اوینا آراکلیان به همراه پدرش وارد خبرگزاری میشود و سما معیری تنها آمده است. لهجه ارمنی اوینا که حالا با زبان ایرانی آمیخته شده از همان لحظه سلام و احوال پرسی به دل مینشیند. تقریبا در تمام طول مصاحبه لبخند از روی صورتش محو نمیشود.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-زینب امیدی، ساعت حول حوش 10:15 صبح است که امیر رضا پاشایی به همراه پدر خود وارد خبرگزاری می شود. یک پسر کت و شلواریِ کیف به دست و عینک به چشم که نشان می داد به قول معروف از آن دانشجوهایی می شود که حتی بدون اعلام رتبه اش در کلاس همه به دید بچه درس خوانها به او نگاه میکنند. امیررضا همین پسر ساده و سربه زیر حالا رتبه هشت کنکور تجربی سال 96 را کسب کرده و به همین واسطه برای مصاحبه دعوت شده است. پدر امیررضا تا می نشیند به من می گوید: راستش را بخواهید امروز امیررضا در همین تایم جای دیگر وقت مصاحبه داشت اما ما ترجیح دادیم اول به خبرگزاری شما بیاییم. هنوز ذوق قبولی پسر با رتبه تک رقمی در برق چشمان خوشحال پدر قابل لمس است.
ساعت 10:30 دو مهمان دیگر ما از راه می رسند. اویتا آراکلیان نیز به همراه پدر وارد خبرگزاری می شود و سما معیری تنها آمده است. لهجه ارمنی اوینا که حالا با زبان ایرانی آمیخته شده از همان لحظه سلام و احوال پرسی به دل می نشیند. تقریبا در تمام طول مصاحبه لبخند از روی صورتش محو نمی شود. او نوازنده ساز ویالون است و حالا رتبه دو کنکور هنر را ازان خود کرده است. سما معیری که همکلاسی دوران خوش پیش دانشگاهی اوینا هم محسوب می شود بسیار آرام و ساکت است و روش درس خواندنش برای کنکور بسیار جالب. او حالا رتبه یک کنکور هنر را برای خود ثبت کرده است و قرار است هنری هم باقی بماند. بعد یک گپ و گفت چند دقیقه ای لنز دوربین عکاس روی صورت ها مدام کادر می بنند و خلاصه مصاحبه آغاز می شود.
از نوازندگی ویالون تا رها کردن المپیاد و معدل پایین دوران دبیرستان!
از دوران دبیرستان تان شروع میکنیم یک مقداری از حال و هوای دوران دانش آموزی در سه سال اول دبیرستان برای ما بگویید اینکه چگونه و در چه مدرسهای درس میخواندید و چه روحیاتی داشتید؟ آیا از سالهای اولیه دبیرستان و برای کنکور درس میخواندید؟
اویتا آراکلیان: من در دوران دبیرستان همه درس هایم را خیلی خوب میخواندم، چون معدلم برایم خیلی مهم بود. بیشتر از همه چیز دروس عمومی ام را خوب میخواندم چرا که میدانستم در کنکور هنر ضریب این دروس برایم خیلی حائز اهمیت است. من در دبیرستان رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کردم و برای پیش دانشگاهی تغییر رشته دادم مدرسه ام نیز در طول دوران دبیرستان مدرسه مریم مربوط به اقلیت ارامنه بود، اما برای پیش دانشگاهی به آموزشگاه مدیا میرفتم.
اوقات فراغت من در طول دوران پشت کنکور تمرینهای ویالونم بود چرا که من سال هاست ساز ویالون میزنم و البته این تمرینها خیلی اوقات فراغت محسوب نمیشد چرا که باید آن را برای کلاسم میرساندم.
امیررضا پاشاپور: من در مدرسه علامه حلی پنج درس خواندم. سال دوم دبیرستان تصمیم گرفتم المپیاد زیست بخوانم، اما قبول نشدم و سال سوم دبیرستان به اصرار خانواده المپیاد را رها کردم و از همان سال برای کنکور شروع به درس خواندن کردم. من دانش آموزی بودم که سالهای اول و دوم دبیرستان خیلی درس نمیخواندم و بیشتر توجهم بر روی المپیاد بود، اما از سال سوم دبیرستان به صورت جدی پروسه درس خواندن را آغاز کردم.
پاشاپور: من دانش آموزی بودم که سالهای اول و دوم دبیرستان خیلی درس نمیخواندم و بیشتر توجهم بر روی المپیاد بود، اما از سال سوم دبیرستان به صورت جدی پروسه درس خواندن را آغاز کردم.
سما معیری: من در دبیرستان فرزانه یک و در رشته ریاضی فیزیک تحصیل میکردم. خیلی دانش آموز درس خوانی نبودم و معدلم نیز اصلا بالا نبود، ولی دروس عمومی را خیلی قوی میخواندم چرا که از همان اول دبیرستان میدانستم که در دانشگاه هنر خواهم خواند.
هر کدام از شما آیا از همان دوران دبیرستان تصمیم گرفتید که رشتهای که در حال حاضر برای ادامه تحصیل در دانشگاه انتخاب کرده اید را انتخاب کنید، آیا صرفا علاقه بود یا استعدادی نیز در خود میدیدید؟
اویتا آراکلیان: من از سال دوم دبیرستان کار موسیقی خود را شروع کردم و سالها بود که میدانستم موسیقی را میخواهم ادامه دهم.
شما در دبیرستان رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کرده اید و حالا رتبه دوم هنر را کسب کرده اید این دو هیچ سنخیتی با هم ندارند و شاید در وهله اول نتوان ربطی بین این دو پیدا کرد.
اویتا آراکلیان: من بیشتر برای دروس عمومی رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کرده ام چرا که دانش آموزان در هنرستان یک کتاب ادبیات و یک کتاب عربی را در سالهای دبیرستان نسبت به بقیه کمتر میخوانند.
سما معیری: برای من هر دو عامل یعنی هم علاقه به کار گرافیک و هم استعداد دخیل بود چرا که من قبل از کنکور نیز کار گرافیکی میکردم و علاقهای بسیاری به این رشته دارم.
از مدال طلای مسابقات IMC تا تندیس سلولهای بنیادی
شما از یک طرف المپیاد ریاضی شرکت کردید بعد المپیاد زیست، ماجرا چیست به هر حال این دو خیلی از هم فاصله دارند.
امیررضا پاشاپور: من از سال سوم راهنمایی به خاطر اینکه ریاضی ام خوب نبود تصمیم گرفتم آن را قوی کنم خاطرم هست اول راهنمایی نمره درس ریاضی ام ۱۵ شد، اما در همان سال و در مسابقات انتخابی IMC مدال طلا گرفته ام و در حوزه سلولهای بنیادی نیز دارای تندیس هستم. به خاطر همین این قدر ریاضی خواندم که ریاضی ام خیلی قوی شد علاقه ام به المپیاد ریاضی نیز از همین تمرین و ممارست برای قوی کردن درس ریاضی نشات گرفت والا علاقه ام از همان اول به تجربی بود.
شما جزو آن دسته از بچه هایی بودید که در زمان بچگی وقتی از آنها سوال میشد در آینده چه کاره خواهید شد جواب میدادند پلیس یا خلبان یا از همان اول پزشکی را شغل خود میدانستید؟
امیررضا پاشاپور: «می خندد» من اصلا از بچگی جواب این سوال را نمیدادم.
آراکلیان: تا روزی 15 ساعت هم درس میخواندم/ معیری: پنجشنبه ها اصلا درس نمیخواندم!
حالا اگر موافقت باشید کمی جلوتر میآییم و به سال چهارم دبیرستان میرسیم. استارت درس خواندن را خاصه برای این یک سال از چه زمانی شروع کردید؟ برای برنامه ریزی درسی از مشاورین خاصی کمک گرفتید یا خودتان آن را انجام میدادید؟ و اینکه روزی چند ساعت درس میخواندید؟
اویتا آراکلیان: برنامه ریزی درس خواندن برای سال چهارم دبیرستان یا همان پیش دانشگاهی توسط خودم انجام میشد، اما برنامه ریزی هایم را حتما با مشاورین آموزشگاه مدیا چک میکردم. روزهایی که آموزشگاه بودم شش الی هفت ساعت درس میخواندم و روزهای تعطیل بین نه تا ده ساعت البته بعضی وقتها تا دوازده ساعت و در مواردی دیده شد حتی تا پانزده ساعت نیز درس میخواندم. در تعطیلات عید نیز دو سه روز تعطیل بودیم و بعد از آن تمام مدت در اردوهای نوروزی برای درس خواندن به سر میبردیم.
امیررضا پاشاپور: من در روزهایی که مدرسه میرفتم بین پنج تا شش ساعت درس میخواندم و در روزهایی که خانه بودم بین یازده تا دوازده ساعت. بیشتر برنامه ریزی درسی ام در یک سال پیش دانشگاهی توسط خودم انجام میشد چرا که اساتید و مشاورین سوم دبیرستان به این نتیجه رسیده بودند که این کار از پس خودم برمی آید. من هیچ آموزشگاهی نمیرفتم و درس خواندنم مربوط به ساعتهای مدرسه و ساعت هایی بود که در خانه بودم. در دوران تعطیلات نوروزی نیز دو تا از آزمونهای قلمچی را دادم و آن دوران هم به خاطر فشردگی درسها شبیه سایر روزهای عادی گذشت و تقریبا تعطیلات محسوب نمیشد.
سما معیری: من با اوینا همکلاسی بودم و پیش دانشگاهی را به آموزشگاه مدیا میرفتم. برنامه تحصیلی من نیز توسط خودم و البته با کمک مشاورین آموزشگاه نوشته میشد. من اوایل خیلی درس نمیخواندم و از سه چهار ساعت شروع کردم بعد آن را رساندم به پنج شش ساعت و در دوران عید نیز همان طور که اوینا گفت در اردوهای نوروزی به سر میبردیم.
تک رقمیها سال پشت کنکور چه میکردند؟
بعضی از دانش آموزان برای رسیدن به هدف خود یعنی قبولی در غول کنکور تماما از همه چیز زندگی خود را طرد میکنند حتی در مواردی دیده شده فرد موی سر خود را تراشیده که در اتاق برای درس خواندن حبس شود و برای تفریح به بیرون از خانه نرود آیا چنین شیوهای را برای رسیدن به این هدف تایید میکنید و اینکه آیا قبولی در کنکور را نشانه ممارست و تلاشهای شبانه روزی خود در درس خواندن میدانید یا ضریب هوشی خود به نظرتان کدام یک بیشترین تاثیر را داشته اند؟
اویتا آراکلیان: من هیچ کاری جز درس خواندن نداشتم و در واقع هیچ اوقات فراغتی هم نداشتم چند ماه اول ویالون زدنم را انجام میدادم، اما بعد از آن واقعا نمیشد و حتی به تمرین ویالون هم نمیرسیدم، اما اینکه کسی واقعا به خاطر کنکور موهای سرش را بتراشد یا کارهایی از این قبیل انجام دهد واقعا خیلی زیادی است. بیرون رفتن، مهمانی رفتن، کسی را دیدن و یا هر چیزی دیگری که فکرش را بکنید در آن یک سال برای من کنار گذاشته شد چرا که تماما درس میخواندم. کنکور هنر تقریبا حفظی است و نیازمند یک حافظه قوی میباشد، ولی به نظر من فقط حافظه در رتبه من دخیل نبود من خیلی زیاد دوره میکردم و مطالب را در ذهن مرور میکردم.
امیررضا پاشاپور: من فکر میکنم اگر کسی از سال سوم دبیرستان شروع کند نیاز نیست سال آخر دبیرستان این قدر فشار به خودش بیاورد با یازده دوازده ساعت درس خواندن میتوان به نتیجه مطلوب دست یافت و نیازی به حبس کردن خود در اتاق و منزوی شدن نیست. برای من خیلی اینکه در طول روز چند ساعت درس میخوانم مهم نبود من میخواندم تا مباحث را یاد بگیرم و تعداد تستهای لازم را بزنم. در خصوص اینکه چه قدر زیاد درس خواندن و یا ضریب هوشی در کنکور تاثیر دارد باید در خصوص کنکور تجربی بگویم مورد اول بیشترین تاثیر را دارد. چرا، اگر در خصوص المپیاد بود میگفتم تماما ضریب هوشی و استعداد فرد تاثیرگذار است، اما در خصوص کنکور تجربی هر فردی با تلاش میتواند به هدف خود دست یابد.
سما معیری: خیلیها معتقدند در سال کنکور تفریحات آدم یا کلا کنار گذاشته میشود یا اینکه نصف میشود، اما من جزو آن دسته از پشت کنکوری هایی بودم که تفریحاتم را کنار نگذاشتم و تا قبل از این پنجشنبهها اصلا درس نمیخواندم و استراحت میکردم، چون که خیلی آدم خسته شوندهای بودم «می خندد». اما بعد از عید خیلی جدیتر شروع کردم و به نظر من اصلا این درست نیست که همه تفریحات را کنار بگذاریم و فقط فکر درس باشیم حداقل این تز برای من جواب نمیدهد. در خصوص سوال آخرتان که چند درصد تلاش بی وقفه در درس خواندن و چند درصد هوش تاثیر داشته برای من ۶۰ درصد هوش بوده است و ۴۰ درصد ممارست در درس خواندن.
معیری: من جزو آن دسته از پشت کنکوری هایی بودم که تفریحاتم را کنار نگذاشتم و تا قبل از این پنجشنبهها اصلا درس نمیخواندم و استراحت میکردم
هر سه دانشگاه تهرانی
تقریبا هر سه شما این نکته را عنوان کردید که از سالهای اول و دوم دبیرستان تصمیم گرفته اید که در دانشگاه چه رشتهای را بخوانید این نشان میدهد که برای دوران بعد از کنکور و رسیدن به این رشته نیز افقی را ترسیم کرده اید حالا راجع به این برنامه برای ما صحبت کنید.
اویتا آراکلیان: من رشته نوازندگی جهانی ساز ویالون در دانشگاه تهران را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم. من عاشق تدریسم و از روز اولی که به فکر نوازندگی ساز ویالون افتادم تدریس آن برایم همیشه یک هدف بود. استاد ویالون خودم آقای کرایلی همیشه برایم یک الگوی نمونه و بارز در این زمینه بوده است به همین خاطر هدف من تدریس خواهد بود.
امیررضا پاشاپور: من رشته پزشکی دانشگاه تهران را انتخاب کردم چرا که همیشه علاقه به طبابت و درمان کردن داشته ام همچنین در کارهای پژوهشی نیز همچون سلولهای بنیادی علاقه مندم و قصد دارم در این حوزه نیز ورود پیدا کنم، اما برای اینکه چه تخصصی در آینده خواهم خواند هنوز تصمیم نگرفته ام و منتظرم در طول تحصیل که با تخصصهای مختلفی همچون مغز، اعصاب، قلب و ... آشنا میشویم تخصص خود را انتخاب خواهم کرد.
سما معیری: من رشته گرافیک را در دانشگاه تهران برای ادامه تحصیلم انتخاب کردم و حقیقتا اگر آدم موفقی در رشته ام باشم قصد دارم یک شرکت گرافیکی راه بیندازم و ادامه فعالیتم را در آنجا سپری کنم.
20 سال دیگر...
شما امروز به واسطه اینکه جزو رتبههای برتر کنکور کشور محسوب میشوید برای مصاحبه به اینجا دعوت شده اید فکر میکنید اگر ما بخواهیم بیست سال دیگر به یک بهانهای دوباره شما را دعوت به مصاحبه بکنید آن دلیل یا بهانه چیست؟
اویتا آراکلیان: اگر زندگی ام براساس آن چیزی که برایش برنامه ریزی کرده ام پیش برود شاید و احتمالا بیست سال دیگر به واسطه شغل تدریس یعنی استادی دعوت شوم شاید یک شاگرد ویژه که استادش من بوده ام یا یک اجرای موسیقی خاص که البته هیچ ذهنیتی در خصوص اینکه کجا و یا در چه شرایطی باشد ندارم میتواند بهانه این دعوت باشد.
امیررضا پاشاپور: شاید از من به خاطر ابداع روش جدیدی در درمان براساس سلولهای بنیادی دعوت شود. به نظر من ایران در سالهای اخیر در زمینه سلولهای بنیادی پیشرفت چشمگیری داشته است و این روند قطعا سیر سعودی خود را طی خواهد کرد.
سما معیری: من احتمالا یک هنرمند موفق خواهم بود و یا یک کارآفرین موفق. شاید دلیل این دعوت از من بتواند موفقیت چشمگیری شرکت من در حوزه گرافیک کشور باشد. مثلا دوست دارم پروژههای شرکتم در خصوص بحران هایی که در کشور با آن مواجهیم مثل بحران آب، آلودگی و یا خشکسالی باشد که زیر مجموعه دغدغههای زیست محیطی میشود که به نظر من کار کردن روی این مسائل در جامعه میتواند تاثیرگذاری بسیاری داشته باشد.
از رتبه برتری تا مقوله شیک ازدواج
تا اینجا همه سوالات در مورد آینده شغلی و تحصیلی شما بود حالا میخواهیم کمی جلوتر برویم و در خصوص زندگی شخصی و آیندهای که برای خود ترسیم کرده اید بپرسیم اینکه کی و چه وقت قصد تشکیل خانواده و ازدواج دارید؟
اویتا آراکلیان: من در خصوص این قضیه در حال حاضر هیچ ایدهای ندارم (می خندد). من در مورد رشته دیگر این نظر را نمیدهم، اما در خصوص رشته موسیقی میتوانم این اظهارنظر را داشته باشم که ماهیتا جوری است که میتواند زندگی آدم را کامل در بر بگیرد و حرف اول را حتما آن خواهد زد. در نتیجه فعلا فقط میدانم که رشتهای را انتخاب کرده ام که این توانایی را دارد تا تبدیل به ۹۰ درصد زندگی من شود و تقریبا تمام زندگی من را پر کند.
آراکلیان: فعلا فقط میدانم که رشتهای را انتخاب کرده ام که این توانایی را دارد تا تبدیل به ۹۰ درصد زندگی من شود و تقریبا تمام زندگی من را پر کند.
با توجه به علاقه زیادی که از کودکی به موسیقی داشته اید و برای ادامه تحصیل نیز آن را انتخاب کردید اگر فردی مناسب پیدا شود که مثل شما علاقه زیادی به موسیقی دارد و ۹۰ درصد زندگیش را موسیقی پر کرده است آن وقت چه تصمیمی میگیرید؟
اویتا آراکلیان: احتمالا آن شخص نیز با من به تفاهم میرسد که وقتی ۹۰ درصد زندگی ما را موسیقی پر کرده دیگر نیازی به این کار نیست.
امیررضا پاشاپور: من تا زمانی که به اهدافی که برای خود ترسیم کرده ام نرسیدم قصد ازدواج ندارم چرا که رشته تجربی رشته بسیار گستردهای است و وقت فرد را بسیار میگیرد به همین خاطر قصد دارم تخصص خود را بگیرم و بعد به فکر این قضیه باشم.
سما معیری: حقیقتا تا به حال به این موضوع فکر نکرده ام و گمان کنم فکر هم نخواهم کرد، اما به نظرم قضیه ازدواج چیزی نیست که از قبل بتوان برای آن برنامه ریزی کرد بلکه این اتفاق در سیر زندگی و به صورت اتفاقی برای افراد خواهد افتاد.
هری پاتر، ساعت ۵ عصر و لئون
آخرین فیلمی که دیدید و آخرین کتابی که خوانده اید چیست؟
اوینا آراکلیان: آخرین فیلمی که دیدم هری پاتر بود، چون این فیلم را خیلی زیاد میبینم در واقع این فیلم را اینقدر دوست دارم که به صورت یک سیکل تکرار شونده آن را تماشا میکنم. آخرین کتابی هم که خوانده ام کتاب هری پاتر بود. اما اگر به جز کتاب هری پاتر بخواهم آخرین کتابی که خوانده ام را نام ببرم یکی از کتابهای چارلز دیکنز است. برای تماشای فیلم هم بعد از کنکور فرصت بسیار مناسبی داشتم و فیلمهای زیادی را تماشا کردم.
امیررضا پاشاپور: بعد از کنکور فیلم سلام بمبئی و ساعت ۵ عصر را تماشا کردم و در مطالعه کتاب هم بیشتر کتابهای علمی را مطالعه میکنم تا سایر حوزه ها.
سما معیری: آخرین کتابی که مطالعه کردم "اتاقی از آن خود" بود و آخرین فیلمی که تماشا کردم فیلم لئون بود در سینما نیز به تازگی فیلم رگ خواب را تماشا کرده ام.
فعال بودن یا نبودن، مساله این است
در فضای دانشگاه به غیر از درس خواندن طبیعتا فعالیتهای متعدد دانشجویی دیگری وجود دارد خیلی از دانشجویان حتی قبل از ورود به دانشگاه بیشتر از این که اشتیاق به درس خواندن داشته باشند به فعالیت در کانون ها، انجمن ها، بسیج، نهاد و ... دانشگاه دارند. انجمنهای علمی، تئاترهای دانشجویی، اردوهای جهادی، نشریات دانشجویی از جمله فعالیت هایی هستند که دانشجویان را به خود جذب میکنند آیا برنامهای برای حضور در این فعالیتها دارید یا خیر؟
اویتا آراکلیان: من جز گروه نوازندگی که توسط استاد ویالونم اداره میشود فعالیت خارج از دانشگاهی نخواهم داشت. امیررضا پاشاپور: اولویت اول من بیشتر به درس خواندن است تا چیز دیگر و فعلا از حواشی این چنینی دانشگاه اطلاع خاصی ندارم. سما معیری: من فکر میکنم اصل دانشگاه رفتن این است که انسان در اجتماع دیده و قرار گرفته شود و اگر گروه هایی که از آن نام بردید واقعا گروههای خوبی باشند ما اشتاق به حضور در آنها هستیم.