انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه بیرجند در واکنش به یادداشت اخیر علی مطهری در یکی از روزنامههای کشور با عنوان «سرنوشت مشترک امثال ابراهیم یزدی»، نامهای منتشر کردند.
انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه بیرجند در واکنش به یادداشت اخیر علی مطهری در یکی از روزنامههای کشور با عنوان «سرنوشت مشترک امثال
ابراهیم یزدی»، نامهای منتشر کردند که مشروح آن در زیر آمده است:
آقای مطهری
سلام علیکم
یادداشت منتشر شده از جنابعالی در رسانهها (روزنامه اعتماد) را مطالعه
کردیم و دوباره نسبت به مواضع متناقض و نامشخص شما دچار تعجب شدیم
ضمن احترامی که برای در پدر بزرگوارتان شهید مرتضی مطهری قائل هستیم لازم
دیدیم چند نکتهای را در مورد نهضت آزادی و مرحوم ابراهیم یزدی خدمتتان
یادآور شویم:
در یادداشت خود از نهضت آزادی ایران به عنوان یک گروه اسلامی اصیل و سابقه
دار نام برده اید؛ واعجبا از این تعابیر؛ مگر شما پاسخ امام راحل به نامه
علیاکبر محتشمیپور (وزیر وقت کشور) ناظر به نفاق نهضت آزادی را نخوانده
اید که در آن ایشان میفرمایند: «ضرر آنها به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام
هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت
بیمورد در تفسیر قرآنکریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد
عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر حتی منافقین - این فرزندان
عزیز مهندس بازرگان- بیشتر و بالاتر است»
شما گفتید ما آنها را از آزادی بیان و بسیاری حقوقشان محروم کرده ایم!؛
پیشنهاد میکنم یک بار دیگر به کتب مرحوم پدرتان مراجعه کنید و اندیشههای
ایشان درباره آزادی بیان را مروری کنید ایشان معتقد بودند «احزاب و افراد
در حدی که عقیده خودشان را صریحاً میگویند، و با منطق خود به جنگ منطق ما
میآیند، آنها را میپذیریم. اما اگر بخواهند در زیر لوای اسلام، افکار و
عقاید خودشان را بگویند، ما حق داریم که از اسلام خودمان دفاع کنیم و
بگوییم اسلام چنین چیزی نمیگوید، حق داریم بگوییم به نام اسلام این کار را
نکنید»
جای تاسف است اگر این مواضع امام را فراموش کرده اید و سعی در تطهیر گروه خطرناکتر از منافقین را دارید.
خوب است در همین جا شما را به اسناد لانه جاسوسی نیز ارجاع دهیم تا ابراهیم
یزدی را بهتر بشناسید. در اسناد مختلفی، برجاهطلبیهای شخصی و قدرتطلبی
او و نیز امکان جایگزینی او به جای امام تأکید شده و به تماس و مذاکره و
کسب اطلاعات از وی تمایل نشان داده شده است. در یکی از اسناد در مقام
مقایسه بین امام و یزدی چنین میخوانیم: «[آیتالله]خمینی به اینکه ایران
در آمریکا وجههای دارد اهمیت نمیدهد، ولیافرادی دیگر مثل یزدی هستند که
به این موضوع اهمیت میدهند [!]»
همچنین، یزدی مانند دیگر اعضای دولت موقت، فعالیت کمیتههای انقلاب را
اختلال در کار خود میدانست و خواستار پایان آن بوده است: «دکتر یزدی، به
چارلز ناس گفته که کمیتههای انقلاب، روزی که دولت جدید منصوب شود، از دور
خارج خواهند شد. این گفته درنظر ما خوشبینی بیهودهایاست.»
آقای مطهری لطفا به صحیفه امام مراجعهای داشته باشید و بخوانید که ایشان
چند ماه قبل از رحلت صراحتا درباره نهضت آزادی فرمودند: «من امروز بعد از
ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف میکنم که بعضی تصمیمات
اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهکی که عقیده خالص و
واقعی به اسلام ناب محمدی نداشتهاند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به
راحتی از میان نمیرود، گرچه در آن موقع هم من شخصا مایل به روی کار آمدن
آنان نبودم، ولی با صلاحدید و تایید دوستان قبول نمودم و الان هم سخت
معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به
سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمیکنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز
حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تاسفی نمیخوریم که آنان در کنار ما
نیستند چرا که از اول هم نبودهاند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و
ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و لیبرالها میخوریم،
آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ
مراجعت داشته و دارند گشوده است، ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول،
که چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و
ضدانقلابیون حکم خدا را جاری میکنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی
دادهاید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کردهایم، و صدها چرای دیگر».
آقای مطهری سوال من از شما این است که آیا همین نهضت آزادی و ابراهیم یزدی
که اکنون آنها را مظلوم و نظام را در مقابلشان ظالم جلوه میدهید نبودند
که با وجود تظاهر به قبول قانون اساسی، جزو هدایتگران اصلی آشوبهای ۷۸ و
۸۸ به نیابت از دشمن خارجی بودند و ندای «انتخابات بهانه است، اصل نظام
نشانه است» سر دادند؟