با توجه به شيوههاي فرزند پروري والدين آنها پرداختند و نتايج به دست آمده نشان داد كه فرزندان والدین بی توجه و مستبد در ابعاد افسردگي، وسواس جبری، حساسيت در روابط متقابل، هراس، روان پريشي و شكايات جسماني از ميزان بيشتري اختلال برخوردار بودند، اما در مقياس هاي اضطراب، خصومت و تفكر پارانوئيدي تفاوتي در سبک های فرزند پروري مشاهده نشد.
از آنجایی که سبک های تربیتی، به عنوان یک فضای تربیتی یکپارچه در محیط خانوادگی و یا هر مکانی که کودکان درآن زندگی می کنند، تعریف می شود (هاور و همکاران ،2010). رابطه بین کودکان و والدین و سایر اعضای خانواده را می توان به عنوان نظام یا شبکه ای دانست که در کنش متقابل با یکدیگر هستند. این نظام به طور مستقیم و غیر مستقیم، از طریق سبک ها و روش های مختلف فرزند پروری در کودکان تاثیر می گذارد(میلینگ، ولش، هپر و برین، 2013).
پژوهش های وسیعی که در زمینه ی چگونگی برخورد والدین با فرزندان و روش های تربیتی انجام شده است نشان می دهد که روش های تربیتی والدین اثرات طولانی، بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند(لیسا و گرین، 2012).
در واقع سبک های فرزند پروری به مجموعه ای از رفتار هایی اطلاق می شود که تعیین کننده ی ارتباطات متقابل بین والد- فرزند در موقعیت های متفاوت و گسترده ای است. بامریند سبک فرزند پروری را به عنوان کارکرد کنترلی والدین معرفی می کند که به سبک دیکتاتوری، مقتدرانه و سهل گیرانه تقسیم می گردد(بامیرند، 1991).
سبک فرزند پروری دیکتاتوری، با کنترل سخت، سطح بالای محدودیت، انضباط ناپایدار و خشن، میزان پایین حمایت هیجانی و گرمی عاطفی مشخص می گردد. طبق پژوهش های انجام شده، این سبک با پیامد های رفتاری منفی همچون پرخاشگری، اختلال های برون سازی و درون سازی، و کارکرد هیجانی پایین تر در ارتباط است(روبین و همکاران، 1994؛ نقل از لیسا و گرین، 2012).
از سوی دیگر سبک فرزند پروری مقتدرانه، با ترکیبی از کنترل بالا، حمایت هیجانی بیشتر، سطح مناسب استقلال و روابط دو سویه بین والد و کودک شناسایی می شود(گالامبوس و همکاران، 2003).
در نهایت سبک فرزند پروری سهل گیرانه، با فقدان کنترل والدین و پاسخ دهی به خواسته های کودک مشخص می شود. این شیوه های فرزند پروری با بزهکاری، پرخاشگری فرزندان به دلیل فقدان نظارت و ویژگی اهمال کارانه والدین ارتباط دارد(رایس و وهولی، 2006).
تيرگانی (1387) دريافت كه در رابطه با ادراك از سبك هاي تربيتي والد- کودک، به ترتيب سبك دموكراتيك و سبك مستبدانه بهترين متغيرهاي پيش بين براي بزهكاري بودند و همبستگيهاي منفي و مثبت را با بزهكاري نشان دادند، اما سبك سهلگيرانه به طور معني داري بزهكاري را پيش بيني نكرده بود. پژوهشهای گوناگونی، اهمیت و نقش سبکهای فرزندپروری را با متغیرهای گوناگون مورد بررسی قراردادهاند و نتایج معنی دار هم به دست آمده است(لیسا و گرین، 2012؛ کامز هالت، 2012). لذا با عنایت به تعامل دو سازه سبکهای فرزندپروری و رابطه والدینی، با توجه به کمبود پیشینهی پژوهشی و اهمیت این موضوع به نقش غیر قابل انکار سبکهای فرزندپروری و رابطه والدینی و انجام نشدن تحقیق در خصوص زندانیان دارای رفتار های خود زنی، ضرورت مییابد که مؤلفههای سبکهای فرزندپروری و رابطه والدینی در زندانیان با و بدون سابقه خودزنی نیز بررسی شود، تا از نتایج چنین پژوهش هایی بتوان در امر درمان و پیشگیری این گونه از رفتار ها اقدام نمود.
روش
این پژوهش از نوع علی - مقایسه ایی است. جامعه آماری پژوهش حاضر دو گروه از زندانیان مرد محبوس در زندان دارای سابقه خودزنی و بدون سابقه خودزنی شهر سمنان در سال 1394 است. نمونه مورد بررسی تعداد 60 نفر(30 نفر از افراد دارای سابقه خودزنی و 30 نفر بدون سابقه خودزنی) است که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در ابتدای امر با استفاده از پرسشنامه آسیب به خود سانسون مشخص و به دو گروه تقسیم شدند سپس به استفاده از پرسشنامه سبکهای فرزندپروری و رابطه والدینی مورد بررسی قرار گرفتند. معیارهای ورود به پژوهش زندگی کردن به همراه پدر و مادر اصلی، نداشتن تجربه طلاق و ازدواج مجدد والدین و سابقه محکومیت به قتل و اعدام هم از شرایط خروج از پژوهش بود.
ابزار
پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند: این پرسشنامه30 مادهای توسط بامریند(1967) پس از بررسی های طولانی ساخته شد. تعداد 10 عبارت آن به سبک فرزند پروری سهل گیرانه، و 10 جمله ی آن به سبک مستبدانه و 10 جملهی دیگر به سبک مقتدرانه مربوط می شود. اسفندیاری میزان پایایی این پرسشنامه را برای سبک سهلگیرانه69/0، برای شیوهی مستبدانه 77/0 و برای شیوه های مقتدرانه 73/0 گزارش کرد(اسفندیاری، 1374).
پرسشنامه ارتباط والدينی: اين مقياس داراي 25 ماده است كه توسط پاركر، توپلينگ، و براون (1979) ساخته شده است و به ارزيابي ادراك اشخاص از پدر و مادر خود در طول 16 سال اول زندگي شان مي پردازد و دو بعد مهم و تأثيرگذار بر رابطه والدين و فرزندان را ارزيابي مي كند (ليز، تيمل، باكسلي، كيلينگورد (2005).
نمرات بالا در بعد حفاظت بيش از حد منعكس كننده پدر و مادري است كه كنترل كننده هستند و تصور مي كنند فرزندشان يك نوزاد است و عامل وابستگي و كودك ماندگي فرزندشان هستند. نمرات پايين دربعد حفاظت بيش از حد منعكس كننده والديني است كه آزادي و استقلال را ترويج مي كنند(ليز، تيمل، باكسلي، كيلينگورد، 2005). پرسشنامه پیوند خانوادگی با ضریب پایایی برای خرده مقیاس مراقبت 88/0 و برای خرده مقیاس حمایت افراطی 74/0 به روش دو نیمه کردن، همسانی درونی بسیار خوبی دارد. PBI همچنین با ضریب همبستگی بازآزمایی با طول مدت 3 هفته رای خرده مقیاس توجه 76/0 و برای خرده مقیاس حمایت افراطی 63/0 ثبات خوبی دارد. طبق نتایج بدست آمده از تحلیل عامل به شیوه ی مولفه های اصلی این پرسشنامه در ایران، نتایج از یک وضعیت محتوایی چهار عاملی حمایت کرده و اعتبار و پایایی (دامنه 72/0 تا 85/0) این پرسشنامه در حد مطلوبی گزارش شده است (بهزادی، 1390).
پرسشنامه آسیب به خود سانسون: پرسشنامه آسیب به خود (1998)، پرسشنامه خودگزارشی 22 آیتمی (با پاسخ بله/ خیر) است که سابقه آسیب رساندن به خود را در پاسخ دهندگان بررسی می کند. پرسشنامه آسیب به خود بر خلاف سایر پرسشنامه هایی که در این حیطه قرار می گیرند، تنها مقیاسی است که در تشخیص BPD یا اختلال شخصیت مرزی قابل استفاده است.
در این پرسشنامه رفتارهایی که عمدا به منظور آسیب به خود انجام شده اند مورد ارزیابی قرار می گیرند. مانند سوء مصرف دارو یا مواد و الکل، خودزنی، ایراد آسیب بدنی به خود تا از دست دادن شغلی به صورت عمدی. پرسشنامه مذکور به منظور استفاده در جمعیت های روانپزشکی طراحی شده است. مطالعه اعتبار این پرسشنامه با نقطه برش 5 یا بیشتر، به طبقه بندي دقیق 84/0 از پاسخ دهندگانی که بر اساس مصاحبه تشخیصی اختلال مرزي 2 واجد این اختلال به شمار می رفتند، در طبقه اختلال شخصیت مرزي گردید(سانسون و ویدرمن، 1998). در مطالعه حسین زاده و همکاران (1390) آلفاي کرونباخ این پرسشنامه 74/0 به دست آمده است.
بعد از جمع آوری داده ها توسط پرسشنامه های مذکور از شیوه های آمار توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد و فراوانی و درصد) و آمار استنباطی(تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) و متعاقب آن از آزمون های تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) و تحلیل واریانس دو عاملی جهت تحلیل استفاده شد.
یافته ها
در این پژوهش تعداد 60نفر زندانی(30نفر با سابقه خود زنی و30 نفر بدون سابقه خود زنی) از لحاظ سبک های فرزندپروری و ارتباط والدینی مورد بررسی قرار گرفتند. بررسی میانگین سنی آزمودنی ها به تفکیک دو گروه نشان داد که میانگین سنی گروه دارای سابقه خودزنی 73/32 سال با دامنهی 20 الی 49 سال و میانگین سنی گروه بدون سابقه خودزنی 5/33 سال با دامنهی 20 الی 49 سال بود. سپس سبک های فرزند پروری در دو گروه با تعامل نوع زندانیان و وضعیت تاهل بررسی شد. جدول یک نتایج حاصل از این بررسی را نشان می دهد.
جدول یک: آماره توصیفی سبکهای فرزندپروری تعامل نوع زندانیان * وضعیت تاهل
مؤلفه |
نوع زندانیان |
وضعیت تاهل |
میانگین |
انحراف استاندارد |
سهلگیر |
با سابقه خودزنی |
مجرد |
36/34 |
518/5 |
متاهل |
57/33 |
347/5 |
||
بدون سابقه خودزنی |
مجرد |
09/31 |
395/8 |
|
متاهل |
68/29 |
534/4 |
||
استبدادی |
با سابقه خودزنی |
مجرد |
72/30 |
444/7 |
متاهل |
10/29 |
736/4 |
||
بدون سابقه خودزنی |
مجرد |
30 |
857/4 |
|
متاهل |
30 |
343/5 |
||
قاطع |
با سابقه خودزنی |
مجرد |
18/19 |
655/3 |
متاهل |
57/21 |
976/3 |
||
بدون سابقه خودزنی |
مجرد |
18/24 |
857/2 |
|
متاهل |
94/24 |
088/4 |
نتایج جدول یک نشان می دهد که زندانیان با سابقه خودزنی نمرات میانگین بیشتری در سبکفرزندپروری سهلگیر دارند و زندانیان بدون سابقه خودزنی نمرات میانگین بیشتری در سبک فرزندپروری قاطع دارند. سپس میانگین ابعاد ارتباط والدینی با اثر تعاملی نوع زندانی و سطح تحصیلات بررسی شد و نتایج این تحلیل در جدول دو ارائه شده است.
جدول دو: میانگین و انحراف استاندارد رابطه والدینی تعامل نوع زندانیان * تحصیلات
مؤلفه |
نوع زندانیان |
وضعیت تاهل |
میانگین |
انحراف استاندارد |
مراقبت |
با سابقه خودزنی |
مجرد |
81/21 |
675/6 |
متاهل |
71/19 |
940/5 |
||
بدون سابقه خودزنی |
مجرد |
68/22 |
348/4 |
|
متاهل |
34/22 |
161/8 |
||
حمایت افراطی |
با سابقه خودزنی |
مجرد |
95/19 |
246/5 |
متاهل |
52/22 |
406/2 |
||
بدون سابقه خودزنی |
مجرد |
90/16 |
183/6 |
|
متاهل |
73/17 |
553/5 |
با توجه به جدول دو، میانگین نمرات زندانیان دارای سابقه خودزنی در بعد حمایت افراطی بیشتر از زندانیان بدون سابقه خودزنی میباشد. همچنین در بعد مراقبت، میانگین نمرات زندانیان بدون سابقه خودزنی (34/22) بیشتر از زندانیان با سابقه خودزنی (71/19) است.
سپس سبک های فرزند پروری و سبک های ارتباطی والدین به طور جداگانه بین دو گروه از زندانیان بررسی شد. با توجه به تعداد متغیرهای وابسته برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد، از این رو ابتدا به منظور اطمینان از رعایت پیش فرض این آزمون(منظور برابری کوواریانس متغیرهای وابسته در تمامی سطوح متغیر مستقل) از آزمون باکس استفاده شد که نتایج آن حاکی از رعایت این مفروضه برای سبک های فرزند پروری و سبک ارتباطی والدین بود(05/0<P). در گام بعدی با توجه به مقدار(29/0=اثر پیلایی، 001/0>P، 69/7= (56 و 3)F، 29/0 =مجذور ایتا) برای سبک های فرزند پروری و مقدار آن(209/0=اثر پیلایی، 01/0>P، 53/7= (57 و 2)F، 2/0 =مجذور ایتا) برای سبک ارتباطی والدین، مشخص شد که بین زندانیان دارای سابقه خودزنی و بدون سابقه خودزنی در سبکهای فرزندپروری و ارتباطی والدین به عنوان متغیر ترکیبی وابسته تفاوت معناداری وجود دارد.
جدول سه: نتایج تحلیل آنوا برای بررسی الگوهای تفاوت در مولفههای سبکهای فرزندپروری و سبک ارتباطی والدین
منابع تغییر |
نوع زندانیان |
میانگین |
انحراف استاندارد |
F |
سطح معناداری |
مجذور ایتا |
سهلگیر |
با سابقه خودزنی |
86/33 |
328/5 |
11/6 |
01/0 |
09/0 |
بدون سابقه خودزنی |
2/30 |
127/6 |
||||
استبدادی |
با سابقه خودزنی |
7/29 |
802/5 |
04/0 |
8/0 |
- |
بدون سابقه خودزنی |
30 |
085/5 |
||||
قاطع |
با سابقه خودزنی |
7/20 |
975/3 |
2/16 |
001/0 |
21/0 |
بدون سابقه خودزنی |
66/24 |
651/3 |
||||
مراقبت |
با سابقه خودزنی |
48/20 |
191/6 |
36/1 |
2/0 |
- |
|
بدون سابقه خودزنی |
46/22 |
920/6 |
|
|
|
حمایت افراطی |
با سابقه خودزنی |
58/21 |
830/3 |
95/10 |
002/0 |
15/0 |
همانطور که در جدول سه مشاهده میشود، تحلیل هر یک از متغیرهای وابسته به تنهایی بیانگر آن است که بین زندانیان دارای سابقه خودزنی و بدون سابقه خودزنی در سبکهای فرزندپروری سهلگیرانه(05/0>P) و قاطع(001/0>P) تفاوت معنادار وجود دارد که بیانگر آن است زندانیان با سابقه خودزنی بیشتر سبک فرزندپروری سهلگیرانه و زندانیان بدون سابقه خودزنی بیشتر سبک فرزندپروری قاطع دارند. در ابعاد ارتباط والدینی نیز مشخص است که بین زندانیان دارای سابقه خودزنی و بدون سابقه خودزنی در مولفهی حمایت افراطی(01/0>P) تفاوت معنادار وجود دارد به طوری که زندانیان با سابقه خودزنی بیشتر رابطه والد- کودک از نوع حمایت افراطی دارند.
بعد از بررسی سبک های زندگی و ارتباط والدینی در دو گروه به بررسی این تفاوت ها با توجه به تعامل نوع زندانی و وضعیت تاهل پرداخته شد و نتایج این تحلیل با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری مورد بررسی قرار گرفت. از این رو ابتدا به منظور اطمینان از رعایت پیش فرض این آزمون (منظور برابری کوواریانس متغیرهای وابسته در تمامی سطوح متغیر مستقل) از آزمون باکس استفاده شد که نتایج آن حاکی از رعایت این مفروضه برای سبک های فرزند پروری و ارتباط والدینی بود (05/0<P).
در گام بعدی با توجه به مقدار (02/0=اثر پیلایی، 05/0<P، 37/0= (54 و 3)F، 02/0 =مجذور ایتا) برای سبک های فرزند پروری و با توجه به مقدار (01/0=اثر پیلایی، 05/0<P، 47/0= (55 و 2)F، 01/0 =مجذور ایتا ) برای ارتباط والدینی، مشخص شد که بین زندانیان دارای سابقه خودزنی و بدون سابقه خودزنی با توجه به وضعیت تاهل آنان در سبکهای فرزندپروری و ارتباط والدینی به عنوان متغیر ترکیبی وابسته تفاوت معناداری وجود ندارد.
جدول چهار: نتایج تحلیل واریانس دو عاملی نوع زندانیان/ وضعیت تاهل برای بررسی الگوهای تفاوت در سبکهای فرزندپروری
منابع تغییر |
نوع تعامل |
F |
سطح معناداری |
مجذور ایتا |
سهلگیر |
نوع زندانیان * وضعیت تاهل |
04/0 |
8/0 |
- |
استبدادی |
نوع زندانیان * وضعیت تاهل |
51/0 |
4/0 |
- |
قاطع |
نوع زندانیان * وضعیت تاهل |
23/0 |
6/0 |
- |
مراقبت |
نوع زندانیان * وضعیت تاهل |
24/0 |
6/0 |
- |
حمایت افراطی |
نوع زندانیان * وضعیت تاهل |
45/0 |
5/0 |
- |
توجه: نوع زندانیان= با سابقه خودزنی/ بدون سابقه خودزنی، وضعیت تاهل= مجرد/ متاهل.
بحث و نتیجه گیری
این پژوهش با هدف بررسی سبک های فرزند پروری و ارتباط والدینی در زندانیان با و بدون سابقه خود زنی انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که در سبک های فرزند پروری و ارتباط والدینی بین دو گروه از زندانیان با و بدون خودزنی تفاوت معنی داری وجود دارد و این نتایج همسو با نتایج مطالعات پیشین بود(رینالدی و هاو، 2012؛ لیسا و گرین، 2012؛ کامز و هالت، 2012؛ رایس و هولی، 2006؛ رحمتی و اعتمادی، 1386).
رفتار های خود زنی و خودکشی یک مساله مهم در بهداشت عمومی و رفتاری ضداجتماعی به شمار میرود. این پدیده افزون بر زیانهای شخصی و خانوادگی یک آسیب اجتماعی نیز شمرده میشود. اقدام به خودکشی با هدف آسیبزدن به خود به طور آگاهانه و بیشتر در افراد خودمحور، مضطرب، پرخاشگر و ناتوان در برقراری ارتباطات اجتماعی انجام میشود.
درواقع خود آسیب زنی عملی است عمدی، تکانه ای و غیر کشنده که به شکل های مختلف باعث صدمه به بدن می شود که تفاوت آن با خودکشی این است که بدون قصد مرگ انجام می گیرد(کلانسکی، 2007؛ ماهلنکامپ، 2005) و مطالعات حاکی از آن هستند که این روش آسیب زدن به خود به ویژه در بین مردان رایج است(رودهام و هاوتون، 2009).
رابطه والد – فرزندی یک رابطه مهم و حیاتی برای ایجاد امنیت و عشق است و معرف دنیای ارتباطات برای کودک می باشد(کارنز هالت، 2012). شواهد پژوهشی حاکی از آن است که سبکهای فرزندپروري يا شيوه هاي تربيتي والدين بر بروز نابهنجاري هاي رفتاري فرزندان آثار در خور توجهي دارد و مي تواند از بروز بسياري از آسيب هاي رواني و اجتماعي نظير خشونت خانگي پيشگيري كند. سبك فرزندپروري مي تواند پيش بيني كنندة رشد رواني اجتماعي، عملكرد تحصيلي، رفاه و سلامت و حتي مشكلات رفتاري فرزندان در آينده باشد، و هم يك عامل ايجادكننده و هم يك عامل بازدارنده رفتارهاي ضداجتماعي نظير خشونت خانگي عليه كودكان و نوجوانان محسوب شود(رینالدی و هاو، 2012).
مطالعاتي كه نشان دادهاند رفتارهاي ضد اجتماعي براثر شيوههاي فرزندپروري نامتناسب افزايش مييابند، بيشتر بر شيوههاي فرزندپروري استبدادي و سهل گير تأكيد دارند(میلینگ و همکاران، 2013). نتایج این پژوهش نیز حاکی از آن بود که سبک فرزند پروری سهلگیر در زندانیانی که دارای رفتار های خود زنی می باشند بیشتر است و این نوع از زندانی ها از حمایت های بیش از اندازه والدین نیز برخوردار بودند. در تبیین این نتایج می توان بیان کرد والدینی که در ارتباطات خود متزلزل، فاقد اطمینان خاطر و بیثباتند، در نحوه تربیت فرزندان با یکدیگر توافق ندارند، از الگوهای فرزندپروری مبتنی بر طرد، حمایت افراطی با اغماض یا تسلط، انضباط دوگانه، سستی موازین اخلاقی، کمال جوییهای غیر منطقی و عصبانیت و بیثباتی عاطفی استفاده میکنند، رفتارهای نوروتیک را در کودکان تثبیت میکنند و سبب میشوند که کودکان از نظر هیجانی و عاطفی نیازمندتر شده و در چنین شرایطی از حس اعتماد و امنیت که اساس تحول هیجانی سالم محسوب میشود، ناکام بمانند(کامز –هالت، 2012).
همچنین از هم پاشیدگی سازمان اصلی خانواده نیز ضربه مهلکی به آینده فرزند در اجتماع میزند. تغییراتی که براثر مرگ والدین یا یکی از آن دو، طلاق و ترک خانواده در اوضاع و شرایط زندگی کودکان پدید میآید، نقش مؤثری در گرایش آنها به بزهکاری دارد. از آنجا که قطعا خانوادهها در پرورش فرزندان خود شیوههای فرزندپروری متفاوتی را به کار میگیرند، در مجموع و با توجه به نتایج حاصل از پژوهش باید گفت که کارکرد خانواده معمولاً در خانوادههایی که شیوه فرزندپروری اقتدار منطقی را در پرورش فرزندان به کار میگیرند نیرومندتر است. خانوادههایی که در شیوههای فرزندپروری خود از اصل همکاری و دموکراسی در روابط پیروی میکنند، توانایی بیشتر برای انطباق با تغییرات دارند و شرایط مناسبی برای رشد کودکان فراهم میکنند.
از دیگر مسایلی که در این پژوهش بررسی شد تفاوت در سبک های فرزند پروری و روابط والدینی با توجه به اثر تعاملی نوع زندانی و وضعیت تاهل بود. چرا که شواهد پژوهشی پیشین حاکی از آن بود که موقعیت زندگی فرد از جمله وضعیت تاهل و مجرد بودن نیز میتواند بر بروز رفتارهای خود آسیب رسان تاثیر داشته باشد.
اما برخلاف انتظار، نتایج این پژوهش نشان داد که بین زندانیان دارای سابقه خودزنی و بدون سابقه خودزنی با توجه به وضعیت تاهل آنان در سبکهای فرزندپروری و ارتباط والدینی به عنوان متغیر ترکیبی وابسته تفاوت معناداری به دست نیامد. در همین راستا مطالعه صفا و همکاران( 1386) نشان داده اند که متغیر هایی چون تاهل در افکار خودکشی و رفتار هایی چون خودزنی نقش دارد.
در این خصوص یافته های متناقضی هم وجود دارد به عنوان مثال، برخی مطالعات(نوری و همکاران، 1391) نشان داده اند که افراد مجرد گرایش بیشتری به خودکشی دارند در حالی که مطالعات دیگر گزارش کرده اند که متاهلین گرایش بیشتری به خودکشی دارند.
البته برخی پژوهش ها نیز عدم تاثیر وضعیت تاهل بر خودکشی را گزارش کرده اند(شیخ الاسلامی و همکاران، 1387) که با نتایج این پژوهش همسو می باشد. از آنجا که انتظار می رفت افراد متاهل به دلیل رضایت از زندگی و امید به زندگی بیشتر، گرایش به خودکشی و رفتار های خودزنی کمتری داشته باشند اما نتایج برخلاف انتظار مورد نظر بود و در تبیین این یافته می توان بیان کرد که ممکن است وجود متغیر تعدیل کننده دیگری از جمله معضلات اقتصادی، تامین معاش، عدم تفاهم، ترک همسر و .. در زندانیان متاهل و فقدان این مساله در افراد مجرد رضایت و امید به زندگی را تعدیل کرده باشد و بدین دلیل گرایش به رفتار های خود آسیب رسان در بین دو گروه متفاوت نباشد.
در پایان با توجه به یافته های مطالعه حاضر، بایستی توجه به افراد دارای ویژگی های تاثیر گذار بر رفتار های خود آسیب رسان بیشتر مورد توجه برنامه ریزان و مسئولین بهداشت روانی زندان ها قرار گیرد و راهکارهایی برای کاهش رفتار های پاتولوژیک مانند خودکشی و خود آسیب زنی اندیشیده شده و افراد واجد این ویژگی ها به صورت دوره ای مورد غربالگری قرار گیرند.
از این رو پیشنهاد می شود که تحقیق در سایر جوامع و مقایسه نتایج حاصل با یکدیگر انجام گیرد و خودزنی با متغیرهای دیگر همچون بهزیستی روانشناختی مورد بررسی قرار گیرد. همچنین قابل ذکر است که کم بودن آزمودنی ها، محدود بودن نمونه به شهر سمنان، و نبود منابع پژوهش از محدودیت های این پژوهش محسوب می شود که باید مورد توجه قرار گیرد.
در پایان از مسئولین سازمان زندان های شهر سمنان، و از کلیه عزیزانی که ما را در انجام این پژوهش یاری کردند تقدیر و تشکر می کنیم.
منابع:
رحمتی، ع؛ اعتمادی، الف و محرابی، ش.(1386). مقایسه میزان اختلالات روانی دختران نوجوان با توجه به شیوه های فرزند پروری والدین در دبیرستان های شهرستان جیرفت. مطالعات روانشناختی دانشگاه الزهرا.دوره3؛ شماره4: 11-23.
صفا، م؛ محمودی، غ؛ سلطانی فر، م؛ ساکی، م و فرهادی، ع.(1386). بررسی ویژگی های فردی، خانوادگی، روانی و سوء مصرف مواد در بیماران بستری با خودکشی در بیمارستان شهدای عشایر سال 83.. دانشگاه علوم پزشکی لرستان؛ دوره9، شماره2: 31-38.
نوری، ر؛ فتحی آشتیانی، علی؛ سلیمی، ح و سلطانی نژاد، ع.(1391). عوامل زمینه ساز خودکشی در سربازان یک نیروی انتظامی. مجله طب نظامی، 14(2): 99-103.
شیخ الاسلامی، ح؛ کانی، ک و ضیائی، الف. (1387).بررسی عامل های پیش بین اقدام برای خودکشی در افراد ارجاع داده شده به اورژانس بیمارستان. مجله علوم پزشکی گیلان، 17(65): 77-8
سیده معصومه حسن ابادی- فاطمه طالب زاده فعالین دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.