گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، سید مصطفی موسوی نژاد: روز گذشته، قسمت اول گفتگوی تفضیلی با دکتر احمدی بافنده، مدیرعامل مترو را منتشر کردیم. ادامه گفتگو با فردی که یک دور کامل ناوگان حمل و نقل عمومی تهران، از تاکسیرانی تا اتوبوسرانی و در نهایت شرکت بهرهبرداری مترو را گذرانده است، را در ادامه میخوانید:
یکی از معضلات بخش بهره برداری مترو، حضور دست فروشان در بین مسافران مترو است. برای این معضل چه اقدامی شده است؟ مشکل دقیقا کجاست؟
این معضل مترو نیست. من بالاخره بیش از ده سال است در حوزه شهرداری کار میکنم. شهرهای ما در دهه 30 شکل گرفتند، قوانین برایشان متناسب با آن زمان ترسیم شده است. یعنی برای حدود شصت سال پیش. در آن قوانین مسئولیتها به شهرداری واگذار شده است. از آن زمان تا امروز یک سری متمم به این قوانین اضافه شده است. هنوز بخشی از همان قوانین، حاکم بر نظام شهرداری است. بخشی از امور جدید که در شهر اتفاق میافتد، در قانون آن زمان دیده نشده است. امروز اگر قرار است ما قانونمند باشیم باید براساس قانون از من انتظاری داشته باشید و من نیز براساس قانون پاسخ بدهم. ما می گوییم قضیه دستفرشی خلا قانونی دارد، معضل وجود ندارد، باید قانون بنویسند. اگر احمدی ده سال دیگر در مترو باشد در مترو خلاف قانون نمی کند. قانون باید برای دستفرشی وضع شود. ما در شهرهای ایران پیش قراول هستیم. هشت شهر دیگر قرار است مترو داشته باشند. اگر قانونی باشد که بعدا وحدت رویه بشود، متروی شیراز، اصفهان، مشهد و تبریز از این قانون منتفع میشود. اتفاقا قوانین شهرداریها وحدت رویه است. ما در حوزه شهرداری موضوعمان سعد معبر است. زمانی که قانون را نوشتند نگفتند کالا فروختن ممنوع است. از لحاظ شهرداری استنباط این بوده که پیاده راه یا خیابان را صرف نیاز شخصی اشغال نکنید. هر دو را انتظار داریم، اجازه نمیدهم دست فروش را بگیرند و بیرند، چون اگر دست من را رها کرد و افتاد و مرد من قاتل عمد می شوم؛ به شما می گویم در موضوع دست فروشی موضوع ضعف قانون است. ما مکاتبه کردیم. جنسی که فروخته می شود جنس قاچاق است. امروز ستادی به نام ستاد مبارزه با قاچاق داریم، بخشی از کالای قاچاق به وسیله دستفروشان فروخته می شود. باید مبارزه با قاچاق وارد میدان شود. ممکن است این لوازم آرایشی و بهداشتی آلوده باشد. این خطرناک است.
یکی دو سال اخیر اقدامات فرهنگی در حوزه مترو چشمگیرتر شده و این اقدامات به چشم مردم آمده است. چه اتفاق خاصی افتاده است؟ خودتان سمت فعالیت فرهنگی گرایش پیدا کردید؟ یا اتفاق دیگری افتاده است؟
تاکید شهردار این است. قالیباف شهرداری است که حوزه اجتماعی برایش مهم است. یک شهردار چهار تا وظیفه دارد: اول تامین شرایط کار و فعالیت روزمره مردم آن شهر دوم تعریف زیرساختهای لازم برای استراحت مردم آن شهر در ایامی که در خانه هستند. سوم تامین شرایط مناسب برای اوقات فراغت مردم. چهارم آموزش شهروندی
ما یک شهر چند میلیونی هستیم. مرکز تشیع و تمدن ایران. پایتخت سیاسی، مذهبی، فرهنگی و اقتصادی. شهردار تهران میخواهد از ظرفیت مترو برای تقویت زیرساختی که در اختیار شهرداری است برای خدمت بیشتر به مردم استفاده کند. مسافر مترو که حدود سه میلیون آدم هستند، متوسط 40 دقیقه در مترو حضور دارند. این را مقایسه کنید با هر مجموعه فرهنگی در تهران، حتی با مساجد تهران، مساجد سه وقت باز می شوند، صبح، ظهر و مغرب، ولی ما از ساعت 5:30 تا 11:30 هستیم، در این فرصت مسافر با ما ارتباط زیادی خواهد داشت. همه ارگانهایی که احساس مسئولیت می کنند برای آموزش شهروندی باید در این حوزه کمک کنند. وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات و بسیج. آنهایی که همراستا با فرمایشات مقام معظم رهبری هستند پای کار بیایند. این همه مسئولیتهای مختلف در تهران در حوزه فرهنگی اجتماعی وجود دارد، هر کدامشان در راستای منویات مقام معظم رهبری هستند، فرصت میدهیم کار کنند، نه این که پول در بیاورند، همه میآیند اینجا خیریه بزنیم، پول در بیاریم. من می گویم مترو ظرفیت عظیم اجتماعی برای آموزش شهروندی و نگهداشت دین و دیانت است. هر چه زورمان میرسد انجام می دهیم. دستور شهردار است. البته مصوبات شورا این را تاکید می کند. برنامهای که شهردار در شورا مصوب کرده، ابلاغ شده، ما هم اجرا میکنیم.
بسیج از این ظرفیت استفاده نمیکند؟
زمانی که مردم در مترو میگذرانند، 40 دقیقه است. چرا کسی از این استفاده نکند؟ هر ارگان برای خودش حد فاصل تعریف کند، به نسبت مناطقی که هستیم ایستگاه و فضایی که در اختیار داریم خیلی کارهای بزرگی می شود کرد. حد و حدود ندارند. چند وقت پیش گفتم این پیامهایی که حضرت آقا برای جوانان اروپایی فرستاد، چرا در مترو کار نمیکنیم؟ این همه توریست میآیند داخل کشور، از مترو استفاده میکنند. فرمایشات مقام معظم رهبری را به صورت مستقیم به چشم و گوش توریستها برسانیم. مترو ظرفیت خوبی است. بسیج استفاده کند. در هر مسئولیتی که داریم، هر خدمتی که میکنیم، نهایتش باید به حفظ دین ختم شود. اگر به عنوان حفظ دین به رسالتمان نگاه کنیم، از هر وسیلهای باید برای دینمدار کردن مردم استفاده کنیم. الان توریسم میآید، اطلاع رسانی کنیم.
از نظافت ایستگاهها بگویید، مردم کمتر این پشت صحنه را می بینند.
توصیه ام این است شبهای مترو را به نمایش بگذارید. از ساعتی که کرکره مترو کشیده میشود تا صبح در خطوط چه اتفاقی میافتد. گزارش تهیه کنید و ببینید چه حجم نیروی انسانی نزدیک 5 هزار تا 7 هزار نفر در این فاصله در این 5 خط و پایانه کار میکنند که بیش از 100 قطار آماده شود تا مردم جابه جا شوند. خیلی زحمت دارد. یک قطار 140 متر طول دارد. شیشه هایش را بخواهید تمیز کنید، داخلش را نظافت کنید، چقدر نیروی انسانی برای این کار خرج می شود؟
برای ایمنی مسافران و برای مقابله با خودکشیها چه اقداماتی شده است؟
اینها را باید تفکیک کنید. یک بار کسی به قصد خود کشی میخواهد بیاید، هر چه قدر ایمن باشد، طرف خودش را میکشد. بالاترین آمار خودکشی دنیا برای متروی آلمان است. در متروی آلمان تعداد زیادی از ایستگاهها با دوربین کنترل می شود. وقتی میخواهید در آلمان سوار قطارشوید، کسی نیست بگوید بلیط بدهید. وقتی میروی بیرون مجبوری از مسیری خارج شوید که اگر بلیط نباشد، نمیتوانی بروی بیرون. اسیر میشوی. کسی نیست که بگوید برو پشت خط زرد، هیچ کس نیست، پی اس دی نیست، مردم آموزش کامل و کافی دیدند. در دنیا هم هیچ کس این کار را نمی کند. پی اس دی در دنیا دلایل مختلف دارد. بخش عمدهاش برای کنترل دما است. پی اس دی زدن برای تبلیغات و پول درآوردن هم هست.
وقتی می گوییم پشت خط زرد قطار لب به لب سکو است، پا نباید بین قطار و سکو وارد حریم ریلی شود، قاعده این است که نتوانی پایت را بین قطار و حریم ریلی بگذاری. پس ما حریم ریلی مان متصل به سکو است. این گونه است که اگر پشت خط زرد طبق تعریف قرار بگیریم، دیگر سر و بدنمان به قطار نمی خورد. اگر پشت خط زرد باشی، رکوع هم بروی سرت به قطار نمی خورد. اما اگر جلو رفتی ممکن است قطار به سرت بخورد. قطار 40 کیلیومتر سرعت دارد. سر آدم به دوچرخه هم بخورد مغزش به دهانش میآید. لذا این آموزش شهروندی است که باعث می شود این اتفاق نیفتد.
تعامل دولت با شرکت بهره برداری چگونه است؟ علت بدهیهای سرسام آور چیست؟ چرا دولت پرداخت نمی کند؟
من اصلا آدم سیاسی نیستم. قصد انتخاب شدن نداشتم و نخواهم داشت. منتهی به عنوان شهروند از منطقی که بر متروهای دنیا حاکم است یک الگو برمی دارم. تقریبا در تمام سیستمهای حمل و نقل مترو، سرمایه گذاری اولیه را دولتها دارند. شهردار عملیات را انجام میدهد، همان چیزی که امروز بین ما هلدینگ نام دارد. آنها میسازند ما بهره برداری می کنیم، تازه شهرداران بابت عملیات ساخت پول میگیرند؛ از یک طرف شهرداری تهران محکوم است که با تراکم فروشی پول درمیآورد. حالا شهردار تهران پول در آورد. مگر میتواند بدون مصوبه شورا جایی پول خرج کند؟ یک ریال نمی تواند جابه جا کند. خوب این پول را با مصوبه شورا برده در حوزه حمل و نقل عمومی هزینه کرده، انحراف هم نمیتواند داشته باشد، اگر انحراف باشد شورا بودجه سال آینده را نمیدهد. پس کار بین شهرداری و شورا معلوم است. معلوم است پول را چه طور درآوردیم و کجا خرج کردیم. ما مترو را نیاز داریم، این مترو خرج دارد. ارزان ترین متروی دنیا را ما می سازیم؛ این را هم بدانیم که مترو دو ارزش دارد:
تمام آدمهایی که در جنگ جهانی دوم تلف شدند، آنهایی بودند که بر روی زمین تردد میکردند. در زمانی که آژیر بمباران زده می شد، مردم میرفتند در مترو پناه میگرفتند. اولین ارزش مترو این است که سازهاش به درد پدافند غیرعامل میخورد، باید همه کلانشهرها و از همه مهمتر پایتخت ما برای مردم جانپناه درست کند. پس اولین حسن کار قالیباف، حتی اگر دولت به او ناوگان هم ندهد، این است که پول تامین میکند تا خطوط شش و هفت را به سرانجام برساند، تا بتواند جانپناهی برای مردم تهران باشد. هر محله و ایستگاه ما باید این قابلیت را داشته باشد که مردم آن محله را در زمان بحران، در خود جای دهد. ما هنوز کاری نکردیم. باید پیش بینی آذوقه و بهداشت و درمان داشته باشیم. باید متروی هر محله به بیمارستان های اصلی محله دسترسی داشته باشد که زمان تخلیه، مجروح و مصدوم وارد شود. همه با رئیس پدافند غیرعامل، سردار جلالی هماهنگ است. پس یک ما موظفیم برای مردم در شهرهایمان جانپناه درست کنیم.
حتی در زلزله معمولا جانپناه حدود 9 ریشتر را تحمل می کند. اگر شب مردم با زلزله تهدید شدند، باید در ایستگاه مترو را باز کنیم، مردم داخل مترو بروند. پس وظیفه اول ما این است که خطوط شش و هفت و بقیه خطوط را حتما سازه اش را بسازیم. یعنی ساختار تونل، ایستگاه، برق، سینگالینگ و همه را بگذاریم. قالیباف با جان کندن این را تامین می کند، ناوگان 50 درصد هزینه است، این ناوگان میتواند باعث شود جانپناه به سیستم حمل و نقلی تبدیل شود. پول متمرکز می خواهد، پول عمرانی و پیمانکار عمرانی در داخل کشور است.
مورد دوم این است که الان چیزی حدود 30 هزار نفر مترو میسازند. در تهران این جمعیت جوانانی هستند که در دانشگاه های ایران درس خواندند و هم اکنون دارند کار میکنند. خدا را شکر این فرصت شغلی ایجاد شده است. ظرفیتی که در تهران در مترو کار میشود، با کمک دولت فعال تر و قوی تر می تواند کار کند.